١- تهديدات نظامى اخير دولت آمريکا مبنى بر حمله به تاسيسات اتمى جمهورى اسلامى حلقه اى از سياست تامين هژمونى آمريکا بر دنياى پس از جنگ سرد در چارچوب دکترين نظم نوين جهانى و مشخصا دور ديگرى از مقابله تروريسم دولتى غرب با تروريسم اسلامى است.
٢- حملات احتمالى نظامى آمريکا جهان را وارد فاز جديدى از جنگ تروريستها و ويرانسازى و کشتار مردم خواهد کرد. در يک سوى اين جنگ ماشين عظيم تروريسم دولتى آمريکا و متحدينش و در طرف ديگر تروريسم اسلامى و جنبش کثيف اسلام سياسى قرار دارد. اين جنگ احتمالى و تداوم آن ميتواند قربانيان بسيارى از مردم بى دفاع و بى گناه در ايران و در هر گوشه جهان بگيرد.
٣- هدف آمريکا از سياست نظامى عليه جمهورى اسلامى، برخلاف آنچه رسانه هاى غربى تبليغ ميکنند صرفا خنثى کردن فعاليتهاى جمهورى اسلامى براى دستيابى به سلاحهاى اتمى نيست. روشن است که غرب يک جمهورى اسلامى اتمى را تحمل نميکند اما خلع يد اتمى جمهورى اسلامى محور کشمکش اخير آمريکا و جمهورى اسلامى را تشکيل نميدهد. هدف مشخص آمريکا مقابله با دخالت و نفوذ جمهورى اسلامى در عراق و فلسطين و عقب راندن و محدود کردن اسلام سياسى متکى بر جمهورى اسلامى بويژه در سطح خاورميانه است.
٤- عملى شدن تهديدات نظامى آمريکا احتمال بالائى ندارد. آمريکا در عراق به مخمصه افتاده است و خواهان تکرار اين تجربه در جامعه اى با وسعت و اهميت سوق الجيشى ايران نيست. علاوه بر اين آنچه آمريکا را از دست زدن به حمله نظامى عليه جمهورى اسلامى محتاط ميکند، تفاوت شرايط جامعه ايران با افغانستان و عراق و احتمال خيزش مردم عليه جمهورى اسلامى تحت پرچم چپ است. برآمد مبارزه مردم به رهبرى چپ در مقابل هر دو طرف جنگ، به خارج شدن کنترل اوضاع از دست جمهورى اسلامى و کلا غرب منجر ميشود. امکان ورود مردم به صحنه سياسى با شعارهاى چپ و آزاديخواهانه يک عامل مهم ترديد هيئت حاکمه آمريکا در جنگ عليه جمهورى اسلامى است. دولت آمريکا در درجه اول تلاش ميکند تا از تهديدات نظامى بعنوان يک اهرم اعمال فشار به جمهورى اسلامى و رسيدن به يک راه حل ديپلماتيک استفاده کند. اين شرايط همچنين باعث ميشود تا دولت آمريکا، حتى اگر تهديدات نظامى خود را عملى کند، نه سرنگونى جمهورى اسلامى بلکه به عقب راندن و محدود کردن جمهورى اسلامى و اسلام سياسى در چارچوب سياست خارجى آمريکا در منطقه را هدف قرار دهد.
٥- از لحاظ سياسى و تا آنجا که به مبارزه انقلابى مردم عليه جمهورى اسلامى مربوط ميشود، حمله آمريکا به جمهورى اسلامى و حتى طرح و تبليغ اين تهديد، يک تحول منفى و بازدارنده و مانعى بر سر راه جنبش انقلابى مردم براى سرنگونى است. منسجم شدن جمهورى اسلامى در کوتاه مدت، مرعوب شدن مردم، و کلا تقويت آلترناتيو و راه حل هاى راست در جامعه از اولين نتايج حمله نظامى آمريکا خواهد بود. حتى اين احتمال وجود دارد که در صورت نوميد و مستاصل شدن مردم و به عقب رانده شدن آنان از عرصه مبارزه، شيرازه جامعه از هم گسيخته شود و در ايران نيز شرايطى شبيه عراق بوجود بيايد. اما عليرغم اين شرايط، براى جنبش چپ اين امکان واقعى وجود دارد که در برابر اين روند بايستد و آنرا به ضد خود تبديل کند. وجود يک جنبش عظيم سرنگونى طلبانه و انقلابى، در حاکميت بودن اسلام سياسى و رسوائى و منفور بودن آن در نزد اکثريت قريب باتفاق مردم و حضور اجتماعى و وسيع حزب کمونيست کارگرى از جمله عواملى است که ميتواند سير تحولات را تماما به نفع مردم و مبارزه آزاديخواهانه آنان عليه جمهورى اسلامى تغيير بدهد. مقابله فعال با هر دو قطب اين جنگ تروريستى و سازماندهى يک مبارزه وسيع و تعرضى براى سرنگونى جمهورى اسلامى در دل اين شرايط تماما به عملکرد چپ در جامعه و مشخصا حزب کمونيست کارگرى گره خورده است.
٦- با بالا گرفتن تهديدات نظامى و تنش بين آمريکا و جمهورى اسلامى و بويژه در صورت بوقوع پيوستن اين تهديدات، صف بندى تازه اى در صفوف اپوزيسيون ضد انقلابى جمهورى اسلامى بوجود خواهد آمد. در جنبش ملى – مذهبى حمايت از رژيم اسلامى تحت لواى مقابله با حمله خارجى و در جنبش راست پرو غرب دفاع از اين حمله به اميد خزيدن بقدرت زمينه بيشترى پيدا کرده و تقويت خواهد شد. در اين ميان سازمان مجاهدين نيز اميدوارست تحت پوشش حمله نظامى آمريکا بتواند در مناطق مرزى دست به مانورهاى نظامى بزند. اين مواضع ظاهرا متضاد در واقع اشکال مشخص پيشبرد استراتژى و هدف مشترک مقابله با انقلاب و مبارزات انقلابى مردم از جانب همه نيروهاى راست و کمپ ضد انقلاب در شريط جديد است.
با توجه به اين شرايط ما اعلام ميکنيم:
١- حزب کمونيست کارگرى ايران حمله نظامى آمريکا و هر دو سوى اين کشمکش نظامى، يعنى تروريسم جمهورى اسلامى و تروريسم دولتى غرب را قاطعانه محکوم ميکند و توده هاى مردم در ايران و در سطح جهان را به مقابله با هر دو قطب تروريسم فراميخواند. راه آزادى و رهائى مردم ايران از مقابله اين دو قطب که توحش سرمايه دارى دنياى امروز را نمايندگى ميکنند نميگذرد. سرنگونى جمهورى اسلامى و رسيدن به رفاه و آزادى و برابرى تنها با مبارزه انقلابى مردم تحت پرچم جهان متمدن، پرچم انسانيت و سوسياليسم، ممکن است.
٢- حزب با تمام قوا در برابر هر گونه ميليتاريزه کردن فضاى سياسى ايران و ارعاب مردم و سرکوب مبارزات آنان به بهانه حمله نظامى آمريکا خواهد ايستاد و اجازه نخواهد داد تا جنگ تروريستها مبارزات کارگران و زنان و جوانان را قيچى کند.
٣- حزب کمونيست کارگرى از شرايطى که در اثر کشمکش بين آمريکا و دول غربى با جمهورى اسلامى بوجود خواهد آمد در جهت سازماندهى و بسيج هر چه وسيعتر جنبش انقلابى مردم براى سرنگونى رژيم اسلامى استفاده خواهد کرد. تنها راه جلوگيرى از حمله نظامى آمريکا، و در صورت وقوع اين حمله، خنثى کردن اثرات مخرب آن و عمليات تروريستى انتقامجويانه متعاقب آن، بميدان آوردن کارگران و جوانان و زنان و ديگر اقشار معترض براى سرنگونى جمهورى اسلامى و تحقق رفاه و آزادى و برابرى با پرچم يک دنياى بهتر و جمهورى سوسياليستى است.
٤- حزب کمونيست کارگرى مواضع و عملکرد احزاب و نيروهاى سياسى اپوزيسيون را که در اين کشمکش نظامى جانب جمهورى اسلامى و يا غرب را ميگيرند پيگيرانه افشا خواهد کرد و در برابر هر نيروئى که در اين تقابل نظامى بخواهد بعنوان متحد آمريکا و يا مدافع جمهورى اسلامى عمل کند قاطعانه خواهد ايستاد. نمايندگى کردن انقلاب، دفاع از جنبش انقلابى مردم و تعميق و پيشبرد آن در برابر کل اردوگاه ضد انقلاب در قدرت و در اپوزيسيون، کماکان خط راهنماى حزب خواهد بود.
٥- حزب کمونيست کارگرى کليه مردم آزاديخواه و انساندوست در سراسر جهان را به مقابله با تهديدات جنگى آمريکا و مقابله با تروريسم دولتى آمريکا و ساير دول غربى از يکطرف و جمهورى اسلامى و اسلام سياسى از طرف ديگر فراميخواند. حضور هرچه قدرتمندتر و وسيع تر مردم، اتحاديه هاى کارگرى و سازمانها و نهادهاى انساندوست و آزاديخواه در سطح بين المللى عامل موثر و تعيين کننده اى در مقابله با هر دو قطب تروريسم در يک مقياس جهانى است.
٩ فوريه ٢٠٠٥