انترناسیونال 837
تحولاتی که در مناطق کرد نشین شمال سوریه اتفاق افتاده است و به صدر اخبار رسانه ها رسیده است با یک تویت ترامپ آغاز شد. ترامپ روز هفتم اکتبر بعد از یک مکالمه تلفنی با اردوغان در تویت خود نوشت نیروهایش را از سوریه خارج میکند. بلافاصله اردوغان اعلام کرد به کردستان سوریه حمله میکند تا منطقه ای امن درست کند و این منطقه امن حائلی بین دو کشور سوریه و ترکیه باشد. درست کردن یک منطقه امن بهانه ای برای اردوغان بوده است که منطقه کرد نشین تحت حاکمیت نیروهای مسلح کردستان سوریه را از بین ببرد. اردوغان این فرصت را بعد از سالها در توافق با آمریکا به دست آورد و بعد از مکالمه اش با ترامپ اعلام کرد بزودی حمله به مناطق کرد نشین شرق فرات را آغاز میکند.
ترامپ بعد از توافقش با اردوغان در تویت خود اعلام کرد:” زمان آن رسیده است که ما از این جنگ های مسخره و بی پایان، که بسیاری از آنها قبیله ای هستند، خارج شویم.ترکیه، اروپا، سوریه، ایران، عراق، روسیه و کردها باید این وضعیت را خودشان حل کنند.”
کاخ سفید بلافاصله با انتشار بیانیهای صریحا اعلام کرد که : ” نیروهای آمریکایی از عملیات ترکیه حمایت نمیکنند و از نیروهای مسلح کردستان سوریه هم حمایت نمیکنند.”در این بیانیه همچنین آمده است که ” آمریکا خلافت داعش را در منطقه شکست داده و نیروهایش در نزدیکی محل عملیات ارتش ترکیه نخواهند بود.”همچنین کاخ سفید تائید کرده که ترکیه در صورت عملیات، همه زندانیان عضو داعش را که طی دو سال گذشته اسیر شدهاند، در اختیار خواهد گرفت. لازم به توضیح است صدها نفر از افراد مسلح داعش در زندانهایی هستند که تحت کنترل نیروهای آمریکایی و نیروهای مسلح کردستان سوریه هستند. علاوه بر آنها، دو اردوگاه از افراد و خانواده های داعش در این منطقه وجود دارد که هفتاد هزار نفر در آن اسکان یافته اند. آمریکا گفته است اگر نیروهای اردوغان وارد خاک سوریه شوند این اردوگاهها را باید تحویل بگیرند و اردوغان هم آنرا پذیرفته است.
ترکیه اعلام کرده است که هدف عملیات نظامی نیروهایش در شمال سوریه اینست که میخواهد یک “منطقه امن” در مناطق جنوبی این کشور در همسایگی با شمال شرق سوریه ایجاد کند.مولود چاووش اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه گفته است: “ما کارمان را با حفاظت از امنیتمان از طریق پاک کردن منطقه از تروریستها پایان میبریم.”منظور او از تراریستها نیروهای مسلح ی.پ.گ است که نیرویی نزدیک به پ.ک.ک میباشد.
بعد از تویت ترامپ مبنی بر تخلیه نیروهایش از کردستان سوریه و تهدید اردوغان برای آغاز جنگ با نیروهای مسلح کردستان سوریه، موجی از مخالفت رهبران هر دو حزب دمکرات و جمهوریخواه آمریکا علیه ترامپ رسانه ای شد. بعد از این مخالفتها ترامپ یک قدم عقب نشست و گفت اگر حمله ترکیه از محدوده مورد توافق او فراتر برود او اقتصاد ترکیه را نابود میکند.
مسائل فوق، نیروها و دولتهای زیادی را به عکس العمل وادار کرد. جریانات ناسیونالیست کرد همگی اعلام کردند که آمریکا با پشت کردن به نیروهای مسلح کردستان سوریه به کردها خیانت کرده است. همه آنها بعلاوه افراد پراکنده ناسیونالیست کرد خواهان حمایت ترامپ از نیروهای مسلح کردستان سوریه هستند. دولتهای اروپایی ضمن نارضایتی از سیاست ترامپ، از دولت ترکیه خواسته اند آتش جنگ دیگری در سوریه را روشن نکند. جمهوری اسلامی و اسد و روسیه که در مناقشات سوریه با همدیگر همکاری میکنند، مخالفت نرم خود را رسانه ای کرده اند. این دولتها منتظر حمله ترکیه هستند. بدشان نمی آید که ترکیه نیروهای مسلح کردستان سوریه را شکست بدهد و در بده بستان با اسد مناقشات خود را حل و فصل کنند. با این تحولات سرنوشت کردستان سوریه در پرده ای از ابهام فرو رفته است.
سرنوشت کردستان سوریه چه میشود؟
این سوال مهمی است اما پاسخ به آن چندان آسان نیست. بر بستر سیاست و استراتژی جریانات حاکم در کردستان سوریه و چراغ سبز ترامپ برای حمله ترکیه به کردستان سوریه سرنوشت کردستان سوریه با ابهام زیادی مواجه شده است. این سوالی است که ناظران در جهان به دنبال پاسخ آن هستند. ابتدا باید بگویم که سرنوشت کردستان سوریه به هر جا ختم بشود در قدم اول باید سیاست دولت ترکیه را قبل از هر چیز محکوم کرد و جنایتی که در دست اجرا دارد نباید بی پاسخ بماند. باید مانع کشتار و آوارگی مردم کردستان سوریه شد. زیرا جنگ مردم این منطقه را با مصائب بیشتری مواجه میکند. مردم آزادیخواه جهان باید در مقابل این توحش و قلدری اعلام شده اردوغان و چراغ سبز ترامپ به آن قد علم کنند و مانع جنگ و خونریزی و لشکر کشی به این منطقه بشوند.
ترکیه گفته است میخواهد عملیاتی به اسم “عملیات صلح” در کردستان سوریه انجام بدهد تا “تروریستها” را از بین ببرد و منطقه امنی در شمال سوریه درست کند. ترکیه نیروهای مسلح کردستان سوریه را تروریست مینامد. بحث این است که اردوغان مدعی است این منطقه امن باید تا عمق ٣٠ کیلومتری خاک سوریه در شرق فرات را شامل بشود. این یعنی اشغال کردن کل شهرهای اصلی کردستان سوریه. همزمان گفته است میخواهد ٣ میلیون آواره و پناهنده سوری ساکن ترکیه را در این منطقه اسکان بدهد. اگر این اقدامات عملی بشود سه میلیون پناهنده مردم عرب زبان سوریه به جای مردم بومی کرد زبان ساکن این منطقه اسکان مییابند و مردم کرد زبان عملا و ناچارا باید به دیگر بخشهای سوریه یا کردستان عراق پناه ببرند.
اکنون احزاب حاکم در کردستان سوریه بجز انتظار و چشم به راه بودن برای تغییر تصمیم ترامپ برنامه جدی دیگری در دستور ندارند. اما واضح است اگر ترکیه حمله کند احزاب حاکم کردستان سوریه راه دومشان این است که به دمشق پناه ببرند. اما دمشق نمیخواهد با ترکیه درگیر بشود همچنانکه در عفرین نشد. زیرا با این طرح ترکیه، اسد میخواهد سرنوشت عفرین در مناطق شرق فرات هم تکرار بشود. با این حال آنچه قابل پیش بینی است و آرزوی نیروهای حاکم کردستان سوریه میباشد مخالفین ترامپ در دو حزب حاکم آمریکا او را ناچار کنند از تصمیمش عقب بنشیند و اجازه ورود ارتش ترکیه به خاک سوریه را ندهد. حال باید دید کدام سناریو اجرا میشود. ادامه وضع موجود تا دور دیگر بحران یا پناه بردن به دمشق و از دست دادن حاکمیت بر این منطقه.
بن بست استراتژی ناسیونالیستی
واقعیت این است ما همان سال ٢٠١٢ اعلام کردیم با سیاستی که حزب پ.ی.د و نیروی مسلح آن ی.پ.گ دنبال میکنند سرنوشت کردستان سوریه را با مخاطرات زیادی مواجه میکنند. زیرا آنها سرنوشت کردستان سوریه را به سیاستهای پ.ک.ک گره زدند. نزدیکی آنها با پ.ک.ک این سرنوشت را برای آنها رقم زده است. از همان ابتدا روشن بود که نقش پ.ک.ک و سیاست اوجلان نمیتوانند آینده ای روشن برای کردستان سوریه به ارمغان بیاورند. متاسفانه امروز آن آینده ناروشن و ابهام عمیق سایه خود را بر زندگی مردم کردستان سوریه گسترانده است و این مردم تحت ستم باید تاوان آنرا بدهند.
اجازه بدهید چند نمونه را یادآوری کنم که چرا سیاست پ.ک.ک مردم کردستان سوریه را با سرنوشت مبهم و ناروشن امروز مواجه کرده است. پ.ک.ک از روزی که دست به فعالیت زده است منافع و سیاست خود را با اتکا به دولتهای منطقه پیش برده است. ابتدا تحت حمایت حافظ اسد بود و بعدا امیدش را به اسد و جمهوری اسلامی گره زد.
پ.ک.ک از روز شروع فعالیتش منافع مردم کردستان ترکیه را در تقابل با منافع مردم غیر کرد تعریف کرده است. در ادبیات این حزب و احزاب اقمارش بجای رژیم یا حکومت ترکیه از کلمه ترک استفاده میکنند. سیاست ترور و تک حزبی بودن در منطقه فعالیتش را چنان نهادینه کرده است که هر جریانی غیر از خودش را ترور یا تخطئه کرده است. حتی افراد و گرایشات اپوزیسیون درون خود را از بین برده است. هنگامیکه سیاست مذاکره با اردوغان را در پیش گرفت منافع مردم معترض ترکیه را فدای سازش خود با اردوغان کرد. دوره ای که مردم معترض در میدان اصلی استانبول با نیروهای اردوغان درگیر شدند و احتمال پیروزی مردم کم نبود، پ.ک.ک و حزب متحدش حزب دمکراتیک خلقها در ترکیه به این مردم پشت کردند و غیر مستقیم در کنار اردوغان قرار گرفتند.
بعدا در پروسه بی نتیجه ماندن مذاکراتشان با اردوغان جنگ شهری را علیه ارتش ترکیه آغاز کردند که با تلفاتی حدود ٦٠٠ نفر شکست خوردند. این سیاستها حزب دمکراتیک خلقها را هم زیر ضرب برد و تعداد زیادی از آنها دستگیر و روانه زندان شدند. در قطب بندیهای سیاسی محلی و منطقه پ.ک.ک و احزاب اقمارش در قطب اسد، جمهوری اسلامی قرار گرفتند. در آغاز تظاهراتهای اعتراضی مردم سوریه علیه اسد آنها ساکت و روابطشان را با اسد حفظ کردند. در جنگ نیروهای مسلح کردستان سوریه با داعش، بخش زیادی از مناطق تحت تسلط نیروهای نزدیک به پ.ک.ک به دست داعش افتاد و شهر کوبانی بیش از هشتاد درصدش به دست داعش افتاد. در این مقطع بود که آمریکا به کمک آنها آمد و سقوط حتمی کوبانی را مانع شد و آغاز همکاری آمریکا با نیرویحاکم در کردستان سوریه با مخالفت اردوغان مواجه شد. زیرا میدانست که آنها بخشی از پ.ک.ک هستند.
نیروهای کردستان سوریه با تسلط شان بر مناطق شمالی سوریه به دو دلیل تحملشان برای دولت ترکیه ممکن نشد. یکی اینکه آنها خود را بخشی از نیروهای پ.ک.ک معرفی کردند. دیگری ایجاد منطقه ای خودمختار در همسایگی کردهای ترکیه سازمان داده بودند. این دومی الگویی است که اگر موفق بشود از نظر اردوغان مردم کردستان ترکیه هم اشتهای پیوستن و یا تكثیر آنرا در پیش خواهند گرفت.در دوره اوباما سیاستی که آمریکا تعقیب میکرد وصل کردن کردستان عراق و سوریه بود و میخواست منطقه تحت حاکمیت آنها به دریای آزاد وصل شود. با این سیاست هیئت حاکمه آمریکا و دولتهایی اروپایی میخواستند راه فروش نفت و گاز شمال عراق را به اروپا تسهیل کنند و مانع نفوذ روسیه بر بازار انرژی اروپا بشوند. این سیاست و حساسیت دولتهای رقیب باعث شد که روسیه و ترکیه به همدیگر نزدیک بشوند. زیرا با اجرای این سیاست روسیه بخشی از بازار فروش نفت و گاز اروپا را از دست میداد و ترکیه علاوه بر اینکه ترانزیت فروش نفت و گاز این منطقه را از دست میداد متوجه خطری شد که کردستان ترکیه هم به این پروژه وصل شود.
این نوع سیاست و دیپلماسی محدودنگرانه پ.ک.ک و احزاب اقمارش بلاخره روزی با این بن بست مواجه میشد و شد. زیرا دولتهای درگیر در این جدال دارای منافع اقتصادی و سیاسی بزرگتری هستند منافع بزرگتر خود را ترجیح میدهند. همچنانکه میبینیم ترامپ و روسیه و ایران وترکیه همگی همین سیاست را دارند دنبال میکنند. تنها کسی که نتوانست بفهمد که این نوع اتحادها و این نوع پشت کردنها به مردم غیر کرد عواقب خطرناکی دارد پ.ک.ک و احزاب اقمارش بودند که امروز با بن بست استراتژیک موجه شده اند.*