Nesan Nodiniam
نسان نودینیان

جمهوری اسلامی دیشب متولد نشده!

نسان نودینیان

Nesan Nodiniam

سرانجام در میان طایفه هزار سر جمهوری اسلامی “حجت الاسلام حسن روحانی” پرزیدنت روحانی شد. منظره های “استقبال” از پرزیدنت روحانی به اندازه ای برای تعدادی شگفت انگیز شده است که انگار جمهوری اسلامی دیشب متولد شده! سابقه قتل و جنایت، سی خرداد 1360 و قتل عامهای سال 1367، قتلهای زنجیره ای، بطور متوسطه روزی دو تا سه نفر اعدام، سنگسار و زندانی کردن هزاران نفر از مردم و ساکنین این مملکت را پشت سر ندارد. “پرزیدنت روحانی” هم در این پرونده پر از جنایت سابقه و ید طولانی دارد. کارنامه اش اظهرمن الشمس است. این “شگفت” زدگی یک روزه برملا میشود. با اولین اعدامها و دستگیریها پرونده بسته میشود. و امروز با دستگیری مجدد بهنام ابراهیم زاده و آزاد نکردن رضا شهابی با وجود وضعیت وخیم جسمی پرونده بسته شد.
و اما این “انتخابات” انگیزه های متفاوتی از مردم را منعکس کرد. عده ای از ترس جنگ، ترس از عراقیزه شدن، و بقول عده ای هم میخواستند هزینه انتخابات “مهندسی” شده را بالا ببرند، به روحانی رای داند. این انگیزه ها وجود دارند. و خود نیز ناشی از تناقضات این نظام هزارو یک سر جمهوری اسلامی است.
“پرزیدنت روحانی” نماینده هیچی بجز حفظ نظام نیست. “امید بخش” هم نیست. مردم دنبال ایجاد امید و رهایی هستند. امید آنها در یک مکانیسم زنده و واقعی روزانه معنی دارد. امید واقعی مردم، آزادی پوشش و دور انداختن حجاب و روسری و آزادی زندانیان سیاسی و کارگران زندانی، آزادی تشکل و بیان، همین امروز است. اینها مطالبات امیدبخش این جامعه است. اینها مطالبات روزانه این مردم هستند. مردم اینها را میخواهند. این مطالبات را باید هر روز و در هر جا و مکانی در هرجا هر تجمع و گردهمایی وجود دارد باید این مطالبات را تکرار کرد. اگر وعده “روحانی” آزادی زندانیان سیاسی، آزادی موسوی و کروبی است، مردم در این شکاف و وعده های ـآزادی زندانیان سیاسی ـ به امید واقعی شان آزادی زندانیان سیاسی متوسل میشوند.
و اما فراخوان کارگران و انتظار جامعه از کارگران. وضعیت اقتصادی و اجتماعی در ایران رو به وخامت می رود و تاثیر آن بر شرایط زندگی مردم بلافاصله است. بیکاری رو به رشد است، تورم به سطح بی سابقه ای رسیده است و بیشتر مردم ناگزیر از اشتغال به چند شغل هستند زیرا مزد حداقل برای خنثی کردن تورم کافی نیست. شکاف بین درآمد ثروتمندان و فقرا رو به گسترش است. در چنین وضعیتی، کارگران از حق سازمان دهی آزاد برخوردار نیستند. فعالين كارگري در معرض بيشترين فشارهاي امنيتي قرار دارند. حق بيان و حضور در ميديا و رسانه ها بشكل مطلق از آنها سلب شده است. هفت ميليون كودك در ايران از تحصيل محرومند. بيكاري ميليوني به سيماي اصلي شهروندان جامعه تبديل شده است. هر جا و هر نقطه اي از شهرهاي كوچك و بزرگ را نگاه كنيد در آن موج بيكاري و ترس از بيكارسازي بخوبي نمايان است. فحشا و اعتياد و دزدي هم بيداد ميكند. روزانه از زندانها و در كارخانه ها و مراكز كار صداي كارگران در دفاع و براي تحقق مطالباتشان بلند و بلندتر ميشود. حق خواهي جنبش كارگري بيشتر از هر دوره اي بر فضاي سياسي ـ اجتماعي جامعه گسترده شده است.

صورت مساله كارگران تغيير در زندگي و معيشت، دفاع از كرامت و حرمت و آزادي تشكل و بيان است. انتظاراز کارگران، فعالین و سخنگویان کارگری در جامعه قابل حذف نیست. این توقع نتیجه موقعیت جنبش کارگری و یک پیشروی است. کارگران برای کسب این موقعیت هزینه های گزاف و سنگینی داده اند. موقعیت کنونی کارگران حاصل اعتراض پیگیرانه و رادیکال بخشهای وسیع کارگران در مراکز تولیدی و کارخانه ها است. در چند سال گذشته مطالبات اساسی و انسانی کارگران را به پرچم اعتراض جامعه تبدیل کرده اند. این مطالبات را نمایندگی کرده اند. به همین دلیل بخشهای وسیع از فعالین کارگری در شرایط کنونی مورد خطاب جامعه هستند. این انتظارات را آیا میتوانند جواب دهند! کدام شاخص و اولویتها در راس کار و فعالیت آنها قرار میگیرد.
18ژوئن 2013
28خرداد 1392
.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *