mamad1

بحران عراق و سیاست جمهوری اسلامی

mamad1
محمد آسنگران:
با بحران عراق همپیمانان جمهوری اسلامی که دولت بغداد را در دست داشتند شکست سختی را تجربه کرده و در موقعیت شکننده ای قرار گرفته اند. مراجع شیعه در نجف فتوا صادر کردند و جمهوری اسلامی با تمام امکاناتش وارد میدان جنگ عراق شد، به امید اینکه بتواند مالکی را مثل اسد در قدرت نگهدارد.

جمهوری اسلامی نه تنها با حمایت سیاسی از مالکی بلکه با ارسال نیروی نظامی و امکانات تسلیحاتی و لجستیکی و… به عراق عملا به بخشی از جنگ مذهبی عراق تبدیل شده است. جریان تروریستی داعش و بازماندگان حزب بعث عراق هم اعلام کرده اند که جنگ آنها با “صفویها” منظورشان جمهوری اسلامی است، و دستنشاندگانش در عراق است.

این جنگ فرقه ای که بتدا در سوریه آغاز شد و آن کشور را ویران چند پارچه کردند، اکنون عراق ویران شده به سیله ارتش آمریکا را یک بار دیگر به کام خود کشیده است. هدف دو طرف اسلامی جنگ، تسلط بر مقدرات این جامعه و دسترسی به قدرت و ثروت و منابع آن است. مردم تحت حاکمیت این دو نیروی اسلامی تروریست در عراق و سوریه زندگیشان با ترور و کشتار و خونریزی و خانه خرابی بیرحمانه همراه شده است.

اگرچه سیاستهای میلیتاریستی آمریکا ابتدا آتش این جنگ و ویرانی را در عراق روشن کرد، اما شکست آمریکا باعث شد که همه جریانات و دولتهای منطقه به نبرد و رقابت تندی با همدیگر بپردازند. چنانچه اکنون حتی اگر آمریکا هم بخواهد قابل کنترل نیستند و هیچکدام از آنها حتی عربستان و قطر هم خود را وامدار آمریکا نمیدانند.

اما از بعد از سرنگونی صدام حسین جمهوری اسلامی یک پای ثابت اجرای این کشتار و تخریب در عراق بوده است. اکنون جمهوری اسلامی نه تنها در عراق و سوریه بلکه در لبنان و فلسطین هم در حال روشن کردن آتش جنگ دیگری است که بتواند از این کانونهای بحران به نفع خود بهره برداری کند و معاملات پشت پرده خود با “شیطان بزرگ” را هم به سرانجام برساند. یکی از برگهای برنده جمهوری اسلامی برای بده بستان با رقبا و دشمنان داخلی و خارجیش همیشه ایجاد بحران و جنگ بوده است.
اما با این بحران در عراق، جمهوری اسلامی و متحدان عراقیش نه تنها از رقبای اسلامی خود ضربات سختی را متحمل شده اند، بلکه آینده روشنی در انتظارشان نیست. در مقابل این شکست غیر مترقبه، استراتژی آنها بجز گسترش کشتار، ترور، قتل و تحمیل فقر و خانه خرابی به مردم چیز دیگری نیست. جریانات اسلامی خصلت میکروبهایی را دارند که در لجنزار رشد میکنند. اکنون دو طرف جنگ (شاخه های جنبش اسلام سیاسی سنی و شیعه) با تمام توان در حال تخریب جامعه عراق وکشتارهای بیرحمانه مردم منتسب به سنی و شیعه هستند.

با این حال دامنه این بحران در کردستان عراق کمی متفاوت است و به همین دلیل سیاست جمهوری اسلامی هم منطبق با این شرایط پیش برده میشود. تمام تلاش جمهوری اسلامی این است که احزاب حاکم در کردستان عراق را به حمایت از مالکی و دولت بغداد وادار کند. در این راستا اتحادیه میهنی طبق سنت و دوستی دیرینه با جمهوری اسلامی بدون مقاومت پذیرفته است که مثل سالهای قبل متحد جمهوری اسلامی و یک پای حکومت بغداد باشد. حزب نوشیروان (گوران) هم مشکلی با سیاست جمهوری اسلامی ندارد و به دلیل نداشتن نیروی نظامی چندان جایگاهی نزد جمهوری اسلامی ندارد.

اما در مورد حزب دمکرات کردستان عراق به رهبری بارزانی داستان متفاوت است. این حزب در یارگیریهای منطقه ای، خود را دوست ترکیه میداند و رابطه گسترده و محکمی از لحاظ سیاسی و اقتصادی با ترکیه دارد. به همین دلیل از دایره نفوذ جمهوری اسلامی تاحدی دور شده است. علاوه بر این بارزانی یکی از رقبا و مخالفان جدی مالکی است و اعلام کرده است که خواهان استقلال کردستان عراق است.

جمهوری اسلامی میداند که متحدین او در بغداد اخیرا بوسیله رقبای هم جنس خود ضربات سختی متحمل شده اند و اگر کردستان هم مستقل بشود نه تنها معنی شکست متحدان جمهوری اسلامی در بغداد را تعمیق میکند، بلکه اتحادیه میهنی در کردستان هم از دایره نفوذ او ممکن است خارج بشود. این تحولات برای جمهوری اسلامی بسیار سخت و نگران کننده است. به همین دلیل اگر در جنوب عراق با اعزام مستقیم نیروی نظامی و تسلیحاتی به عراق به فکر جبران شکست متحدان خود است، در کردستان با تحت فشار قرار دادن اتحادیه میهنی تلاش میکند که آنها از بارزانی فاصله بگیرند و در جریان استقلال کردستان عراق با بارزانی همراه نشوند.

کارتهای فشار جمهوری اسلامی علیه اتحادیه میهنی تنها سیاسی نیست بلکه با بستن مرز و ممنوع اعلام کردن مبادلات کالا عملا منطقه تحت نفوذ اتحادیه میهنی بیشترین ضرر را متحمل میشود و این کار را آغاز کرده است. علاوه بر این به عنوان تهدید از مرز استان کرمانشاه تا نزدیک رضاێیه نیروهای نظامیش را به تحرک در آورده و با اعزام نیروهای نظامی خود بسیاری از پایگاههای دوران جنگ در مناطق مرزی را احیا کرده و نیروی نظامی مستقر کرده است. بویژه در مناطق مرزی استان کردستان و آذربایجان غربی اکثر پایگاههای دوران جنگ با احزب مسلح کردستان دوباره احیا شده و کنترل شدیدی در این مناطق اعمال کرده است. در عین حال تعدادی از مقامات امنیتی و نظامی خود در این مناطق مرزی را جابجا کرده و افراد دیگری را برای اجرای این سیاست تعیین کرده است. با این حال جمهوری اسلامی میداند که جدال اصلیش با رقبایی مانند ترکیه و عربستان سعودی است.

مردم کردستان عراق و ایران در عین حال به عینه میبینند که پ.ک.ک و پژاک با این سیاست جمهوری اسلامی هماهنگ شده و از اتحاد اسد، مالکی و جمهوری اسلامی استقبال میکنند. پ.ک.ک و پژاک در شرایطی که مشغول بده بستان با دولت ترکیه هستند این کارت بازی یعنی همراهی با جمهوری اسلامی را میخواهند تقویت کنند. زیرا آنها به قول و قرارهای اردوغان هنوز اطمینان ندارند.

اما این بحران و تحولات در منطقه مسله گذرا و محدود به سوریه و عراق نیست. دامنه این بحران میتواند کشورهای دیگر منطقه را کم و بیش تحت تاثیر قرار بدهد. بویژه جمهوری اسلامی که خود بخشی از این نیروهای ضد جامعه و مخرب است عملا زمینه گسترش این بحران را بیش از پیش فراهم کرده است.

متاسفانه نیروی که بتواند همه این جریانات ارتجاعی اسلامی و قومی را در عراق و سوریه حاشیه ای کند اکنون در میدان نیست و مردم عراق و سوریه در عرصه سیاست بوسیله هیچ نیروی قابل توجهی نمایندگی نمیشوند. با این حال در ایران فضا کاملا متفاوت است.
متفاوت است زیرا در ایران هیچ جریان مذهبی و اسلامی شانس اینرا ندارد که از مردم سربازگیری کند. مردم بیش از سه دهه است که در ایران یک حکومت اسلامی را تجربه کرده و میدانند همه جریانات اسلامی اعم از” تند رو و میانه رو” جریاناتی تروریست هستند. مردم از هر نوع جریان اسلامی متنفر هستند. این یک تجربه مهم مردم ایران است. در ایران چپ و آزادیخواهی و سکولاریسم جنبشهایی قوی و اجتماعی هستند. حزب کمونیست کارگری در عرصه سیاست مردم معترض را نمایندگی میکند و تا حد قابل توجهی از طریق رسانه و فعالیت میدانی به گوش و چشم مردم دسترسی دارد. با سرنگونی جمهوری اسلامی مردم دنیا و منطقه خواهند دید که اسلام و مذهب در ایران کمترین جایگاهی ندارد.

با توجه به فاکتورهای فوق باید تلاش کرد مردم آزادیخواه عراق در مقابل این جریانات اسلامی قد علم کنند و قدرت را به نمایندگان واقعی خود بسپارند. اما برای پایان دادن قطعی و همه جانبه به این بحران منطقه ای و برای پایان دادن به جنگ تروریستهای اسلامی و تامین یک زندگی مرفه و آزاد برای مردم ممکن ترین و کوتاهترین راه سرنگونی جمهوری اسلامی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *