پاسخ مینا احدی به مارتین پاتسلت. آیا تاکنون اسم مرا نشنیده بودید

آقای پاتسلت ، متنی را با عنوان پاسخ به من در سایت فرایتاگ منتشر کردند که در آن به چند نکته پرداخته که منهم پاسخ ایشان را میدهم و امیدوارم فرایتاگ این پاسخ را نیز در همان سایت درج کند.

نامه چنان هست که تو گویی یکی از فعالین مجاهدین که بسیار از انتقادات من آزرده خاطر شده، آنرا نوشته و پاتسلت حتی تیتر را تغییر نداده است که نوشته شده، حمله شرم آور ” حزب کمونیست کارگری” به دوستان آلمانی مقاومت ایران!
در همین جمله دو غلط هست: اولا نامه را من نوشتم و نه حزب کمونیست کارگری ایران و ثانیا ، چرا پاتسلت از سوم شخص استفاده میکند.
حزب کمونیست کارگری پاسخ این نامه آقای پاتسلت و یا عضو ارشد مجاهدین را میدهد. یک نکته را البته فراموش نکنیم که همین اعضای ارشد مجاهد در صفحه فیس بوک من به زبان فارسی از کوزه همان برون تراود که در اوست را بنمایش گذاشتند و هر چه از تهدید و توهین های سکیستی و یا به تمسخر گرفتن قیافه و سن و غیره را نثار من کردند که شاید لازم باشد همه را ترجمه و برای دوستان آلمانی” مقاومت” ارسال کنیم تا ببینند که با چه جانورانی همکاری میکنند.
پاتسلت مینویسد، که در روزهای اول به حکومت رسیدن جمهوری اسلامی ایران سی هزار زندانی اعدام شدند، که اکثر آنها مجاهد و دو هزار نفر کمونیست بودند، واقعیت اینست که حکومت اسلامی ایران البته به کمک دولتهای غربی و دوستان امریکایی و آلمانی و فرانسوی خمینی و جنبش اسلامی، با سرکوب یک انقلاب، به قدرت رسید، همان وقت هم از ترس قدرت گرفتن چپها در دوره جنگ سرد، به جنبش اسلامی کمک کردند قدرت بگیرد.جوانانی که با شوق و ذوق دیکتاتوری پهلوی را انداخته بودند این بار اسیر پاسداران تازه به قدرت رسیده شده و هزاران نفر اعدام شدند، بله تعداد زیادی هم مجاهد اعدام شدند که آنها در زندان و در بیرون شاهد بودند که رهبر این سازمان آن دوره از خمینی دفاع میکرد و به دست بوس او رفت چرا که ایدئولوژی و هدف اینها مشترک بود، ساختن جامعه ای مبتنی بر اسلام، بهتر است پاتسلت دوست آلمانی مقاومت ایران ! برود اسناد و و مدارک و سخنرانیهای رجوی را مرور کند تا ببیند که رهبر این سازمان چه کرد و چه گفت و البته این واقعیت است که بسیاری از جوانان انقلابی و هوادار و عضو مجاهدین در آن سالهای سیاه متاسفانه اعدام شدند. و پاتسلت باید دقت کند این سازمان از آن دوره تا کنون تغییرات بسیاری کرده و سیاستهای غلط فراوانی داشته که اتفاقا در مواردی باعث کشته شدن صدها نفر دیگر شده که همواره این سازمان غیر مسئول تعداد و کثرت کشته ها را دلیلی بر حقانیت خود میداند و پاتسلت هم از این پرنسیپ دفاع میکند.
جناب پاتسلت، من در ایران همسرم ، اسماعیل یگانه دوست را که کمونیست بود، از دست دادم او را اعدام کردند، اما دو برادر همسرم نیز منتسب به مجاهدین اعدام و یا کشته شدند، یکی از آنها حیدر یگانه دوست که اتفاقا از مجاهد فاصله گرفته بود و فعالیتی نمیکرد، متاسفانه در جریان دیدار از یک دوست خود در منزل آنها دستگیر و سپس اعدام شد و یک برادر دیگر همسرم محمد یگانه دوست در کردستان عراق و در اردوگاه مجاهدین بود و با آنها در مورد انقلاب ایدئولوژیک اشان اختلاف داشت، ما همدیگر را در کردستان عراق ملاقات میکردیم چون من هم در آن دوره پارتیزان ” کومه له” بودم و محمد در حال بررسی چگونگی فاصله گرفتن از آنها بود که او را راهی فروغ جاودان کردند و سپس حتی چند سال بعد از کشته شدن او در این حمله ماجراجویانه و سیاست غلط مجاهدین، به ما خبر هم ندادند که او کجاست، در نهایت در سال ١٩٩١ با پیگیری های خودم ، یک خانم مجاهد، تلفنی بمن پاسخ داد و گفت او در حمله فروغ جاودان کشته شده و ما تا کنون دقیقا نمیدانیم پیکر محمد یگانه دوست کجاست و از این سرنوشتها فراوان هست ….
پس تعداد کشته ها معیار چیزی نیست. اما یک اشتباه بسیار خطرناک را در نامه شما هست و آنهم ربط دادن همه اعتراضات مردمی در ایران به مجاهدین است، ممکنست که رهبران این سازمان که هیچ پرنسیپی از دنیای مدرن را بر نمی تابند، ادعا کنند که میلیونها نفر در اعتراضات آبان ١٣٨٨ و یا قبل از آن و یا هر مبارزه و اعتراض توده ای و یا کارگری را در ایران اینها سازمان داده اند، فقط با استناد به اینکه حکومت هر کس را که معترض است با مهر ” منافق” سرکوب میکند که منظورش اینست که از اسلام مورد نظر حکومت فاصله گرفته است، اما این ترفند اسلامیها برای حمله به مردم است، همچنانکه این حکومت الان ادعا میکند هر کس اعتراض میکند از سرویسهای بیگانه دستور میگیرد و وابسته به امریکا و غرب است و یا مرتد است و کمونیست و … اینها پروپاگاند یک دستگاه سرکوب فاشیستی است که باید حداقل شما که در آلمان گوبلز را می شناسید اینرا بفهمید.
شما از من می پرسید که از کجا میدانم مجاهدین در ایران نه تنها طرفدار ندارند، بلکه بسیاری از مردم از اینها نفرت دارند. تنها یک نمونه بعد از همین برنامه پر طمطراق مجاهد که شما هم در آن برنامه حضور داشته و از این جماعت با جان و دل دفاع کردید می آورم، جهت اطلاع شما تلویزیون ایران انترناسیونال که در افواه عمومی گفته میشود، ظاهرا اسپانسور مشترکی با مجاهدین دارد، یعنی دولت عربستان سعودی، کل این برنامه را پخش کرد و سپس همین با اعتراض گسترده در جامعه ایرانی مواجه شد. این روزها هشتک ها نقش مهمی در سیاست ایران بازی میکنند چرا که آزادی بیان وجود ندارد و مردم با بهترین روش از مدیای جتماعی استفاده میکنند، درست چند روز بعد از هشتک میلیونی اعدام نکنید، مردم در اعتراض به ایران انترناسیونال، هشتک زدند مریم رجوی ….خورد … که این ترند شد و تلویزیون ایران انترناسیونال در این مورد مجبور شد حرف بزند و حتی این هشتک را نشان دهد.
لینک را میفرستم چون مطمئن هستم مجاهد اینها را بشما نشان نمیدهد.
خلاصه کنم بله مردم ایران در حال مبارزه هستند با یک حکومت اسلامی و نه آخوندی… زنان، آتئیست ها، کارگران، همجنسگرایان، دانشجویان و وابستگان به مذاهب دیگر مسیحی ها و یهودی ها و همه و همه در حال مبارزه با یک فاشیسم عریان اسلامی هستند و این مبارزات از من قبول کنید ، سر سوزنی ربط با این سازمان سکتی ندارند نه فقط این بلکه من قبلا هم گفته ام زنی با یک روسری بر سر، صد در صد ابدا شانسی در ایران آینده ندارد. حتی اگر این زن محجبه بخواهد بعنوان یک مقام درجه چندم در یک روستا کار کند، چرا که مردم و بویژه زنان ایران حجاب را در زندگی چهل و چند ساله تسلط اسلام سیاسی در زندگی خود دیده اند و از این نوع سازمانهای مخوف متنفرند.
شما مرا با شکایتهای مجاهدین از رسانه های آلمانی، به نوعی میخواهید بترسانید و در عوض خودتان هر چه از تحقیر و انگشت سبابه نشان دادن هست را در این آرتیکل شبیه به ادبیات مجاهدینی نثار من میکنید و منهم همین مطلب شما را به وکلای خودم ارسال کرده ام تا بررسی کنند آیا از حد و حدود قانون مطبوعات در آلمان فراتر رفته اید یا نه.
یک نکته شرم آور در سیاست مجاهدین اینست هر منتقدی را فورا به رژیم و خامنه ای وصل میکند و متاسفانه شما هم در این نوشته این پراتیک زشت را انجام داده اید، شما مرا غیر مستقیم به خامنه ای و حکومت ربط داده اید و طرفداران فالانژ مجاهد هر انتقادی که تا کنون نوشته ام را با همین رفتار زشت پاسخ داده اند و این البته در مورد من فقط نیست همه جدا شدگان از مجاهد بهر دلیلی که باشد، ظاهرا طرفداران حکومت اسلامی هستند و یک دستگاه قوی تبلیغاتی مجاهد علیه آن دارد، زهر بسوی آنها پرتاب میکند و در اینجا دوست آلمانی مقاومت که دست بر قضا در کمیسیون حقوق بشر آلمان هم اکتیو هست، مرا چنین مورد خطاب قرار میدهد. آیا شما اسم مرا تا کنون نشنیده اید و آیا از دوستان آلمانی خودتان نمیتوانید بپرسید در آلمان و در بیست سال گذشته از من چه دیده و یا از کارهای من چه شنیده اند. این لغزش شما واقعا تاسف آور است و من از بقیه خواهم خواست در این مورد هم بشما تذکرات لازم را بدهند.
یکبار دیگر تاکید میکنم که مردم ایران در خیابانها فریاد سرنگونی حکومت را سر داده اند و حکومت اسلامی نمیخواهند و بنا به تجربه این مردم از مسجد و منبر و حجاب و آخوند و اسلام و از سرکوب و بستن دهانها و نبود آزادی عقیده و بیان و .. خسته شده اند.
ایران کشوری است که سالهای سال است مبارزه در آن جریان دارد و فرمان ده ماده ای خانم رجوی البته بعد از اینکه صدها بیانیه کارگری و یا دانشجویی در ایران منتشر شده و تقریبا مهمترین خواستها را کاملا مدرن و پیشرفته بیان کرده اند این جناب رییس جمهور خود خوانده و محجبه هم ده ماده به نظر من زیر فشار افکار عمومی صادر کرده است که صد قدم عقب تر از بیانه هایی است که کارگران هر سال به مناسبت اول ماه مه و یا زنان در هشت مارس منتشر کرده اند، اما مهمتر از چند ماده، پراتیک و سابقه سیاسی و تصویری است که یک جریان سیاسی از خود بجای گذاشته است مجاهد سازمانی است که چند دهه فعالیت کرده و تصویری که از خود بر جای گذاشته ، سرکوبگر، مذهبی، خطرناک و دارای ظرفیتهای بالا در یک سناریوی سیاه است.
پس بهتر است شما هم کمی تامل کنید و بیش از این اسم و چهره خودتان را که تصویری مدافع حقوق بشر است لکه دار نکنید. من نمیدانم بقیه سیاستمداران چرا و به چه دلیل از این سکت دفاع میکنند آنچه باز در افواهعمومی مطرح است، اینست که در این زمینه هم پولهایی که اسپانسور این سازمان و از جمله عربستان سعودی میپردازد، نه فقط برای آوردن لشکر هایی از مردمی که قبلا برای یک روز دیدن پاریس با امکانات این سازمان سفر کرده و چند ساعت هم پرچمی را در مراسم تکان میدادند، خرج میشد و اینرا هر ایرانی میداند و حتی رادیو فردا و بی بی سی هم در این مورد برنامه هایی پخش کرده اند، اکنون گفته میشود بخشی از پولها نیز درزمینه دعوت از سیاستمداران بازنشسته و .. خرج میشود و این لقب و همچنین و مهمتر از آن دفاع از یک اڵترناتیو مخوف و مذهبی و اسلامی برای آینده ایران یک سیاست بغایت غلط است که بهتر است در آن تجدید نظر کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *