حمید تقوایی:
موسسه آکسفام، یک نهاد بین المللی مدافع حقوق بشر، در گزارشی تحت عنوان “درخدمت یک اقلیت محدود” که در آستانه اجلاس داووس منتشر شد اعلام کرد: “امروزه ثروت ۸۵ نفر از ثروتمند ترین افراد با دارایی ۵۰ درصد از جمعیت جهان برابر است”. نشریه فوربس ثروت این هشتاد و پنج نفر را ۱.7 هزار میلیارد دلار برآورد کرده است!
باور کردنی نیست! چند ده نفر از پولدارترین صاحبان سرمایه، مالک ثروتی معادل ثروت بیش از سه و نیم میلیارد نفر از مردم دنیا هستند! و البته نکته ای که در گزارش مسکوت مانده اینست که ثروت نجومی این چند ده نفر ثمره کار و تلاش خودشان نیست، بلکه حاصل دسترنج همان ۳.5 میلیارد مردم محروم جهان است. این مالتی میلیاردرها نوک قله یک درصدیهای مفتخوری هستند که دست به سیاه و سفید نمیزنند و حاصل کار و تلاش نود و نه در صدیها را به جیب میریزند!
در برابر این وضعیت چه باید کرد؟ خود این گزارش “راه حل” ای پیشنهاد میکند که بیشتر کنه و عمق مساله را نشان میدهد تا راه برون رفت از آنرا. آکسفام به دولتها توصیه میکند افزایش شکاف ونابرابری اقتصادی را که “پس از تروریسم بزرگترین خطر برای ثبات و امنیت جهانی است” جدی بگیرند و برای تعدیل ثروت اقداماتی را در دستور بگذارند!
توصیه به دولتها برای حل این مساله البته شوخی تلخی است. حتی به اعتراف همین گزارش “اقلیت صاحب قدرت اقتصادی در همکاری و هماهنگی با قدرت سیاسی در سطح جهان” توانسته است در چند دهه اخیر”سیاستهای مورد نظر خود را به شکل موفقیت آمیزی در تمام کشورهای جهان تحمیل کند.” به عبارت دیگر دولتها در دست همین مالتی میلیاردرها است. از دزد نمیتوان به دزد پناه برد! توصیه به دولتها برای حل مساله نابرابری اقتصادی همانقدر میتواند جدی گرفته شود که از جمهوری اسلامی بخواهید به غارت ثروتها و دزدیهای نجومی توسط سپاه و بیت رهبری و باندهای حکومتی و آیت الله های ریز و درشت خاتمه بدهد!
آکسفام خود را مدافع منافع مردم میداند اما در واقع از منافع صاحبان سرمایه دفاع میکند. منفعت مردم در درهم شکستن همان “ثبات و امینتی” است که آکسفام و نهادهای جهانی نظیر آنرا نگران کرده است. آکسفام و یونسکو و سازمان ملل و حتی بانک جهانی مدتهاست در مورد فاصله عظیم بین فقر و ثروت بعنوان خطری که “ثبات و امنیت جهانی” را به خطر میاندازد هشدار میدهند. اما باید بجای “امنیت و ثبات جهانی” معنای واقعی آن یعنی “ثبات و امنیت سرمایه جهانی” را قرار داد تا روشن شود مساله بر سر چیست! نگرانی این مصلحین در واقع “به هم خوردن نظم و امنیت سرمایه” است. اما از نظر توده مردم، راه حل دقیقا در همین است.
دنیائی که یک سوم مردمش زیر خط فقر زندگی میکنند، دنیائی که برای حل بحران اقتصادیش باید هر روز فقرا فقیرتر و ثروتمندان ثروتمندتر شوند، دنیائی که راه کار اقتصادیش در همه جا سفت کردن کمربندها، ریاضت کشی اقتصادی و محرومیت بیشتر برای کارگران و کارکنان، و بخشودگی مالیاتی و تسهیل مقررات مالی و برسمیت شناسی فعال مایشائی مطلق برای سرمایه دارها است، دنیائی که در پیشرفته ترین کشورهای صنعتی اش از محل صندوق بیمه های بازنشستگی کارگران و از جیب مالیات دهندگان صدها میلیارد دلار به امثال همان ۸۵ نفر مالتی میلیاردر کمک میکنند تا از بحرانی که خود بوجود آورده اند نجات پیدا کنند، و در کشورها عقب مانده تر مانند ایران فساد و دزدی و چپاول دولتی اموال مردم و اخبار گم شدن صدها میلیارد دلار در جیب های گشاد مقامات به یک امر عادی و روزمره بدل شده است، …
در چنین دنیائی “ثبات و امنیت” به تثبیت و تشدید همین وضعیت فاجعه بار کمک میکند و بس! توده مردم جهان نه از نظر اقتصادی و نه از لحاظ سیاسی و اجتماعی ثبات و امنیتی ندارند! نجات توده ۹۹ درصدی مردم دنیا در گرو در هم کوبیدن نظم و قانون و امنیت و ثبات ضد انسانی سرمایه داری است. و این یعنی بسیج و متحد شدن و انقلاب کردن علیه نظم موجود! جز انقلاب راه برون رفت دیگر وجود ندارد و این واقعیتی است که توده مردم هر روز بیش از پیش به آن پی میبرند و قدم بمیدان میگذارند. آکسفام خود اعلام میکند که “میزان آگاهی افکار عمومی جهانیان از این درهم آمیختگی قدرت و مخالفت مردم با انحصار هر چه بیشتر تصمیم گیریهای کلان در دست اقلیت صاحب امتیاز رو به افزایش است. براساس نظرسنجی هایی که توسط موسسه آکسفام در شش کشور جهان برزیل، هند، آفریقای جنوبی، اسپانیا، بریتانیا و آمریکا انجام شده است اکثر پاسخ دهندگان معتقدند که قوانین و نحوه مدیریت جامعه براساس منافع اقلیت صاحب قدرت اقتصادی تنظیم می شوند.”
امروز این آگاهی عمومی به حرکت بدل شده است؛ و پاسخ به وضعیت امروز دنیا را در همین جا باید جست. پاسخ در همان عاملی است که از دید این گزارشگران “بزرگترین خطر” برای امنیت و ثبات جهانی به شمار میرود یعنی قدرت مردم! قدرت ۹۹ درصدیها! قدرت سه و نیم میلیاردی محرومترین مردم جهان! این قدرت در چند ساله اخیر در شکل انقلابات بهار عربی و جنبش اشغال سر بلند کرد و فرو نشست چون توانستند کنترل و مهندسی اش کنند اما مساله شکاف عظیم بین فقر و ثروت همچنان پابرجاست و “خطر بی ثباتی و بی امنیتی” صاحبان قدرت و سرمایه هر روز شدیدتر میشود.
این نگرانی از به هم ریختن نظم و امنیت سرمایه بویژه در ایران خواب راحت را از چشم حاکمین ربوده است. هم سنخان ۸۵ نفر مالتی میلیاردر گزارش آکسفام در ایران، یعنی آیت الله های میلیاردر از قبیل خامنه ای و بیت رهبری، فرماندهان و سرداران سپاه، رفسنجانی و عسگر اولادی و دیگر باندهای مافیائی حاکم، این خطر را هر روزه بالای سرشان حس میکنند. اینان در همه عرصه ها به بن بست رسیده اند و فعلا و تا اطلاع ثانوی روحانی را جلو فرستاده اند که شاید فرجی حاصل شود. تازه میخواهند با دخیل بستن به “رئیس جمهور تعامل و تعادل” در کلوپ یک درصدیهای دنیا جائی برای خودشان پیدا کنند. از چپ زدگی جامعه ایران اظهار نگرانی میکنند و تحبیب سرمایه و سرمایه دار در افکار عمومی را در دستور کار خود گذاشته اند، پرچم جهانی ریاضت اقتصادی را – این بار حتی بدون یارانه های نقدی – برسر در حکومتشان آویزان کرده اند و در کنفرانس داووس برای سرمایه دارها فرش قرمز پهن میکنند. میخواهند هر طور شده خود را در زنجیره سرمایه داری جهانی جا بدهند اما باید گفت کمی دیر به معرکه رسیده اند. این زنجیر به استناد به همین گزارش آکسفام، فی الحال در حال از هم گسستن است. و سرمایه داری به بن بست رسیده در جامعه “چپ زده” ایران ضعیف ترین حلقه این زنجیر را تشکیل میدهد. قبل از اینکه آیت الله های حافظ منافع سرمایه قادر به چپ زدائی از جامعه ایران بشوند، این چپ است که سرمایه را از جامعه خواهد زدود. انقلاب در ایران نه تنها بساط مفتخوران اسلامی را جمع خواهد کرد بلکه ضربه ای کاری به فعال مایشائی یک درصدیها در سراسر دنیا خواهد بود.
در مقابل توصیه آکسفام به دولتها توصیه ما به مردم در ایران و در سراسر جهان اینست: انقلاب علیه وضع موجود! راه حل دیگری وجود ندارد.
۲۸ ژانویه ۲۰۱۴