جدید ترین
ali javadi 1

علی جوادی

ali_javadi@yahoo.com

چشم انداز مذاکرات هسته ای رژیم اسلامی و کشورهای ۱+۵

ali javadi 1
علی جوادی:
دور ششم مذاکرات فشرده حکومت اسلامی و کشورهای ۱+۵ بدون دستیابی به توافقی همه جانبه در ۲۰ ژوئیه در اطریش به پایان رسید. اما طرفین توافق کردند تا ۴ ماه دیگر به مذاکرات ادامه دهند. آژانس بین المللی اتمی اعلام کرد که ایران بخشی از ذخایر اورانیم غنی شده ۲۰ درصدی خود را بر مبنای توافقنامه شش ماهه از بین برده است. در مقابل اروپا نیز اعلام کرد که ۴۰۲ میلیارد دلار از ذخایر ارزی ایران آزاد خواهد شد. هر دو طرف نیز اعلام کردند که امکان دستیابی به توافقی همه جانبه موجود است، اما شکافها نیز اساسی و مهم اند.

در این یادداشت نگاهی به چشم انداز این مذاکرات، نتایج احتمالی و پی آمدهای سیاسی آن میپردازیم. از سیاست “نرمش قهرمانانه” خامنه ای آغاز میکنیم. چرا خامنه ای در پی یک چرخش سیاسی سیاست “نرمش قهرمانانه” را در قبال آمریکا و غرب در دستور رژیم اسلامی قرار داد؟ این سیاست در چه شرایطی اتخاذ شد؟ معنای زمینی این سیاست چیست؟ این سیاست چه تفاوتی با سیاستهای تاکنونی رژیم اسلامی در قبال آمریکا و غرب دارد؟

سیاست عمومی رژیم اسلامی تاکنون بر مبنای تقابل آشکار و خصومت آمیز کور با آمریکا و متحدین اش، اسرائیل و سایر قدرتهای غربی، قرار داشته است. تلاش برای دامن زدن به کانونهای بحرانی در منطقه، مداخله فعال در کانونهای بحرانی و تلاش برای برهم زدن توازن قوا و صف بندیهای موجود در خاور میانه به نفع رژیم اسلامی در محور سیاستهای منطقه ای رژیم اسلامی قرار داشت. این سیاست بطور سیستماتیکی در دوران احمدی نژاد دنبال و پیگیری شد. سیاست اخیر، یعنی “نرمش قهرمانانه” که توسط راس رژیم اسلامی اعلام شد، یک چرخش سیاسی، یک تغییر ریل آشکار از سیاست تاکنونی رژیم اسلامی بود. تردیدی نیست که رژیم اسلامی در پس این تغییر تاکتیک به دنبال دست یافتن به نوعی “توافق”، نوعی “تنش زدایی”، نوعی “سازش” با غرب است. اما چرا؟

واقعیت این است که رژیم اسلامی از دو طرف مورد “خطر” قرار دارد. از یک طرف با مردمی مواجه است که در کمین رژیم اسلامی نشسته اند، حکم به سرنگونی اش داده اند، میخواهند سر به تنش نباشد، و خواهان نابودی تمامی بنیانهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و اخلاقی این رژیم هستند. از طرف دیگر کشمکشهای بین المللی، بخصوص تقابل قطب تروریسم دولتی آمریکا و ناتو و اسرائیل با اسلام سیاسی، و رژیم اسلامی بمثابه ستون فقرات این جنبش ارتجاعی، به درجه و شدتی رسیده بود که اگر این کشمکشها ادامه پیدا میکرد، خطر و تهدیدات جنگی میتوانست به یک واقعیت تبدیل شود. بعلاوه تحریمهای اقتصادی، که در خود یک سیاست ضد انسانی است، در عین حال فشار زیادی بر توان مالی حکومت اسلامی ایجاد کرده بود. در چنین شرایطی است که ما شاهد شکل گیری سیاست “نرمش قهرمانانه” رژیم اسلامی هستیم.

در آن زمان، لاریجانی، رئیس مجلس رژیم اسلامی اعلام کرد که این یک تغییر استراتژیک نیست. واقعیت این است که استراتژی حکومت حفظ نظام به هر بهاء و تحت هر شرایطی است. اما معضل چگونگی بقای رژیم اسلامی در این شرایط عامل اصلی اتخاذ این سیاست و چرخش سیاسی است. خامنه ای ناچار شد که جام زهری را سر بکشد چرا که موقعیت رژیم اسلامی را شدیدا شکننده و مخاطره آمیز ارزیابی میکرد.

آیا توافقی در راه است؟
آیا رژیم اسلامی قادر خواهد شد به توافق مورد نظر آمریکا و غرب دست یابد یا تن دهد؟ آیا طرفین این تخاصم میتوانند به نقطه سازش و توافقی همه جانبه دست یابند؟ احتمال نرمالیزه شدن روابط رژیم اسلامی و آمریکا چگونه است؟

واقعیت این است که بعید است که ما شاهد “نرمالیزه” شدن روابط و مناسبات رژیم اسلامی و آمریکا و کلا دول غربی باشیم. نرمالیزه و متعارف شدن به این اعتبار که رژیم اسلامی بتواند به مثابه حلقه و بخشی از نظام سرمایه داری جهانی به انباشت سرمایه مشغول شود، یا اینکه به عنوان نظام مطلوب و یا مورد نظر غرب در ایران حکومت کند، یک احتمال بسیار ضعیف اگر نه غیر ممکن است. رژیم اسلامی قادر نخواهد بود به عنوان نظام مطلوب سرمایه در ایران حکومت کند. چنین چرخشی نه برای رژیم اسلامی ممکن است و نه برای غرب مطلوب و نه مردم امکان چنین تغییر و تحولی را بدون تلاشی همه جانبه برای سرنگونی رژیم اسلامی خواهند داد. این احتمال که رژیم اسلامی بتواند به یک رژیم سرمایه داری متعارف که حوزه صدور سرمایه و تکنولوژی و مهارت فنی باشد و به این اعتبار به بازار جهانی غرب دسترسی کافی و لازم را داشته باشد، نزدیک به صفر است. چنین تغییری علاوه بر فاکتورهای ذکر شده، به دلیل فاکتورهائی که حتی خارج از اراده رژیم اسلامی هستند، عملا ممکن نیست. فاکتور ایدئولوژی حکومت اسلامی، نقش و اهداف جنبش اسلامی، مسائل تاریخی و حل نشده موجود در خاورمیانه تماما عواملی هستند که امکان چنین تغییر و تحولی را تا زمانیکه رژیم اسلامی زنده است، عملا غیر ممکن میکند. این تغییرات تنها در فردای سرنگونی حکومت اسلامی ممکن است. چنین توافقی، چنین نرمالیزه شدنی، و در پی آن عادی شدن مناسبات سیاسی و دیپلماتیک یا ممکن نیست یا از احتمال قابل ملاحظه ای برخوردار نیست.

اما آیا هیچگونه سازش و توافقی میان غرب و رژیم اسلامی مثلا در قبال “بحران هسته ای” ممکن نیست؟ پاسخ الزاما و یا تماما منفی نیست. بستگی به این دارد که جدال جناحهای رژیم اسلامی چه مسیر و طریقی بخود خواهد گرفت. چقدر جناح روحانی – رفسنجانی قادر خواهند شد که عملا جناح راست را ساکت و یا راضی کنند. اما این تنها یک طرف قضیه است. در طرف مقابل هم مشکلات کم نیستند. در عین حال حاکمیت فعلی در آمریکا هم باید بتواند بر مسائل و تناقضات سیاسی کل هیات حاکمه آمریکا غلبه کند و بتواند این سیاست را به پیش ببرد٬ بتواند بر لابیسم پرو اسرائیل و جناح اولترا محافظه کار غلبه کند. در هر دو طرف موانع جدی ای در مقابل هر گونه سازش و توافق دراز مدتی قرار دارد.

پی آمدهای سیاست “نرمش قهرمانانه”
همانطور که اشاره شد یک رکن هویتی رژیم اسلامی، ضدیت کور با غرب و آمریکا است. حال سئوال این است که چرخش کنونی رژیم اسلامی چه تاثیراتی بر کل موقعیت رژیم اسلامی خواهد داشت؟ تاثیرات منطقه ای این چرخش سیاسی کدام است؟ موقعیت رژیم اسلامی در قبال سایر گرایشات درونی جنبش اسلام سیاسی دستخوش چه تغییراتی خواهد شد؟

یکی از پی آمدهای حیاتی و تعیین کننده چرخش سیاسی و تغییر سیاست تاکتیکی رژیم در قبال آمریکا و غرب مساله موقعیت رژیم اسلامی در جنبش اسلام سیاسی است. ضدیت با غرب، ضدیت با تمدن و فرهنگ غرب، ضدیت کور با معیارهای فرهنگی و اجتماعی و حقوق مدنی در غرب یک رکن اصلی سنگ بنای حاکمیت اسلامی است. و به هر درجه که چرخشی در این سیاست هویتی رژیم اسلامی صورت بگیرد، به همان درجه نیز پایه های سیاسی – ایدئولوژیک رژیم بمثابه یک جنبش ارتجاعی و اسلامی ضربه خورده و دچار صدمات جدی خواهد شد. و به همان درجه نیز موقعیت رژیم اسلامی در صفوف جنبش اسلام سیاسی و کلا در صفوف نیروهای متعدد اسلامی در سطح منطقه تضعیف خواهد شد.

کل جنبش اسلام سیاسی در پس این تغییر ریل، حاشیه ای تر و تضعیف تر شده است. و بر خلاف تصورات کودکانه رژیم اسلامی، هر گونه تغییر سیاست و چرخشی نه تنها منجر به تداوم عمر سیاه حکومت اسلامی نخواهد شد، بلکه این شرایط عملا بمثابه چراغ سبزی برای مردم در کمین رژیم نشسته عمل خواهد کرد، که زمان حمله و پایان دادن به کار رژیم نزدیکتر و مناسبتر شده است. و این پارادکس و تناقضی است که رژیم اسلامی خلاصی ای از آن ندارد. از یک طرف تاکید بر سیاست گذشته و تشدید تخاصمات بین المللی عملا رژیم را در موقعیت فلج و جنگ احتمالی قرار خواهد داد. و از طرف دیگر هر نوع سازش و توافقی موقعیت این رژیم را در کل جنبش اسلامی و در قبال مردم دچار ضعف خواهد کرد. واقعیت این است که رژیم راه پس و پیش ندارد. در هر طرف با “مخاطرات” عدیده ای روبرو است. درمانی ندارد. ما از این شرایط باید برای پیشبرد امر سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی و پیشروی اردوی آزادی، برابری و حکومت کارگری بیشترین بهره برداری و سازماندهی را بکنیم.*

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *