آسیبی که بشر در طول تاریخ از دین خورده است صدها برابر محاسن و خدمات دین)اگر خدماتی را بتوان برشمرد که من در این زمینه تردید دارم(به بشر بوده است. نفس ایجاد ادیان ابراهیمی از نیاز جوامع و نظامات اقتصادی اجتماعی به تمکین و سروری خدای مذکر سر چشمه میگرفت. خدایی قهار و جبار و ستار که قادر است عزت و رحمت و محنت و ذلت دهد. بندگان صالح خدا در نزد ادیان ابراهیمی آن بندگانی اند که فرمان می برند و از فرامین الهی بی کم و کاست پیروی میکنند. در گامهای بعد که ادیان نهادینه شدند دستگاه دین و اولیاء دین واسطه رستگاری مومنینبا قرب الهی شدند. تمکین بی واسطه با تکامل دین و نهاد دین و دستگاه دینی و فقاهت، باواسطه شد. مومنین میبایست به دستگاه دین و پاپ و اتیکان خاخام و خلفای دین و مراجع دین خدمت کنند تا به خدا خدمت کرده باشند. این در عین حال گامی در راستای نفوذ منافع زمینی در جوهر دین بود. دین آسمانی قدوسیت آسمان و جایگاه آسمانی خود را حفظ کرد اما منافع زمینی تحت نام دین نیز کارکرد اجتماعی طبقاتی زمینی به دین داد. تمامی نیاز خدا محوری به کمک سلطان محوری، مالک محوری و مرد محوری آمد تا لایه های استبداد فئودالی با استبداد آسمان ازلی و ابدی شود. هزاره سکون و تباهی نتیجه تبانی اقتدار خدا و سلطان، خدا و مالکـ، خدا و مرد بر زمین و در میان مومنین و بندگان بود. هر تلاشی برای خروج از زیر این قیمومیت با مجازاتی دردناک و ظالمانه همراه میشد. و هر تردیدی در ماهیت این نظم، مجازاتی جز مرگ و سوختن بر تلی از هیزم گداخته در پی نداشت.
رنسانس جنبشی برای بازگشت به سنت های فکری فلسفی و زیستییونانیان بود. گویی بازگشت یگانه راه از سر گیری پیشرفت بود. و اگر این بازگشت نتایجی شگفت در پی داشت می توان نتیجه گرفت که این گسست و سترونی هزار ساله چه زیان و خسرانی به بشر در پی داشته است. که در واقع تمام تلاش صدها و هزاران ساله بشر صرف این شد تا بلاهت دین و تاثیر هولناک و مخرب آن که چون بختکی بر زندگی مردم و مردمان سایه انداخته بود بر چیده شود. چه دشواری ای دنیا طی کرد؟ چه هزینه هائی آتئیسم و فلسفه بطور کلی و فلسفه ماتریالیستی بطور خاص متقبل شد تا این حماقت و بلاهت را قدری چاره کنند و به انسان جرات و شهامت اندیشیدن به مفروضات ایمان را بدهند. “هیچ زندانی بدتر و تلخ تر از زندان روح نیست”. دین با مفروضات خود و ایمان دینی زندان را به درون وجود انسان منتقل میکند. زندانی با برج و باروئی بلند و سیمانی که جز چار دیواری آن هرگز قادر به دیدن جایی نیستید. “دین در دنیا را به روی شما می بندد اما در ایمان و سلوک روح اندرون خود را به روی شما باز میکند”. تا در این بی نهایت، نهایت خدا را جستجو کنید. باشد که با این کار خود را جستجو کنید.
چرخشی دوار به دور خود حاصل سلوک دینی و طی الارض دینی است. انسان دیندار، انسان بیگانه ای است که خود مخلوق خالقی می شود که تنها در ذهن مخلوق وجود تواند داشت و نه در جایی دیگر. صانع مصنوع می شود تا در یک دگردیسی مصنوع دست ساخته خود را، پرستش کند! “رازگونگی دین محصول فرایند واژگونگی و از خود بیگانگی انسان دینی است”. اولین گام ها در مسیر رهایی جسارت، جرات و شهامت اندیشیدن و تردید کردن است. با این نخستین تردید بنای دین شروع به لرزیدن میکند. زیرا دین تا آنجا نافذ و قوی است که دیندار مومن است و تردید نمی کند . اگر جرات و شهامت حاصل شود تزلزل دربنای دین و نهاد دین آغاز می شود و بنای دین آرام آرام شروع به ریختن میکند. ظهور سرمایه داری با کشمکش با دین و دستگاه محافظ دین آغاز گردید . این تحول در برخی از جاها، با از در سازش در آمدن با نهاد دین به انجام رسید مثل انگلستان در ۱۶۴۸ و در برخی از جاها مثل فرانسه با به چالش گرفتن دین و به دور انداختن دین از قلمرو حاکمیت سیاسی بود که مناسبات جدید سیاسی توانست مسیر تحول جامعه بسوی سکولاریسم و لائیسیته را باز کند . مثل فرانسه ۱۷۸۹. بهمین روی برای آتئیستها و سوسیالیست ها در نیمه اول قرن نوزدهم جدال با دین و نقد دینیک گام اساسی در مسیر رهایی و آزادی از خرافات و اوهام محسوب میشد. سرانجام نقد آسمان در دستان متفکرین سوسیالیست و آتئیست به نقد زمین و قدرت های زمین و خدایان زمینی و مناسبات برخاسته از سرمایه که قدرت تمام خدایان ابراهیمی در قیاس با قدرت “خدایی پول” در جامعه سرمایه داری پر کاهی بیش نیست تبدیل شد. و همین آغاز رهایی” نه از اوهام صرف” بلکه رهایی از وضعی بود که اوهام دینی را پدید میآورد.