ناصر اصغری:
درست یك ماه به اول مه ١٣٩٣ مانده است و باید درباره اول مه امسال حرف زد و برایش آماده شد. از تشكلها و فعالین كارگری در ایران انتظار می رود كه قدرتمندتر از سالهای گذشته به استقبال امسال بروند. یكی دو سال گذشته مراسمهای اول ماه مه نسبت سالهای قبل تر كم رونق تر بودند. آن اتحاد و همبستگی ای كه به مراسمهای پر رونقتر منجر می شد، دیده نمی شود. درباره همه اینها باید حرف زد و ایجاد همدلی كرد. كل جامعه باید به پیشوار این روز برود. اول ماه مه در جنبش كارگری و به تبع آن در جامعه صرفا یك روز دیگر از سال نیست. فعالین كارگری هر چه بیشتری، همراه با نهادها و تشكلهای موجود كارگری باید متحدانه، و اینجا كلمه “متحدانه” كلیدی است، مطالبات مهم و اساسی جنبش كارگری و كل جامعه در این وضعیت فقر و فلاكت و بیحقوقی میلیونی را اعلام كنند. در این باره هم باید صحبت كرد.
در این نوشته اما می خواهم روی اعلام علنی از پیش و برنامه ریختن برای راهپیمائی و مراسمهای بزرگ با شركت هر چه بیشتر كارگران و خانواده های كارگری تأكید كنم. ایلنا روزهای آخر سال ١٣٩٢ خبری با تیتر “درخواست راهپیمایی روز جهانی كارگر به دولت ارسال شد” منتشر كرد. ضمیمه این خبر جدولی از اقداماتی بود كه دست اندركاران آنها جملگی از خانه كارگر و شاخكهای وابسته به آن بودند.
این برنامه ها تا جائی كه به ما كارگران و تشكل و نهادهای كارگری و همچنین فعالین و رهبران كارگری برمی گردد، ربطی به جنش كارگری ندارند. خانه كارگری ها دلشان به بند و بست با مهره های دولت روحانی خوش است و روی دوستی دیرینه شان با علی ربیعی، وزیر شكنجه گر وزارت كار روحانی حساب باز كرده اند. می خواهند درباره “اقتصاد مقاومتی” و “كارگران پیشكسوت” كه حسن صادقی و سهیلا جلودارزاده از چهره های شاخص این پدیده خانه كارگر ساخته هستند، مراسم اجرا كنند. حتما تعدادی از كارگران هم، بنابه اقتضاء شرایط سعی خواهند كرد در برنامه های اینها برای افشاگری و برهم زدن برنامه های این نهاد ضدكارگری جمهوری اسلامی شركت كنند. اما برنامههای اصلی و مستقل نهادها، تشكلها و فعالین كارگری بهتر است با قدرت تمام و متحدانه و در برگیرنده تعداد هر چه بیشتری از فعالین و تشكل و نهادهای كارگری باشد كه جامعه را برای رهبری طبقه كارگر در روبرو شدن با سالی سخت كه جمهوری اسلامی برای كارگران و كل جامعه در نظر دارد، آماده كند. بخش اصلی و مهم فعالین جنبش كارگری روی مطالبات اصلی پیش پای جامعه توافق دارند. این مطالبات بهتر است این فعالین را برای برگزاری یك اول ماه مه بزرگ و قدرتمند دور هم جمع كند.
بیشتر در باره اول ماه مه خواهیم نوشت.
١ آوریل ٢٠١٤
یادمان باشد چه كسانی در كنار ما نیستند
عید است و داریم شادی می كنیم. در چهارشنبه سوری شادی كردیم و سیزده را هم با شادی و خوشی نسبی بدر كردیم. در كنار خانواده هایمان به دید و بازدید دوستان و نزدیكانمان می رویم. كامی شیرین می كنیم، موسیقی گوش می دهیم، رقصی می كنیم، لطیفه ای می گویم و خنده ای می كنیم. سختی و دشواری امسال را هم پشت سر گذاشتیم. در عین روبوسی به همدیگر می گوئیم: به امید سالی بهتر و بدون این حكومت منحوس ضد شادی اسلامی در نوروز سال آینده.
اما یادمان باشد كه تعداد زیادی از فعالین كارگری و فعالین دیگر جنبشهای اعتراضی در زندان هستند. نه در كنار خانواده هستند و شادی می كنند و نه خانواده هایشان با در زندان بودن آنها می توانند شادی كنند. نه خنده و شادی بر روی لبان و در چهره این طرف است و نه در چهره و صورت آن طرف! یادمان باشد كه شاهرخ زمانی، بهنام ابراهیم زاده، رسول بداغی، رضا شهابی، محمد جراحی و صدها زندانی سیاسی دیگر در این كشور و در سخت ترین شرایط زندانی اند و این بهار را هم دور از خانواده هایشان بسر می برند. یادمان باشد كه دختران رسول بداغی این چندمین بهار و نوروز است كه انتظار دیدار پدر را می كشند! یادمان باشد كه نیما ابراهیم زاده این نوروز را هم بدون پدر سر خواهد كرد! یادمان باشد كه شاهرخ زمانی را از رفقایش در بند سیاسی ها جدا كردند و او اكنون حدود یك ماه است كه در اعتصاب غذا بسر می برد. یادمان باشد كه رضا شهابی در بدترین شرایط فیزیكی و جسمانی در غل و زنجیر است و اجازه موقعیت مناسبی برای معالجه به نمی دهند.
مهمتر اینكه یادمان باشد كه اینها بخاطر دفاع از حقوق ما كارگران و زنان و همه بی حقوقان در این كشور زندانی شده اند. یادمان باشد كه خانواده های آنها را تنها نگذاریم. به یاد این عزیزان باشیم و برای بازگرداندن آنها به آغوش خانواده و كانون گرم خانواده و دوستان و رفقایشان تلاش و مبارزه كنیم!
٣١ مارس ٢٠١٤
***
چه كسی خشونت می كند!
رادیو فارسی صدای آلمان (دویچه وله) روز ٢٣ مارس خبری از تظاهرات مردم پایتخت اسپانیا، مادرید، بر علیه سیاستهای ریاضت اقتصادی اتحادیه اروپا منتشر كرد. تیتر خبر “تظاهرات علیه سیاست اقتصاد ریاضتی در اسپانیا به خشونت كشیده شد” بود. در این گزارش آمده است: “این تظاهرات در اعتراض به سیاستهای ریاضت اقتصادی دولت محافظه كار اسپانیا در هماهنگی با خواسته های اتحادیه اروپا برگزار شد. این سیاستها شرایط اقتصادی زندگی شمار بسیاری از مردم اسپانیا را با دشواری های بیشتر مواجه كرده است.” در بخش دیگری از این خبر آمده است كه تظاهرات كنندگان شعار “نان، شغل، خانه برای هر اسپانیایی” سر می دادند و علیه وضعیت فعلی شعار داده و اعتراض می كردند. این گزارش اضافه می كند كه “قیمت اجاره خانه در شهرهای بزرگ اسپانیا در مقایسه با چهار سال پیش ٣ برابر شده است.” احزابی كه مردم را به این تظاهرات دعوت كرده بودند از آنها خواسته بودند كه برای حفظ “شان انسانی” به این تظاهرات بپیوندند.
در این تظاهرات زد و خوردهایی بین پلیس “ضد شورش” و مردم معترض در گرفته كه باعث زخمی شدن تعدادی نیز از دو طرف شده بود. آنچه كه در این بین هیچ اشاره ای به آن نشده است، این است كه مردم معترض و تظاهرات كننده هر روزه با خشونتی سازمان یافته روبرو بوده اند كه اسم آن را نه خشونت، كه راس و ریس كردن امور اقتصادی كشور نام نهاده اند. بیش ٢٥ درصد مردم اسپانیا بیكار ثبت شده هستند. اگر این خشونت نیست پس چیست؟ مردمی را كه وادار كرده اند علیرغم تهدید پلیس “ضد شورش” به خیابان بیایند و خواهان “نان” بشوند، اگر خشونت نیست پس چیست؟ اگر اعمال سیاستهای ریاضت اقتصادی، كه با نهادهای آدمكش دیگر به نام “صندوق بین الملل پول” و “اتحادیه اروپا” هماهنگ شده است خشونت نیست پس چیست؟ اگر مواجه كردن زندگی هم اكنون سخت مردم با شرایط به مراتب دشوارتر خشونت نیست پس چیست؟ اگر سه برابر شدن اجاره خانه، بدون افزایشی بر سطح درآمد مردم آن كشور خشونت نیست پس چیست؟ اگر پایمال كردن شان انسانی خشونت نیست پس چیست؟
از رسانه هایی كه بودجه شان توسط دولتهای سر به “صندوق بین الملل پول” و “اتحادیه اروپا” تأمین میشود و منافع آن دولتها را نمایندگی می كنند انتظاری نیست كه اعتراض مردم را خشونت نام نگذارند. انتظاری نیست كه كنار زدن پلیس باتوم بدست و آماده تیراندازی به سمت تظاهرات توسط این توده گرسنه ای كه زندگی شان تباه شده است، خشونت نام نگذارند. انتظار از مردم است كه این بساط را دیگر تحمل نكنند و متحدانه به پا خیزند.
٢٣ مارس ٢٠١٤
***
لزوم دفاع از فعالین كارگری دربند
اسماعیل فتاحی، یكی از كارگران ساختمانی در تبریز كه بارها راهش به زندان رژیم اسلامی هم افتاده است، روز ٨ فروردین امسال اطلاعیه ای به حمایت از شاهرخ زمانی، یكی از فعالین كارگری دربند صادر كرد. شاهرخ بدنبال اذیت و آزار شكنجه گران از بقیه رفقایش در بند سیاسی جدا شد و تا روز ٨ فروردین، ٢٣ روز در اعتصاب غذا بود كه در شرایط جسمانی بسیار نامناسبی بسر می برد. شاهرخ به همراه رضا شهابی دو تن از فعالین كارگری هستند كه در بدترین شرایط جسمانی و فیزیكی در زندان هستند. هم اكنون در كنار صدها زندانی سیاسی در ایران، فعالین كارگری دیگری هم، از جمله رسول بداغی، محمد جراحی و بهنام ابراهیم زاده در زندان هستند كه محمد جراحی و بهنام ابراهیم زاده در بدترین موقعیت و شرایط فیزیكی و روحی در اسارت شكنجه گران رژیم اسلامی هستند.
تشكلهای موجود كارگری در ایران به انحاء مختلف از زندانیان سیاسی و فعالین دربند جنبش كارگری حمایت كرده و اسارت آنها را محكوم كرده اند. اقدام اخیر اسماعیل فتاحی یك اقدام مهم است كه می تواند بعنوان یك سلاح مهم توسط همه فعالین كارگری، چه آنهایی كه همه می شناسیم و چه آنهایی كه فقط در بین كارگران محیط كارشان شناخته شده و مورد احترام اند، بدست گرفته شود و شرایط آزادی فعالین دربند را تسهیل كند.
٣١ مارس ٢٠١٤
***