خواست وزارت اطلاعات از ريحانه: گره کور جنايتی که ما سازمان داده ایم، را شما لطفا باز کنید!

ریحانه ۱۹ ساله بود که برای انجام طراحی دکوراسیون به همراه یک مرد وارد یک خانه میشود، در آنجا با نقشه شوم قصد تجاوز این فرد به خود آگاه میشود و در وحشت و هراس و در جریان دفاع از خود با چاقو به کتف راست او ضربه ای میزند و فرار میکند.
این اتفاق در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی می افتد. در سرزمینی که انسانها هیچ ارج و قربی ندارند و یک باند وحشت و ترور در آنجا حکومت میکنند که به راحتی آب خوردن قتل سازمان میدهد، پرونده سازی میکند و انسانکشی میکند تا بماند و حکومت کند!
مرتضی سربندی هفت سال قبل در خانه ای به قتل میرسد، ریحانه وارد چنبره حوادثی میشود که یکسرش به موسسه ای وصل است که این فرد قبلا با آنها همکاری میکرده ، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، وزارت ترور و جنایت جمهوری اسلامی ایران ، وچنین است که یک تراژدی برای یک دختر جوان و برای خانواده اش اتفاق می افتد.
ریحانه را در دالانهای خونین و ترسناک وزارت اطلاعات، در شکنجه گاههای این حکومت ، میزنند و بدنش را لت و پار میکنند، ناخن پایش را میکشند و به او یک سناریو آموزش میدهند.بگو من قاتل بودم بهر قیمت اینرا بگو و از همین دفاع کن.
ریحانه قتل را به عهده میگیرد، در حالیکه ، همه چیز شهادت از این میدهد که او فقط از بد روزگار به شبکه ای وارد شده که یک نفر ظاهرا باید در آنجا به قتل میرسیده و ریحانه در مقابل خود مردی را می بیند که غافل از همه جا قصد تجاوز به این دختر جوان را داشته است. بنظر میرسد هر دو قربانی یک نقشه شوم وزارت اطلاعات هستند.
ریحانه ضربه میزند و فرار میکند و بقیه داستان را همان طراحان قبلی ادامه میدهند. آثار جرم از بین میرود، راست راست دروغ میگویند، می فرمایند مرتضی سربندی در حال نماز خواندن به قتل رسیده، برای اینکه مشروعیت و تقدس به این واقعه بدهند، و موضوع دفاع در مقابل تجاوز را از پرونده پاک کنند. در حالیکه او دم در ضربه خورده و ریحانه در حالیکه قصد فرار دارد به او ضربه زده است و سجاده اصلا خونین نبوده و… و… و از این نوع مسائل در این پرونده به وفور یافت میشود….
هر چه زمان میگذرد و موضوع این پرونده در سطح جامعه مطرح تر میشود، زوایای بیشتری از پرونده علنی میشود. اینک سخن از گلوله به میان آمده و قتل از طرق دیگر و… و… آنچه موضوع را علنی و علنی تر میکند، حضور مردم در این پروسه است. حداقل ۱۵۰۰۰۰ نفر طومار امضا کرده و وارد پرونده شده اند و میلیونها نفر با شنیدن خبر بهر طریقی که توانسته اند خواست لغو حکم اعدام ریحانه را مطرح کرده اند، موضوع ریحانه به یک بحران سیاسی در حکومت اسلامی ایران دامن زده و طراحان و استراتژیستهای این حکومت و مسئولین وزارت اطلاعات با سرهم بندی مسائل و آبروریزی بیشتر دارند کار را از خراب خراب تر میکنند.
اکنون همه میدانند که پرونده به زیرزمین های وحشتناک و خونین وزارت اطلاعات وصل است.
مردم ! امضا کنندگان طومار، هنرمندان و همه کسانیکه خواهان لغو حکم اعدام ریحانه هستید!
ببینید وزارت اطلاعات با چه ترفندهایی خواهان ختم این قائله است. کشتن هر چه زودتر ریحانه!
وزارت اطلاعات می فرماید:
اعتراض بیهوده است. اصلا اعتراضات و تحریک احساسات خانواده های مقتول باعث جری تر شدن آنها و اعدام افراد است. پس لطفا ساکت شوید ، کمپین نکنید، افشا گری نکنید و فقط دعا و التماس کنید و به حکومت و قانون قصاص و اعدام کاری نداشته باشید در غیر اینصورت خودتان باعث و بانی اعدامها هستید!!
و درست در همین روزها چند خانواده مقتول رضایت میدهند و به نوعی تو دهنی محکمی به حکومت و وزارت اطلاعاتش میزنند. در شهرستان نور مادر قهرمان عبدالله که اسمش و عکسش در تاریخ ثبت شد میگوید هر خانواده مقتولی که اکنون رضایت نمیدهند با لعن و نفرین و اعتراض بقیه مردم مواجه هستند…
کوشیدند و نوشتند و سرودند که حرفی در مورد کنه ماجرا نزنید. وارد پرونده و جزییات آن نشوید، شما قاضی و کارشناس و متخصص نیستید، کار را به متخصصین امور بسپارید. اگر وارد جزییات شوید باز خانواده مقتول ناراحت میشود!! وقتی وکیل قبلی پرونده با شجاعت وارد موضوع شد و از جعبه سیاه و نابود شدن اسناد و مدارک توسط همان دوستان وزارت اطلاعاتی حرف زد. فعلا پاسخی از آنسو نشنیده ایم.
گفتند و نوشتند و سرودند که احزاب و یا سازمانهای سیاسی و یا حقوق بشری جان ریحانه برایشان مهم نیست اینها میخواهند مشهور شوند!! پس به حرفشان گوش نکنید. این بنظر بیش از همه نقش و اهمیت کار افشاگرانه و بین المللی و اهمیت کمپین هایی از این نوع را گوشزد میکند و تاثیر این نوع کمپین ها در محتاط شدن حکومت اسلامی و تحمیل عقب نشینی به حکومت را. این نقطه قدرت ما و نقطه ضعف رژیم را نشان میدهد.
و در نهایت وقتی به همت مردم و به دلیل بحثهای گسترده در مدیای اجتماعی سوال های متعددی را شاهد بودند، روز جمعه از زبان جلال سربندی فرزند ارشد مرتضی سربندی در یک مصاحبه اعلام کردند، شرط آنها یعنی شرط خانواده مقتول برای بخشش ریحانه، باز کردن گره کور این قتل است. یعنی ریحانه باید بگوید چه کسی گم شده، کدام اسناد را وزارت اطلاعات از بین برده و شیخی نامی که گم شده این پرونده است کجاست و کیست؟
ببینید جلال سربندی در مصاحبه با اعتماد چه میگوید:
اعتماد: به نظر می رسد ریحانه خودش هم یك قربانی است. در مقابل چه چیز حاضر به بخشش ریحانه هستید؟
“جلال سربندی: ریحانه ممكن است قربانی باشد اما این دوای درد ما نیست. ما فقط در صورتی كه انگیزه واقعی ریحانه مشخص شود و واقعیت را بگوید كه همدستش و اتفاق حقیقی ای كه افتاده چه بوده حاضر به بخشش هستیم. اگر هم از روی نادانی و سن پایین این قتل را انجام داده باشد و فقط یك احساس بچگانه نسبت به این موضوع داشته باشد قابل پذیرش نیست. چطور می توان كسی چاقوی 50 سانتی بگیرد و بگذارد در كیفش. این شایبه در ذهن من جایی ندارد. خانم جباری به دو علت آقای «ش» را معرفی نمی كند. یا اینكه توسط ایشان اغفال شده است و دسترسی به او ندارد یا اینكه نمی خواهد آن مرد را معرفی كند.”
گره کور و یا جعبه سیاه این پرونده ، فردی به نام شیخی است . احتمالا یک عنصر وزارت اطلاعات. حالا وزارت اطلاعات از ریحانه میخواهد او را معرفی کند، در غیر اینصورت اعدام میشود.
در ملاقات آخری که ترتیب داده بودند، قاضی با قیافه ای مهربان در یک اطاق از او میپرسد: دخترم اگر حرفی داری برای روشن شدن این پرونده و اگر میخواهی کسی را معرفی بکنی بگو، ما به تو قول میدهیم از تو مواظبت کنیم…. همان قاضی و همان کسانی که ناخن پایش را کشیده اند و به حرفهایش توجهی نکرده و در خفا و آشکار تهدیدش کرده اند. همان دستگاه جهنمی که او را گروگان گرفته و میخواهد با تمام وجود و هر چه سریعتر او را اعدام کند. ریحانه به اندازه کافی “مهربانی” این قضات عالیرتبه حکومت اسلامی و سیستم آنها را چشیده است و دیگر احتیاجی به این نوع مهربانی ها ندارد.
در مورد چاقویی که در این مصاحبه جلال سربندی از آن حرف میزند، خیلیها گفتند و نوشتند، بقول یک نفر این چاقو نبوده قمه بوده و چگونه یک دختر در کیفش که اکنون در دسترس عموم است و همه میتوانند آنرا ببینند، یک قمه با خود برده و ظاهرا از قبل هم با تلفن و اس ام اس جار زده آی مردم فردا قرار است کسی را بکشم، اینها سناریوهای مسخره وزارت اطلاعاتی است که به کنج دیوار رانده شده و مجبور است بگوید چه کسی سربندی را کشت و چرا آثار جرم را از بین بردید و چرا دروغ میگویید و چرا یک دختر را قربانی میکنید؟
اینک صحبت از تیراندازی و گلوله ای است که از جلو به سربندی اصابت کرده است.
اعتماد: عموی شما در جلسه صلح و سازش در دادسرای امور جنایی مدعی شد علاوه بر اصابت ضربه چاقو به پدرتان گلوله نیز شلیك شده است. آیا این موضوع صحت دارد؟
جلال سربندی : عموی من گفتند كه جای گلوله در بدن پدرم بوده اما لخته خونی كه در بدن ایشان بود شاید این شایبه را به وجود آورده و این را رد می كنم.
بهمین راحتی!! عموی من فکر کرده جای گلوله بوده و من اینرا تکذیب میکنم. خیلی ممنون افکار عمومی هم آرام میشود. چون جلال سربندی میگوید گلوله نبوده عمویم فکر کرده گلوله بود، خون لخته شده بود…. و ما همه میرویم آسوده خاطر میشویم و منتظر اجرای حکم اعدام ریحانه می نشینیم!!! .
جلال سربندی در این مصاحبه میگوید در شربت روی میز داروی بیهوشی نبوده ، بلکه داروی مسهل بوده که از قبل در درون لیوان بوده و پدر ایشان نفهمیده و در آن لیوان ریحانه شربت ریخته و این دارو هم درونش حل شده است!!
اعتماد: یكی از ابهامات پرونده كه مطرح شده وجود داروی بیهوشی در دو لیوان آبمیوه یی است كه در محل حادثه قرار داشته است. شما در این باره چه می دانید؟
جلال سربندی: یكی از دو لیوان دارای داروی مسهل بوده نه بیهوش كننده و این نشان دهنده حرف هایی كه در مورد تجاوز می زنند نیست… آنجا خانه عمه پدرم بود و ایشان شاید به دلیل سن بالایشان قبلادارویی ریخته باشند و بعدا كه آبمیوه داخل آن ریخته شده است این را نشان داده است. از یكسری شایبه و اتهاماتی بعضی ها استفاده می كنند كه این شان ما را جریحه دار تر می كند
از این نوع اظهار نظرها در مصاحبه فرزند مرتضی سربندی زیاد میتوان دید.
نکته اصلی اینست که حکومت اسلامی و وزارت اطلاعاتش پشت خانواده مقتول قائم شده اند و پاسخ یک کمپین انسانی و مشروع و بین المللی را برای لغو حکم اعدام ریحانه، با اعلام اینکه حرف نزنید خانواده مقتول ناراحت میشوند، التماس کنید شاید دلشان نرم شود و اینک با اعلام اینکه ریحانه وقتی نجات می یابد که بگوید عنصر وزارت اطلاعات و قاتل اصلی الان کجاست، عملا چنین اعلام میکند که قصد اعدام ریحانه بهر قیمتی را دارد.
این حکومت را فقط با گسترش دادن به اعتراضات و اعمال فشار نهادهای بین المللی میتوان وادار به عقب نشینی کرد. باید اعدام ریحانه را برای نظام اینها هزینه ساز کرد. این تنها راه نجات ریحانه از دست وزارت اطلاعات خونریز و قسی القلب و کل حکومت جنایتکار اسلامی است. به کمپین نجات رحانه جباری بپیوندید و کمک کنید با اقدامات و ابتکارات و افشاگریهای گسترده جان او را نجات دهیم!
مینا احدی
۲۰ آوریل ۲۰۱۴

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *