حمید تقوایی:
آخرین دور مذاکرات “صلح سوریه” در ژنو بی نتیجه ماند. همین نامگذاری “صلح سوریه” علت بی ثمری این مذاکرات را هم توضیح میدهد. میخواهند اینطور وانمود کنند که تراژدی سوریه ثمره یک جنگ داخلی بین نیروهای مختلف است و لذا راه حل هم صلح بین این نیروها است! گوئی نیروهای درگیر در سوریه از زمین روئیده و بجان یکدیگر افتاده اند و همگی به یکسان و در یک سطح مسئول تراژدی امروز سوریه هستند.
این واقعیت ندارد! نه جنگ امروز ابتدا بساکن شروع شد و نه از نقطه نظر سیاسی و حتی از جنبه انسانی همه نیروهای درگیر دارای نقش و جایگاه یکسانی در تراژدی سوریه هستند. علت اصلی و زمینه ساز وضعیت امروز سوریه رژیم اسد و متحدینش یعنی روسیه و جمهوری اسلامی هستند.
مردم سوریه علیه رژیم اسد بپاخاستند و از زمین و هوا کوبیده شدند. رژیم اسد با برخورداری از حمایت بیدریغ جمهوری اسلامی انقلاب مردم سوریه را بخون کشید و این راه را برای دخالت گری دیگر دولتهای ارتجاعی منطقه نظیر ترکیه و عربستان سعودی و دارودسته های نظامی وابسته به آنها فراهم کرد. حتی اگر ابعاد سیاسی تراژدی سوریه را نادیده بگیریم، از نظر انسانی نیز مسئول اصلی کشتار و آوارگی میلیونی و خانه خرابی مردم سوریه رژیم اسد است. بخش اعظم این کشته شدگان و آوارگان قربانی توپ باران شهرها و حملات هوائی و بمبهای شیمیائی و اخیرا بمبهای بشکه ای ارتش اسد هستند. البته جنایت جنایت است و دارو دسته های اسلامی و نیمه اسلامی مخالف اسد نیز از نظر توحش و شناعت دست کمی از ارتش سوریه و متحدینش (حزب الله و سپاه قدس و دیگر نیروهای وابسته به جمهوری اسلامی) ندارند اما از تجهیزات و تسلیحات ارتش سوریه برخوردار نیستند و لذا از نقطه نظر ابعاد کمی و آمار کشتارها و ویرانگریها این رژیم اسد است که در ردیف اول متهمین قرار میگیرد. ندیدن این واقعیت خود یک نوع موضعگیری و تبیین قضیه است که از لحاظ سیاسی عملا به نفع رژیم اسد و متحدینش تمام میشود. اسد و جمهوری اسلامی و روسیه از همان آغاز چنین تبلیغ میکردند که خیزش مردم سوریه “کار اجانب” و نیروهای تروریستی و القاعده و غیره است. و اکنون تبدیل شدن سوریه بمیدان جنگ این نیروها را – شرایطی که ادامه و نتیجه سیاستهای سرکوبگرانه خودشان علیه انقلاب سوریه است- شاهدی بر مدعای خود میگیرند و با موضعی حق بجانب از “خلع سلاح همه نیروهای تروریستی” و “صلح” و بازگشت اوضاع به شرایط ماقبل جنگ، یعنی ابقای اسد در قدرت، سخن میگویند. مساله را به “جنگ نیروهای تروریستی”، که گویا از آسمان نازل شده اند، تنزل میدهند تا رژیم اسد را حفظ کنند. در این میان جمهوری اسلامی در ابقای اسد تقویت و تثبیت موقعیت خودش در ایران و در منطقه را دنبال میکند و دولت روسیه احیای ابرقدرتی خودش را.
برای آمریکا و دولتهای غربی نیز “بحران سوریه” در چارچوب جلوگیری از نفوذ روسیه و عقب راندن نیروهای اسلامی- ضد آمریکائی مطرح است و این هدفی است که از دیپلماسی “مذاکرات صلح” دنبال میکنند. این دیپلماسی با طرح کردن خلع سلاح شیمیائی که با توافق روسیه انجام گرفت – و آنهم عملا با کارشکنی و دفع الوقت رژیم اسد مواجه شده است- آغاز شد و نتیجه اش تداوم جنگ و کشتار مردم سوریه و تانگوی دیپلماتیک بین دو طرف جنگ بود. حتی “صلحدوستی” دولتهای غربی به قطع فوری جنگ و جلوگیری از کشتار هر روزه مردم ربطی ندارد.
باید در مقابل تمام این سیاستها و سناریوهای ارتجاعی ایستاد. حل واقعی و عملی بحران سوریه تنها با برکناری اسد و رژیم حاکم در سوریه امکان پذیر است. حتی در به بن رسیدن مذاکرات نمایندگان رژیم اسد نقش اصلی را دارند چرا که معنی عملی کشدار شدن و بیفرجام ماندن این مذاکرات ابقای رژیم اسد در قدرت است.
تنها با برکناری رژیم اسد میتوان به جنگ و کشتار مردم سوریه فورا پایان داد، نیروهای تروریستی درگیر جنگ سوریه – از حزب الله و دیگر نیروهای نظامی و شبه نظامی وابسته به جمهوری اسلامی گرفته تا داعش و جبهه النصره و ارتش آزاد و غیره- را خلع سلاح کرد و مهار زد، و شرایط و فضای سیاسی را برای دخالت واقعی مردم در سرنوشت سیاسی خودشان فراهم آورد.