ما از همه احزاب سیاسی آماده تریم

گفتگو با اصغر کریمی به مناسبت سالگرد تشکیل حزب کمونیست کارگری

انترناسیونال: ۳۰ نوامبر سالروز تاسیس حزب کمونیست کارگری ایران است. امسال ۲۹ سال از تاسیس حزب کمونیست کارگری ایران میگذرد. با اصغر کریمی رئیس هیئت اجرایی حزب در این رابطه گفتگو میکنیم.

اصغر کریمی!فوری ترین هدف حزب کمونیست کارگری چیست و چه فعالیتهایی برای رسیدن به آن انجام داده است و میدهد؟


اصغر کریمی: کوچک ترين بهبودی در زندگى مادى و معنوى مردم درگرو سرنگونی جمهوری اسلامی است. حزب اینرا فوری ترین هدف خود میداند. با سرنگونی جمهوری اسلامی راه برای تحقق خواست های فوری مردم و نیز عملی کردن کلیت برنامه حزب،‌ یک جامعه سوسیالیستی و انسانی نیز فراهم میشود. در دل مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی ما داریم جنبش خودمان برای برقراری سوسیالیسم را هم تحکیم میکنیم. در واقع برقراری جامعه سوسیالیستی نیز از نظر ما هدف دوری در آینده نیست، هدف فوری ما است. جنبش های دیگری نیز که برای سرنگونی جمهوری اسلامی مبارزه میکنند، هدفشان صرفا سرنگونی نیست بلکه در عین حال دارند زمینه را برای تحقق نظام مورد نظر خود، سرمایه داری، آماده میکنند.

قبل از اینکه وارد اقدامات شوم این نکته را باید توضیح بدهم که انقلاب برای سرنگونی کار احزاب نیست و به فراخوان و با نقشه احزاب انقلاب نمیشود، انقلاب یک رویداد عینی است که در شرایطی اتفاق می افتد. به این معنی احزاب نمیتوانند نقشه سرنگونی بریزند، یعنی لیستی از اقدامات را در دستور بگذارند که سرانجامش سرنگونی باشد. ولی این مطلقا به معنی بی نقش بودن یا کم نقش بودن احزاب نیست. در سطح ماکرو احزابی در جهت تقویت انقلاب و احزابی در جهت تضعیف افق انقلابی تلاش میکنند و در سالهای گذشته جدال تندی میان ما و جریانات اپوزیسیون بورژوایی که پروژه های دیگری مثل حمله نظامی و رفراندم و رژیم چنج را در مقابل انقلاب علم کرده بودند، جریان داشته است و همه این پروژه ها و همینطور پروژه اصلاح رژیم در مقابل افق انقلاب عملاعقب رانده شده و شکست خورده است وحزب یک پای پیگیر این جدال سیاسی بوده است.

اما در سطحی کنکرت تر، حزب در جنبش های مختلف اعتراضی از جنبش کارگری و دانشجویی تا جنبش رهایی زن و سایر جنبش های اعتراضی حضور فعالی داشته است و جناح چپ و انقلابی این جنبش ها را در مقابل گرایشات رفرمیستی و سازشکار تقویت کرده است. در ظاهر امر ممکن است این سوال مطرح شود که چپ تر و رادیکال تر شدن یا راست تر شدن چه تاثیری بر سرنگونی دارد؟ مگر این نیست که همه سرنگونی میخواهند؟ بله همه سرنگونی طلبان از چپ تا راست سرنگونی میخواهند، اما راست در امر سرنگونی پیگیری و انسجام کمونیست ها را ندارد، در هر مقطعی میتواند با بخشی از حکومت سازش کند، میان مردم بر اساس ملیت و مذهب تفرقه ایجاد میکند، و صفوف مردم را ضعیف میکند، در مقابل قاسم سلیمانی زانویش سست میشود، با بخشی از روحانیت و نیروهای سرکوب سازش میکند، با مذهب بعنوان پایه ایدئولوژیک و سیاسی حکومت مشکلی ندارد و یا طرح هایی ارائه میدهد که به انقلاب بعنوان تنها راه سرنگونی لطمه میزند. تا جایی که به حزب مربوط میشود در دل جدال با جمهوری اسلامی گرایش رادیکال و کمونیستی را در میان فعالین و جنبش های حق طلبانه تقویت کرده و به این معنی به جنبش سرنگونی عمق و انسجام بیشتری داده است. این جدالی به قدمت جمهوری اسلامی بوده است.

دامن زدن به جنبش ضد مذهبی که پایه های حکومت را سست کرده است، تقویت جنبش کارگری و رادیکالیزه کردن آن، تلاش سیستماتیک برای آگاهی دادن به مردم،‌ افق دادن و امید دادن به مردم، هویت دادن به جنبش سرنگونی و تقویت آن، مقابله با گرایشات قومی و سایر گرایشاتی که موجب تفرقه در میان مردم و تضعیف جنبش انقلابی و سرنگونی میشود، تعین دادن به خواست های مردم،تقویت همبستگی میان اعتراضات بخش های مختلف مردم، مقابله با سیاست های جمهوری اسلامی در سایر کشورها و اطلاع رسانی و جلب همبستگی با مبارزات مردم و خنثی کردن بسیاری از سیاست های جمهوری اسلامی، افشای سازشکاری سازمان ها و احزابی که با این جناح یا آن جناح حکومت قصد سازش داشته اند، از جمله فعالیت های حزببوده است. اینها رئوس جهتگیری و تلاش های وقفه ناپذیر و سیستماتیک حزب در طول فعالیتش بوده است. در روحیه مبارزه جویانه و فضای تعرضی و آگاهی و همبستگی و امیدی که امرور در جامعه حاکم است، نقش حزب کتمان ناپذیر است.

انترناسیونال: جایگاه حزب را در جنبش های اجتماعی در ایران چگونه می بینید؟ آیا توانسته اید آنگونه که میخواهید بر این جنبشها تاثیر بگذارید؟


اصغر کریمی:این یک نقطه قوت مهم حزب است. اگر بگویم حزب در اکثر جنبش های حق طلبانه علاوه بر کار ماکرو و سیاسی از نظر میدانی نیز نقش موثر و چشمگیری دارد اغراق نکرده ام. از جنبش رهایی زن و دفاع از حقوق کودک، تا جنبش کارگری، معلمان، بازنشستگان، جنبش دانشجویی، جنبش علیه اعدام، جنبش دادخواهی، مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی، جنبش خلاصی فرهنگی و جنبش ضد مذهبی، تحرک وسیعی که حول آزادی بیان و عقیده وجود دارد، تحرکی که در سالهای گذشته در دفاع از حقوق رنگین کمانی ها شکل گرفته است، در همه اینها حزب حضور میدانی روزمره دارد و هر روز موقعیت مستحکم تری در میان این جنبش ها کسب کرده است. فقط شما چهره جنبش کارگری از مطالباتش تا اشکال اعتراضش را نگاه کنید، ادبیات حزب را هم نگاه کنید تا تاثیرات عمیق حزب بر این جنبش را ببینید.

انترناسیونال:یک مساله مهم مردم مساله آلترناتیو یا رهبری سیاسی است. پاسخ حزب کمونیست کارگری به این مساله چیست. آیا حزب خود را در این موقعیت می بیند که رهبر حرکت مردم علیه کل اوضاع موجود باشد؟
اصغر کریمی: قطعا. حزب ما آماده ترین نیروی سیاسی در ایران است. میگویم ما، منظور حزب به معنی اخص کلمه یعنی فقط ارگانهای حزب و اعضا و کادرهای آن نیست. حزب به معنی اجتماعی آنرا مد نظر دارم. ما، یعنی حزب و نیروی جنبشی ما. یعنی طبقه کارگر از جمله معلمان و بازنشستگان، هزاران فعال سیاسی و اجتماعی و جنبش ها و جمع ها و محافل پیشرو و حق طلب که خود اینها طیف وسیعی را تشکیل میدهند.من اینها را در یک اردو میدانم. در اردوی آزادیخواهی، در ارودی انقلاب برای رهایی از همه ستم ها و نابرابری ها. حزب یعنی همه اینها که امروز نقش سیاسی و میدانی اساسی در ایران دارند و در همه سوخت و سازهای اعتراضی به نوعی شریکند.

بدلایلی که توضیح میدهم حزب نه تنها این ظرفیت را دارد بلکه مهمتر اینکه بخشی از مسیر تبدیل شدن به یک نیروی شناخته شده و پذیرفته شده از جانب توده وسیع مردم را فی الحال پیموده است و موفقیت های قابل توجهی در سالهای گذشته داشته است که موقعیت محکم و بسیار قابل اتکایی به عنوان یک نیروی موثر و مطرح در جامعه کسب کرده است. به موقعیت حزب در جنبش های اجتماعی نیز اشاره کردم. همه این جنبش ها، سرنگونی طلب هستند، در تغییر توازن قوا نقش مهمی ایفا میکنند و به مجرد تغییری در اوضاع، آنوقت نه تنها نوک کوه یخ بلکه خود واقعیت حزب در اعماق جامعه آشکار خواهد شد.

لازم است به این نکته اشاره کنم که نفوذ و اعتبار در جنبش های اجتماعی و شناخته شدن در این عرصه ها، به این معنی نیست که حزب در صحنه سیاسی جامعه و در بعدی اجتماعی و آشکار از جانب مردم پذیرفته شده و به قطب اصلی نیروی رهبری جامعه تبدیل شده است. جریان دیگری هم به چنین موقعیتی نرسیده است و جدال سیاسی گسترده ای برای کسب این موقعیت در جامعه جریان دارد. انقلاب و سرنگونی، علیرغم همه اهمیت بی چون و چرای جنبش های اجتماعی، امری فراتر از این جنبش ها است و قرار گرفتن در نقش رهبری انقلاب مساله چند وجهی تر و پیچیده تری است. علیرغم اینکه هنوز به کار زیادی نیاز داریم که مردم در بعدی اجتماعی ما را انتخاب کنند، اما در مسیر بسیار جالبی قرار داریم و سیاست ها و متدی که در جنبش سرنگونی دنبال میکنیم، این متد که جامعه را در مقابل حکومت نمایندگی کنیم، به پیشروی قابل توجهی برای ما تبدیل شده است. اما کار بسیار زیادی در این زمینه داریم و پیشروی های تاکنونی، موقعیتی که در جنبش های اجتماعی و حق طلبانه داریم، داشتن یک حزب منسجم سیاسی با سیاست ها و جهتگیری های روشن، پختگی سیاسی حزب، کادرهای بانفوذ و خوشنام حزب، ابزارهای دسترسی حزب به جامعه، اعتمادی که بسیاری از فعالین سیاسی حتی مخالفین سیاسی به حزب دارند و نقشی که حمید تقوایی، لیدر حزب، ایفا میکند، این مجموعه ما را در موقعیت منحصر به فردی قرار داده است. بعلاوه فاکتور اساسی و مهم دیگر این است که جامعه هرچه بیشتر حرف حزب را دارد میزند،‌ اعم از اینکه چقدر حزب را میشناسد و خود را بخشی از حزب میداند یا نه. اما اینکه جامعه به هر ناباوری انقلاب بعنوان تنها راه سرنگونی را تماما تثبیت کرده است، آزادیخواهی و برابری طلبی، ضدیت عمومی با مذهب و حکومت مذهبی، انتظارات بالای مردم برای داشتن یک جامعه انسانی، انسانیتی که در میان مردم و جنبش های حق طلبانه موج میزند، اینها هیچکدام به ناسیونالیسم و عظمت طلبی ایرانی، و کورش و نواده های کورش ربطی ندارد، نقطه مقابل آنها است و متاثر از کمونیسم است. کمونیسم یک جنبش عمیقا اجتماعی در جامعه است که با حزب کمونیست کارگری بعنوان بزرگترین حزب سیاسی کشور شناخته میشود. اینها فاکتورهایی است که حزب را در موقعیت ویژه ای برای تبدیل شدن به رهبر سیاسی جامعه و رهبر انقلابی که در حال شکل گیری است، قرار داده است. حزب کمونیست کارگری به جرات میتوان گفت تنها جریانی است که میتواند بخش های مختلف مردم معترض را در جبهه مقابله با جمهوری اسلامی متحد کند و انقلاب را به سرانجام برساند.

انترناسیونال: با سپاس از شما

انترناسیونال 896

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *