انسانيت مرز نمی شناسد، از اقصی نقاط جهان، مرد، زن، ایرانی، امریکایی، سوئدی ، آلمانی، سیاه، سفید ، آسیایی، افریقایی، اروپایی و امریکایی، دست در دست هم برای نجات ریحانه، این یک جلوه زیبا از انسان دوستی است که مرزها را در می نوردد! به امید آزادی ریحانه از زندان
یادداشتهای کوتاهی از وکیل ریحانه جباری
محمدعلی جداری فروغی 17/2/1393
وکیل پایه یک داد گستری ووکیل ” ریحانه جباری”
چند لحظه قبل : دوست فیسبوکی 403 : باغ فردوس شمرون :
نگران آسمان اخم کرده بی کبوتر نباش … فردا حتما باران خواهد آمد …
نیم ساعت قبل : فریدون جباری : اگر خدا بخواهد عصر امروز قرار ملاقات در جهت مذاکره برای گشودن گره …
هشت ساعت قبل : پرویز کیهانی وکیل پایه یک دادگستری ودوست قدیمی درپاسخ به دعوت به همکاری جهت دفاع از ریحانه . پرویز نوشته است : ” محمد جان اگر مارا قابل بدانید آماده همکاری باشما هستم . اگر جنابعالی قبول بفرمائید در خدمتم قربانت پرویز .”
ساعت 3 صبح یک خانم از آمریکا تلفنی : حاضرم همه گونه کمک برای حل مسئله انجام بدهم . خودم یک ساعت ونیم با یکی از اعضای آن خانواده صحبت کردم !
شب گذشته : یزد – ساعت ده دیشب … آقای دکتر محمد حسین جعفری وکیل پایه یک دادگستری واستاد دانشگاه … :
” من هم درکنار شما از حقوق ریحانه دفاع می کنم … “
سه روز گذشته : برخی از همکاران وکیل : ” … ما درپشت صحنه همکاری می کنیم واز ارائه دانش وتجربه خود وهرگونه کمک در دفاع از ریحانه دریغ نداریم …”
سه روز قبل یک دوست صمیمی و وکیل داد گستری : ” … جان یک انسان درخطر است … قول کمک اساسی می دهم …”
تعداد بسیار زیاد از دوستان فیسبوکی ضمن ابراز محبت خالصانه خواستار آزادی ریحانه شده اند … چه دعا ها ونذر ونیازها … چه حرفها و…اشکها ولبخند ها … جا دارد به عنوان وکیل ریحانه وخانواده اش از همه تشکر کنم …
حس قلبیم این است : انسانیت جلوه های قشنگ خودرا نمایان می سازد … خالق یکتا در رحمت را به زودی خواهد گشود … نمی دانم که چه حسی دارم … سه روز است در شبانه روز دوسه ساعت بیشتر نمی خوابم …ولی خسته نمی شوم. انرژی دارم … صبورتر شده ام … قدرت لایزال آن هستی بخش را بیش از پیش حس می کنم …
می بینم : در زندان باز می شود و” ریحانه ” بعداز هفت سال قدم به دنیای” آزادی” می نهد … نمی دانم درآن حال مادر وپدر و خواهران ریحانه چه حالی خواهند داشت … ولی خود را می شناسم ! ونیک می دانم درآن حال من نیز درحال دفاع از درد مند دیگری هستم …چون با کمک به رفع گرفتاری های دیگران مشکلات خودم را از یاد می برم … چهل سال است عادت کرده ام … می دانم در سرزمین من اخلاقیات کمرنگ شده ولی انسانیت هنوز زنده است …
… وقدرتی برتر از” او” نیست که : حیات می بخشد به گیاهان پژمرده وگلهای پرپر وامید می بخشد به آنان که از هر دری ناامید می شوند …
تکمله : همین الان پیغام خانم شعله پاکروان مادر ریحانه :”سلام وخسته نباشید وخدا قوت … تلفن سه همکار وکیل وحقوقدان جهت همکاری و دفاع … لطفا یادداشت کنید …”