هنگامی که یک نفر زیر دست و پای قضات و بازپرس ها و شکنجه گران و سیستم قضایی حکومت اسلامی است، صدایش بجایی نمیرسد، وحشت و انزوا و شکنجه و بی حرمتی، او را تا مرز جنون پیش میبرد.
بی اعتمادی به بشر و بی اعتمادی به انسان و انسانیت، اولین نتیجه اسیر بودن در دست گرگانی است که به هیچ چیز رحم نمیکنند.
اما زمانی که یک قربانی، یک محکوم به اعدام و یک خانواده اسیر حکومت اسلامی که پایشان خواه نا خواه به این ماجراها کشیده شده، صدایشان را در گلو خفه نکرده و فریاد میزنند، وقتی بشریت از این واقعه، از این کابوس و از این بی عدالتی محض خبردار میشود، جویبارهایی از عدالت و شفقت و دفاع از حقوق و حرمت انسان راه می افتد، که در مواردی این جویبارها به یک دریای خروشان انسانی تبدیل میشود. و کمپین ریحانه یکی از این دریاهای خروشان انسانی است.
در ایران در صفحه فیس بوکی آقای جداری فروغی، وکیل ریحانه میخوانیم این تیم از وکلا برای نجات ریحانه با ایشان همکاری میکنند.
وکلای مدافع همکار وهمراه درجهت دفاع از حقوق ریحانه
علیرضا منوچهری – ارکیده قدرت – پرویز کیهانی – محمد خسروی – دکتر محمد حسین جعفری- حسن کیا – سیامک پاکباز – محمد حسینی -توحید علی نژاد – مهدی هوشمند رحیمی – مهدی صلح جو – حسین صیادی نژاد و….آنها که باید آمادگی خود را اعلام کنند …. درهمین جا ….
وهمراه مخلص و بی ادعا وکیل مسجدی ومردمی : حجت الاسلام دکترحسن کمالی
همکار محترم : دردفاع از حق به خود تردید راه نده
این بار دیگر، عشق و عدالت، ابتکار، زیبایی، احترام و حرمت بسوی متهم اسیر حکومت و خانواده او سرازیر میشود.
ما بارها کمپین سازمان داده ایم. یک جنبه از این کمپین ها ، یک جنبه مهم کار ما برگرداندن حرمت به خانواده هایی است که زیر چکمه جلادان همه چیز آنها و از جمله حرمت خانواده اشان زیر پا گذاشته میشود.
در کمپین نجات کبرا رحمانپور، پدرش یکبار گفت: من کارگر هستم و بعد از واقعه برای دخترم، سرم را می دزدیدم که کسی مرا نبیند، چرا که خانواده من مهر خانواده قاتل بر پیشانی داشت. بعد از کمپین نجات کبرا رحمانپور، ما حرمت پیدا کردیم، بارها همسایگان من ، به احترام من از جا بلند شده و دستم را به گرمی میفشردند و برای کمپین کبرا آرزوی موفقیت میکردند. کبرا آزاد شد و از اعدام نجات یافت. او آزاد شد و با حرمت از زندان بیرون آمد. چیزی که دوستان اصلاح طلب و مذبذب در ایران به عنوان قهرمان جلوه دادن ” قاتل” از آن دلخور بودند و این گونه کار علنی و اجتماعی و مدافع حقوق و حرمت قربانیان را تحریک کننده برای خانواده مقتول میدانستند!!
ما این بار هم همان کاری را کردیم که در کمپین نجات کبرا رحمانپور و شهلا جاهد و نازنین فاتحی و علی مهین ترابی و … و… کرده بودیم. ما گفتیم که این جوان چه بود و در چه شرایطی مرتکب جرم شد و چگونه حکومت اسلامی ایران در نهایت آرامش قتل سازمان میدهد و آدرس اشتباهی میدهد و …
اکنون بسیاری از اقصی نقاط جهان به ما میگویند چگونه میتوانیم کمک کنیم. اکنون ریحانه عضو خانواده میلیونها نفرشده است. برای نجات او دوندگی میکنند، نامه مینویسند و اخبار او را به دقت تعقیب میکنند. بویژه با دلنوشته های ریحانه او محبوب و محبوب تر میشود.
کمپین نجات ریحانه تا کنون موفقیت های زیادی داشته است یکی از آن موفقیت ها برگرداندن حرمت به او و خانواده محترمش است.
اکنون دستهای زیادی برای کمک بسوی ریحانه دراز شده است، هنرمندان، دانشجویان، مادران و پدران، جوانان و همگان آمده اند که در حد توان کمک کنند او به آغوش خانواده اش بازگردد.
جامعه ایران با این نوع کمپین ها از حرمت خود دفاع میکند. کسانی که باید خجالت بکشند. تردست ها و شاملوها و شعبانی ها هستند، حکومت اسلامی ایران باید خجالت بکشد با شکنجه گران، زندانبانها، اجرای احکام ها و با قانون کذایی قصاص و اعدامش.
کمپین نجات ریحانه
۱۶ ماه مه ۲۰۱۴