اصغر کریمی :
اعتصاب ۳۹ روزه ۵۰۰۰ کارگر معدن بافق در اواخر اردیبهشت تا اوایل تیرماه و اعتصابی که از ۲۸ مرداد شروع شده و امروز دهمین روز را پشت سر میگذارد از جمله اعتصابات بزرگ در سه دهه گذشته بوده است. این دو اعتصاب که دومی همچنان در جریان است، ظرفیت بسیار بالای کارگران معدن بافق و نیز پتانسیل عظیم جنبش کارگری را با برجستگی خاصی نشان داد.
سه سال قبل در اردیبهشت سال ۹۰ اعتصاب کارگران که با تحصن بخشی از مردم شهر و مسدود کردن راه آهن همراه بود زیاد دوام نیاورد و با دخالت گارد ویژه به خشونت کشیده شد و پایان یافت. اما اینبار اعتصاب ۳۹ روزه با اعلام لغو انتقال معدن به بخش خصوصی با موفقیتی نسبی پایان یافت. استاندار یزد در جمع کارگران متحصن حاضر شد و مصوبه هیات دولت مبنی بر لغو واگذاری ۲۸.۵ درصد از سهام معدن سنگ آهن مرکزی بافق به بخش خصوصی را در اختیار آنان قرار داد و کارگران به اعتصاب پایان دادند اما آمادگی شان را برای قطعی کردن عقب نشینی دولت نگه داشتند. هیچ ارگانی جرات نکرد کسی را دستگیر کند، برعکس مقامات ریز و درشت حکومت مجیز کارگران را گفتند و هر کدام سعی کرد خود را بیشتر دلسوز آنها نشان دهد. و این پیش درآمد اعتصابی شد که امروز دهمین روز خود را پشت سر میگذارد.
اینبار نیز اعتصاب با قدرت به پیش میرود. هرچند ۹ نفر از کارگران را دستگیر کردند اما این دستگیری بیش از آنکه کارگران را مرعوب کند خودشان را به مخمصه انداخت. فکر میکردند با دستگیری کارگران و حضور گارد ویژه در معدن کارگران عقب میروند اما الان مانده اند که با کارگران زندانی چه کنند. خانواده ها تحصن شان را بلافاصله شروع کردند و ابعاد وسیعتری به اعتراض در بافق دادند. مجبورند کارگران زندانی را آزاد کنند اما در مقابل وثیقه ای که سیستم قضائی حکومت اعلام کرده است، خانواده های کارگران با صراحت اعلام کرده اند که کارگران مجرم نیستند و وثیقه نمیدهیم. به تحصن ادامه میدهیم تا آنها را بدون هیچ قید و شرطی آزاد کنید. گارد ویژه سرکوبشان را به معدن فرستادند اما با سد محکم کارگران مواجه شدند و بدون اینکه جرات تعرض کند گورش را گم کرد. و بالاخره کارگران در حالیکه حمایت فعال مردم شهر را با خود دارند اعلام کردند که به اعتصاب ادامه میدهند و دو هفته دیگر به حکومت مهلت دادند که به خواست هایشان رسیدگی کند.
نقطه قوت های مبارزه کارگران بافق اولا اتحاد مستحکم و قاطعیت ۵۰۰۰ کارگر است که بدون آن چنین اعتصابی عملی نبود. حمایت فعال مردم شهر و عکس العمل فوری و محکم خانواده ها نقطه قوت مهم دیگری است که به این مبارزه ابعادی بسیار اجتماعی داده است و این یکی از اصلی ترین دلایلی است که امکان سرکوب مستقیم کارگران را به میزان زیادی کاهش داده است. کارگران و مردم شهر چنان در هم تنیده اند که هر دست درازی روی کارگران کل شهر را به اعتراض میکشاند و این کار گارد ویژه و دستگاه قضائی و فرماندار و استاندار و بقیه دزدان و اوباشان را مشکل میکند.
مشکل اما این است که کارگران بدلیل نداشتن تشکل واقعی که منافعشان را نمایندگی کند و نمایندگان واقعی شان را طرف حساب دولت و غیره بکند، باعث شده است که کسانی مثل محمدرضا صباغیان بعنوان نماینده کارگران طرف حساب بشوند و عملا به یک پای تصمیم گیری در روند اعتصاب تبدیل شوند. صباغیان در جمع کارگران گفت که در دو ماه گذشته بالای صد جلسه با مقامات ریز و درشت شهر و استان یزد برای پیگیری مطالبات کارگران داشته ایم. سوال این است که چه کسانی در این نشست ها حضور داشته اند؟ چند نماینده مستقیم کارگران همراه ایشان بوده است؟ نمایندگان کارگران میتوانند با طرف مقابل خود اعم از کارفرما یا ادارات دولتی پشت میز مذاکره بنشینند اما مشروط به آنکه اولا نماینده واقعی و منتخب کارگران باشند ثانیا نه یک نفر و دو نفر که تعداد قابل توجهی از نمایندگان کارگران در این نشست ها حضور داشته باشند و مرتب نتیجه مذاکرات را به مجمع عمومی کارگران گزارش بدهند و رای و نظر کارگران را اجرائی کنند. اما متاسفانه این فاکتورهای اساسی در اینجا غایب است. صباغیان حتی در سخنرانی روز چهارم شهریور در جمع کارگران اعلام کرد که تا ۱۹ شهریور به دولت مهلت میدهیم و این دو هفته اعتصاب را ادامه میدهیم. ظاهرا ایشان دارد رادیکالیسمی را بیان میکند اما این انعکاس فشار اعتراضی کارگران و مردم محروم شهر است که او را وادار به اعلام این مساله میکند و البته یادش نمیرود که خانواده ها و مردم را به صبر و آرامش دعوت کند.
در این سخنرانی ها یک کلمه از تصمیم کارگران و نمایندگانشان صحبتی نمیشود. نمایندگان کارگران کی هستند؟ چند نفر هستند؟ چگونه و کی انتخاب شده اند؟ در کدام مجمع عمومی نظر توده کارگر را جویا شده اند؟ او یک کلمه از خواست های ۱۶ گانه کارگران بجز لغو خصوصی سازی صحبت نمیکند. صباغیان مدیر کل سابق پدافند غیر عامل استان یزد، شهردار سابق بافق و نامزد نهمین دوره مجلس شورای اسلامی و یکی از مقامات حکومت در این منطقه است و ربطی به حقوق کارگران ندارد. این میتواند نقطه قوت کارگران باشد که شورای اسلامی شهر هم حتی کجدار و مریز در کنار آنها باشد اما این دو لبه است. کارگران موقعی میتوانند از این نهادها به نفع پیشبرد مبارزه خود استفاده کنند که اولا ماهیت آنها را بخوبی بشناسند و ثانیا تصمیمات لازم را خودشان در مجامعشان و به کمک نمایندگان انتخابی شان بگیرند.
گرایش رادیکال چه موقعیتی دارد؟ نقاط ضعفش کجا است؟
گرایش رادیکال و قوی در میان کارگران بافق کاملا مشهود است. این گرایشی است که علیرغم همه فشارها و تهدیدات و دستگیری ها اعتصاب ۳۹ روزه ۵۰۰۰ کارگر را با مهارت هدایت کرد. گرایشی که اعتصاب کنونی را سر پا نگهداشته است. این گرایشی است که اعتماد کارگران متوهم و مردد را جلب کرده است. اما متاسفانه عده دیگری سوار این موج اعتراضی هستند که این رادیکالیسم را نمایندگی نمیکنند.
کارگران را نتوانستند با سرکوب شکست بدهند اما شکست کارگران در یک پروسه میان مدت از این طریق میتواند عملی شود. یکی از ۹ نفر از دستگیر شدگان اخیر محمد حسن تشکری رئیس شورای اسلامی شهر بافق است، شورائی که در چهارچوب سیاست های جمهوری اسلامی کار میکند و ایشان ریاست آنرا بعهده دارد و همزمان خود را نماینده کارگران معرفی میکند. او در جریان اعتصاب ۳۹ روزه در تجمع سیصدنفره جوانان بافق گفته بود که تا فلان روز به مسئولین مهلت میدهیم که واگذاری شرکت سنگ آهن مرکزی بافق از طریق فرابورس را متوقف کنند و ۱۵ درصد از آنرا به عمران و آبادانی بافق (یعنی به سرمایه داران محلی) اختصاص دهند. این همه خواست او در آن مقطع بود. ایشان نه خواست کارگران را نمایندگی میکند، نه به مجمع عمومی کارگران گزارش میدهد و نه نماینده واقعی کارگران است، بلکه رئیس شورای اسلامی شهر است و به این شورا گزارش میدهد، شورائی که با هزار رشته آشکار منافع حکومت و مفتخوران شهر را نمایندگی میکند و هرجا حکومت تحت فشار قرار گیرد چنین شوراهائی به چماقی علیه کارگران تبدیل میشوند.
تشکری و صباغیان کل خواستشان این است که اگر قرار است معدن خصوصی شود ۱۵ درصد آن به بافق اختصاص داده شود. اینجا فصل مشترکی هم با اعتراض کارگران دارند چون مخالف انتقال سهام کارخانه به شرکت نفت هستند. اما همین. نه از ارتقای موقعیت شغلی کلیه کارگران که به معنی افزایش دستمزد است صحبت میکنند، نه از تضمین امنیت شغلی کارگران، نه ارتقای ایمنی معدن و تبدیل قراردادهای سفید امضا به قراردادهای رسمی و نه از دیگر خواست های ۱۶ گانه کارگران. اگر هم جایی از کارگر دفاع کنند تحت فشار رادیکالیسم درون معدن است. کل این قضایا از عدم تشکیل مجامع عمومی و عدم انتخاب دهها نماینده که بطور واقعی کارگران را در اعتصاب و مذاکره نمایندگی کنند تا عدم اطلاع رسانی مستقل کارگران درمورد خواستهای ۱۶ گانه شان و خیلی فاکتورهای دیگر نشان میدهد که کارگران نتوانسته اند استقلال تصمیم گیری را برای خود حفظ کنند. بر ادامه مبارزه خود با قاطعیت پافشاری میکنند اما نمایندگان واقعی شان جلو صحنه نیستند، در کنار خانواده ها و مشاور خانواده های کارگران زندانی هستند و جلو وثیقه ایستاده اند اما طرف حساب مذاکره و رسانه ها نیستند و این مسئولیت ها عملا به شورای اسلامی شهر و امثالهم واگذار شده است.
این ضعف اساسی است. تردیدی نیست که کارگران رادیکال و آگاه در معدن بافق کم و بیش به این مساله آگاهی دارند اما متاسفانه هنوز نتوانسته اند سنگر محکمی برای حفظ استقلال خود ایجاد کنند و در همه زمینه ها دست بالا داشته باشند. اگر امثال صباغیان و تشکری بدلیل پیوندهای محکم با ارگان ها و مقامات حکومت میتواند در رسانه ها حضور پیدا کند و در جلسات متعدد با مقامات ریز و درشت شهر شرکت کنند و بدون مشکلی برای کارگران یا مردم شهر سخنرانی کنند و با این کارها بخشی از کارگران را که آگاهی چندانی به قدرت طبقاتی خود ندارند و این شگردها را نمیشناسند به تردید و تزلزل بیندازند، کارگران رادیکال اما این موقعیت و این امنیت را ندارند.
با اتکا بر نقاط قوت این مبارزه باید نقطه ضعف ها را از بین برد. در شرایط فعلی بدلیل اتحاد و قاطعیت کارگران در اعتصاب و همراهی خانواده ها و مردم شهر با آنها ممکن است از طریق سرکوب نتوانند اعتصاب را به شکست بکشانند اما با مسخ خواست های کارگران از طریق شورای اسلامی شهر و اشخاص با نفوذ دیگری که پیوندهایی با کارگران دارند، در یک روند طولانی تر میتوانند کارگران را از تحقق مطالباتشان باز دارند. این اصلی ترین نکته ای است که کارگران باید به آن توجه کنند. اقدامات زیر بهر درجه در دستور کارگران قرار گیرد این امکان را از ارگان های دولتی میگیرد و کارگران را در موقعیت محکم تری قرار میدهد:
اتکا بر مجمع عمومی کارگران: در روزهای اعتصاب و تجمع هر روز میتوان مجمع عمومی کارگران را تشکیل داد و درمورد ادامه مبارزه تصمیم جمعی گرفت. مجمع عمومی کارگران در جریان اعتصاب میتواند هر روز بیانیه صادر کند و در سطح کارخانه و شهر مردم را از آن مطلع کند. حق برگزاری مجمع عمومی را در جریان اعتصاب میتوان تثبیت کرد و با پایان اعتصاب نیز هر هفته وقت ثابتی را به برگزاری مجمع عمومی اختصاص داد.
انتخاب نمایندگان:کارگران باید در مجمع عمومی نمایندگان واقعی خود را انتخاب کنند. انتخاب دهها نماینده، بعنوان مثال ۵۰ نماینده، در شرایط کنونی بسیار موثرتر و قابل اتکاتر است تا انتخاب مثلا پنج نماینده. کارگران کیان تایر ۲۷ نماینده انتخاب کردند و با برگزاری مجمع عمومی و گزارشدهی به کارگران رابطه محکمی میان نمایندگان و کارگران تضمین شد. در معدن بافق که تعداد کارگران بسیار زیادتر است تعداد بیشتری نماینده اجازه سازش با نمایندگان و مرعوب کردن آنها را کاهش میدهد.
شفاف کردن مطالبات و اطلاع رسانی درمورد آنها: کارگران باید به اشکال مختلف درمورد خواست هایشان و همینطور ادامه مبارزاتشان خبررسانی کنند. از خواست آزادی فوری و بی قید و شرط کارگران زندانی و لغو هرنوع پرونده علیه کارگران، افزایش دستمزد و ایمنی محیط کار زیر نظارت نمایندگان کارگران، تضمین شغلی و لغو خصوصی کردن معدن، تبدیل قراردادهای سفید امضا به قرارداد رسمی، تخصیص فوری بودجه برای مبارزه با آلودگی هوا و محیط زیست در بافق، احداث فوری بیمارستان و سایر امکانات رفاهی در شهر و همچنین حق بی چون و چرای اعتراض و ایجاد تشکل کارگری. اینها بخشی از خواست های فوری کارگران است که باید مدام و به اشکال مختلف در میان مردم منعکس شود و روی تابلوی اعلانات کارخانه نصب شود. خبررسانی منظم به رسانه هائی مانند تلویزیون کانال جدید بعنوان سخنگوی کارگران و همینطور از طریق مدیای اجتماعی گوشه ای مهم از تلاش برای به پیروزی رساندن یک مبارزه و جلوگیری از انحراف آن است. کمبود اطلاع رسانی و اعلام نکردن خواست ها باعث شده که در حال حاضر هیاهوی انتقال ۱۵ درصد سهام به عمران شهر بر همه خواست های اساسی کارگران سایه بیندازد.
نقش فعال خانواده ها: تشویق کلیه خانواده های کارگران و نه فقط خانواده های کارگران زندانی به شرکت فعال در تجمعات کارگران. ایجاد کمیته همبستگی با کارگران بوسیله خانواده ها و مردم آزادیخواه شهر.
مبارزه قاطع و هوشیارانه هرروزه با تحریفاتی که از سوی مقامات مختلف درمورد مبارزه کارگران و خواست های آنها انجام میشود نیز یکی دیگر از اقدامات ضروری برای شفاف سازی است.
اینها رئوس برخی اقداماتی است که در شرایط فعلی برای کارگران معدن و خانواده هایشان و جوانان رادیکال شهر امکانپذیر است.
همبستگی با کارگران:
و بالاخره در خارج از بافق، خطاب به مراکز مختلف کارگری و همینطور خطاب به دانشجویان و معلمان و نهادها و تشکل های مختلف باید تاکید کرد که این اعتصاب شایسته حمایت گرم شما در سراسر کشور است. اعتصابات کوتاه مدت معمولا این فرصت را فراهم نمیکنند. اما اعتصاب کارگران بافق که حداقل تا دو هفته دیگر ادامه دارد و مبارزه ای که برای تحقق خواست های کارگران بعد از آنهم ادامه خواهد یافت این فرصت و این امکان را فراهم میکند که یک جنبش همبستگی با آن شکل بگیرد. جنبشی که هم مبارزه کارگران معدن بافق را تقویت میکند و هم پیوند میان بخش های مختلف کارگران و مردم معترض را محکم میکند.
این یک اعتصاب بزرگ و مهم است. مهم است که پیروز شود. حتی اگر به یک خواست خود یعنی جلوگیری از خصوصی شدن برسد زمینه را برای تحرکات بعدی کارگران معدن فراهم میکند. پیروزی کارگران معدن بافق مبارزه در سایر مراکز کارگری در سراسر کشور و بویژه مراکزی که قرار است به بخش خصوصی واگذار شود را نیز تقویت میکند. باید با تمام قوا از آن حمایت کرد. ضعف هایش را شناخت و به رهبران رادیکال کارگری در این مرکز کمک کرد تا بر آنها غلبه کنند. باید کمک کرد تا کارگران در قدم به قدم این مبارزه به پیروزی برسند. چه برای آزادی کارگران زندانی بدون قید و شرط و وثیقه و چه برای سایر خواستهای ۱۶ گانه. حزب کمونیست کارگری تلاش می کند تا از طریق تلویزیون کانال جدید و به اشکال مختلف این مبارزه را در تمام لحظاتش منعکس کند، توطئه های صف مقابل کارگران را بر ملا کند و توجه کل جامعه را نسبت به این مبارزه مهم جلب کند.