آزادی اسماعیل بخشی یک پیروزی مهم برای همه
روز ٢١ آذر اسماعیل بخشی از نمایندگان محبوب کارگران نیشکر هفت تپه بعد از ٢٥ روز بازداشت، آزاد شد. این موفقیت را به کارگران نیشکر هفت تپه و به همگان تبریک میگویم. آزادی اسماعیل بخشی نتیجه کارزاری قدرتمند بود که در ایران و در سطح جهان ابعادی بیسابقه داشت. کارزاری که از هفت تپه فراتر رفت و گفتمانهایش، گفتمان دفاع از آزادی و برابری و علیه بساط چپاول و دزد سالاری حاکم بود. کارزاری که توانست اعتراض بخش های مختلف جامعه را به هم پیوند دهد و از جمله دانشگاهها را با شعارهای ما همه هفت تپه هستیم، ما همه بخشی هستیم به حرکت در آورد. حول اعتراضات قدرتمند کارگران نیشکر هفت تپه و آزادی اسماعیل بخشی و دیگر بازداشت شدگان آن شبکه های وسیعی از همبستگی شکل گرفت که امروز یک دستاورد بزرگ ماست و باید حفظ شان کرد.
بویژه ایستادن کارگران گروه ملی فولاد اهواز در کنار نیشکر هفت تپه و مارش هر روزه قدرتمند این کارگران در خیابانهای اهواز و فریاد خواستهایی که موضوع اعتراض کارگران هفت تپه و کل کارگران است، توانست این دو مرکز کارگری را به قدرتی بزرگ در جنبش کارگری تبدیل کند. مبارزات با شکوه این دو مرکز بزرگ کارگری با به تحرک در آوردن نه تنها شوش و اهواز بلکه همانطور که اشاره کردم فضای اعتراض و همبستگی در میان بخش های مختلف کارگری و کل جامعه را شکل داد. و این چنین است که این اتفاقات به نقطه عطف جدیدی در مبارزات کارگران و کل جامعه تبدیل شده است. از همین روست که در روز ٢١ آذر ماه نه تنها اسماعیل بخشی آزاد شد، بلکه مثیم آل مهدی در دومین روز بازداشتش آزاد شد و در واقع در یک روز شاهد دو پیروزی بزرگ بودیم.
با قدرت این همبستگی ها میتوانیم علی نجاتی یکی دیگر از چهره های سرشناس کارگری در نیشکر هفت تپه و سپیده قلیان و عسل محمدی دو دانشجویی که به جرم تهیه گزارش و خبر از اعتراضات کارگران هفت تپه بازداشت شده اند را نیز آزاد کرد.
واقعیت اینست که امروز نیشکر هفت تپه به یک سنگر مهم جنبش اعتراضی کارگری تبدیل شده و با پیشرویهایش اعتراضات کل جامعه را گامی مهم به جلو برده است. سنگری که بر فرازش پرچم شوراهای کارگری برافراشته شده است و آزادی اسماعیل بخشی یک پیروزی بزرگ برای این کارگران و همه مردم است. این پیروزی را باید در هفت تپه و شوش و در تک تک دانشگاهها که در حمایت از مبارزات کارگران هفت تپه و گروه ملی به پا خاستند و در همه جا جشن گرفت. همچنین حمایت ها و همبستگی ها با کارگران نیشکر هفت تپه باید تداوم داشته باشد، تا اجازه ندهیم که حکومت با تعرضی دیگر این کارگران را مورد تعرض قرار دهد و از پس انتقامجویی از این کارگران برخیزد.
رمز مهم پیروزی کارگران نیشکر هفت تپه اتحاد آنها حول تشکل شورایی شان است. اتکا آنها به مجمع عمومی کارگران و تصمیم گیری های جمعی شان است. به میدان آمدن خانواده های کارگران و حمایت همه بخش های جامعه از مبارزات آنانست و اسماعیل بخشی یک رهبر توانای سازماندهی چنین اعتراضی در چنین ابعادی عظیم است. اینها همه دستاوردهای کارگران نیشکر هفت تپه است که به مبارزات آنان قدرت بخشید. این دستاوردها راهکارهای کلیدی برای برداشتن گامهای بعدی و تداوام اعتراضات کارگران نیشکر هفت تپه تا رسیدن به خواستهای اعلام شده شان است. این دستاوردها را باید ارج گذاشت و در همه جا آنها را تکثیر کرد.
نکته آخر اینکه شبکه همبستگی ای که امروز حول اعتراضات کارگران نیشکر هفت تپه و گروه ملی فولاد اهواز شکل گرفته است را باید با تمام قدرت پاسداری کرد. این شبکه ایست که باید و میتواند در هر کجا که اعتراضی صورت میگیرد و نیز در برابر تعرضات حکومتیان با قدرتی به مراتب بیشتر به میدان بیاید و اعتراضات بخش های مختلف جامعه را مثل زنجیر به هم متصل نگاه دارد. زنده باد همبستگی مبارزات کارگران و نود و نه درصدی ها.
معلمان زندانی آزاد باید گردند
حمید رضا رمضانزاده و امید شاه محمدی از بیست و دوم آبانماه تا کنون در بازداشت بسر میبرند. این معلمان در جریان آخرین اعتصاب سراسری و تحصن دو روزه معلمان در دفاتر مدارس برای پیگیری خواستهایشان بازداشت شده اند. علاوه بر سه نفر از بازداشت شدگان ٢٢ آبانماه از قبل نیز اسماعیل عبدی، محمود بهشتی، محمد حبییبی و روح الله مردانی در بازداشت بسر میبرند. آزادی معلمان زندانی در راس خواستهای معلمان قرار دارد. یک موضوع مهم اعتراض معلمان به امنیتی کردن مبارزاتشان است. معلمان خواستار آزادی فوری تمامی همکاران بازداشتی خود هستند.
معلمان به زندگی زیر خط فقر، به تبعیض ها و نابرابری ها، به کالایی شدن آموزش و پروش و کیفیت پایین آن اعتراض دارند. معلمان در مبارزاتشان، پرچم خواست تحصیل رایگان برای همه را بلند کردند و مهر آنرا در راس مبارزات کل جامعه کوبیدند. معلمان خواستار افزایش حقوقها به بالای خط فقر ٦ میلیونی، درمان رایگان، لغو مدارس خصوصی، لغو طرح برده وار معلم تمام وقت و پایان دادن به کالایی شدن آموزش شده اند.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان طی بیانیه ای در هفتم آذر ماه اولتیماتوم داده بود که چنانچه ظرف یک هفته معلمان بازداشتی آزاد نشوند و به خواستهایشان پاسخی داده نشود، حق خود میدانند که به خانواده های دانش آموزان و به همه مردم فراخوان دهند که در اعتراض به این وضعیت دست به تجمع اعتراضی بزنند. چرا که خواستهای آنها خواستهای کل جامعه است. متعاقب این بیانیه در سر رسید ضرب العجل تعیین شده خود طی بیانیه دیگر اعلام کرده است که طی روزهای آینده چگونگی کنش های اعتراضی خود را به اطلاع معلمان، دانش آموزان و خانواده های آنها و همه ی مردم خواهد رساند. این چنین است که شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان به تدارک اعتراضات گسترده تری برای پیگیری خواستهای معلمان و برای آزادی معلمان زندانی میرود.
محکومیت کارگران پتروشیمی ایلام به احکام وحشیانه زندان و شلاق
جنبش اعتراضی کارگری با قدرت جلو میرود و جمهوری اسلامی زبونانه به ابزار سرکوبش دست میبرد، تا بلکه ذره ای از فشار این اعتراضات بکاهد. در همین راستا در پانزدهم آذر ماه جانیان اسلامی در دادگاه شماره ١٠٤ کیفری ایلام ١٥ نفر از کارگران پتروشیمی ایلام که در اعتراض به اخراج همکارانشان در اردیبشت ماه در برابر دفتر این شرکت دست به اعتراض زده بودند با به احکام ٦ سال حبس و ٧٤ ضربه شلاق محکوم کرده است. این حکم با موجی از اعتراض در میان این کارگران و بخش های مختلف کارگری روبرو شده است.
قضات جنایتکار حکومت اسلامی با محکوم کردن کارگران پتروشیمی ایلام به چنین احکام شنیعی میخواهند به مردم میلیونی ایران چنگ و دندان نشان دهند. این گستاخی حکومت را نباید بی پاسخ گذاشت. نه تنها باید این احکام تماما لغو شوند، نه تنها باید به امنیتی کردن مبارزات و محکوم کردن کارگران و مردم معترض با اتهاماتی تحت عناوینی چون “اقدام علیه امنیتی ملی ” فورا خاتمه داده شود، بلکه باید شلاق این شکل قرون وسطایی مجازات اسلامی نیز لغو شود. جمهوری اسلامی با قوانین جزایی اسلامی و کل بساط سرکوب و جنایتش باید گورش را گم کند.
پوشیدن کفن سنت اعتراض کارگری نیست
کارگران گروه ملی فولاد اهواز در این هفته در اعتراضات قدرتمندشان و از خشم اینکه پاسخی به آنها داده نمیشود، متوسل به شکلی از اعتراض شدند که قابل تعمق است. در این اعتراضات کارگران معترضی را دیدیم که کفن بر تن کردند تا بگویند جان بر کف هستند و از خواستهایشان کوتاه نمی آیند. و این سنتی از بیان اعتراض است که اساسا ریشه اسلامی دارد و بطور طبیعی رنگ دینی مذهبی به مبارزه میزند. این شکل از اعتراض حقیقتا با مبارزه کارگری که علیه کل این بساط چپاول و دزدی به پا خاسته و یک پایه اصلی سرمایه داری حاکم توسل به صنعت مذهب برای تشدید استثمار و تبعیض و نابرابری در کل جامعه است، خوانایی ندارد. دست بردن به چنین سنتهایی میتواند دریچه ای باشد برای جلو آمدن نیروهای راست حکومتی تا از این راه اعتراض را در چهارچوب نظام حاکم و قوانین اسلامی اش خفه کنند. از جمله نمونه های آنرا بسیار دیده ایم. یک مثال بارزش سردادن شعار الله اکبر در اعتراضات و جلوه مذهبی بخشیدن به مبارزات است. و الله اکبر همان شعاری که جمهوری اسلامی با آن تعرضش را به جامعه آغاز کرد و پایه های حکومتش را بنا کرد. بعلاوه کفن پوشی نمیتواند به سنت اعتراض اجتماعی همه مردم تبدیل شود و بخش عظیمی از مردم را با خود همراه نخواهد کرد. چنین سنت هایی در عین حال میتواند در صفوف مبارزه کارگران تفرقه و انشقاق ایجاد کند و دستاویزی برای عقب زدن سنت های مدرن مبارزاتی گردد.
قابل ذکر اینجاست که مبارزات گروه ملی خود یکی از نمونه های درخشان و مدرن مبارزات کارگری است. از جمله در اعتراضات این کارگران شاهد نمونه های شورانگیزی از اعتراض و همبستگی مبارزاتی را شاهد بودیم. یک نمونه زیبا و مدرن از اعتراضات این کارگران، تقدیم گل از سوی کریم سیاحی یکی از نمایندگان کارگران گروه ملی به دانشجویان در سراسر کشور در پاسخ به همبستگی های شورانگیز آنان بود که با شعار کارگر، دانشجو ، اتحاد ، اتحاد تجمع بزرگ کارگران همراه شد. ضمن اینکه اعتصابات متحدانه و قدرتمند این کارگران، مارش عظیم آنها در خیابانهای اهواز، جمع شدن در مقابل مراکز مختلف دولتی و سر دادن شعارهایی اعتراضی در مقابل هر کدام از این مراکز علیه کل بساط توحش و بردگی حاکم، همبستگی شورانگیز این کارگران با کارگران هفت تپه، به میدان آمدن خانواده ها در اعتراضات آنها و حضور چشمگیر زنان در صف تظاهراتهای خیابانی آنان نمونه های درخشانی از اشکال مبارزاتی کارگران گروه فولاد اهواز است که مکان قدرتمندی به مبارزات آنان در جنبش کارگری و کل جامعه داده است. اتخاذ چنین اشکالی از مبارزه است که این کارگران را چنین متحد و قدرتمند کنار هم قرار داده و به الگویی برای کل جامعه کارگری و کل جامعه تبدیل شده است. خوشحالم که در اعتراض روز ٢٢ آذر ماه این کارگران کفن را از تن بیرون آوردند و آنرا به دزدان حکومتی تقدیم کردند. کفن لیاقت این دزدان است.
جنبش علیه بیکاری دارد به میدان می آید
روز ٢٠ آذر جمعی از جوانان فارغ التحصیل در تهران در اعتراض به بیکاری مقابل مجلس اسلامی تجمع کردند. آنان خطاب به نوبخت، رییس سازمان برنامه و بودجه دولت روحانی شعار می دادند:”نوبخت بیا پایین” ، “ما تا جواب نگیریم از این محل نمی ریم”. در رفسنجان نیز جمع بزرگی از جوانان بیکار در مقابل درب ورودی کارخانه مس سرچشمه جمع شدند و خواستار استخدام به کار شدند. این خبرها حاکی از جلو آمدن جنبش علیه بیکاری است. این اعتراضات میتواند الگویی برای به میدان آمدن نیروی میلیونی بیکار در تمام شهرها علیه بیکاری با فریاد یا کار یا بیمه بیکاری باشد. نکته هشدار دهنده در این اعتراضات و در نمونه ای چون رفسنجان، منحرف کردن مبارزه کارگر بیکار به اعتراض به استخدام کارگر بومی و غیر بومی است. با این کار میکوشند نوک تیز حمله کارگر بیکار را از حکومتی که خود عامل و بانی چنین ابعادی از بیکاری و بی تامینی در جامعه است، منحرف کنند و مردمی را که خود قربانی کل بساط سرمایه داری وحشی حاکمند مقابل هم قرار دهند. باید اعلام کرد که حکومت در مقابل زندگی و معاش مردم مسئول است و با شعار یا کار یا بیمه بیکاری در مقابل چنین تفرقه افکنی هایی ایستاد. تجمع فارغ التحصیلان بیکار در تهران علیه بیکاری که مستقیما دولت را مورد خطاب خود قرار دادند یک الگو برای همه کارگران بیکار در سراسر ایران است.
پاسخ بیکاری میلیونی در جامعه و افزایش هر روزه شمار آن، جنبشی سراسری علیه بیکاری است.در این جنبش، بطور واقعی جوانان و خصوصا زنان جوان نیروی اصلی اش را تشکیل میدهند. تجمع فارغ التحصیل بیکار در دانشگاه، نشانه ای از به تحرک در آمدن این نیروی بزرگ اجتماعی است. این جنبش را باید و میتوان در تمام شهر ها گسترش داد.