تجمع سراسری بازنشستگان یک اتفاق مهم هفته
یک اتفاق مهم در هفته ای که گذشت، تجمع سراسری بازنشستگان مقابل سازمان برنامه و بودجه است. این تجمع از سوی گروههای مختلف تلگرامی بازنشستگان اعلام شده و شورای هماهنگی تشکل های صنفی معلمان نیز حمایت خود را از آن اعلام کرده بود. نکته حائز اهمیت در تجمع سراسری بازنشستگان در بیستم شهریور ماه، بدست گرفتن پرچم اعتراض علیه تورم، گرانی و کاهش قدرت خرید مردم بخاطر افزایش هر روزه سرسام آور قیمت ها به عنوان موضوع محوری اعتراض بود. در تجمع ٢٠ شهریور بازنشستگان با شعار حقوق ما ریالیه، هزینه ها دلاریه بر روی یک درد بزرگ اجتماعی دست گذاشتند. بویژه در آستانه شروع سال تحصیلی و نگرانی مردم از اینکه چگونه فرزندانشان را به مدرسه بفرستند، این اعتراض بیش از بیش در قلب مردم جای خود را باز کرد و اعتراض کل جامعه را نمایندگی کرد.
به این ترتیب تجمع سراسری بازنشستگان علیه گرانی در بیستم شهریور ماه در برابر کل جامعه راه نشان داد و در واقع پیام آن به مردم، ایستادن در مقابل بساط چپاول و به نابودی کشیده شدن زندگیشان زیر فشار هر روزه بحران حکومت است. به عبارت روشنتر تجمع سراسری بازنشستگان علیه گرانی، همان پاسخی است که کارگران هفت تپه در برابر بحران اقتصادی حاکم دادند و با اعلام اینکه مسبب بحران خود حکومت و مشتی سرمایه دار هستند و چرا ما مردم باید هزینه اش را بدهیم، بر خواستهایشان پای فشردند.
از سوی دیگر در شرایطی که جامعه در التهاب مبارزه میسوزد، در شرایطی که بحران اقتصادی حکومت اسلامی را فلج کرده و در دل نزاعهای درونی شان هر روز از خطر شورش مردمی یقه یکدیگر را گرفته و به همدیگر نهیب میزنند تلاش حکومت برای عقب زدن هر چند موقت اعتراضات، تشدید سرکوبهاست و برای پیشبرد این سیاست در روز هفدهم شهریور جانیان اسلامی زانیار مرادی، لقمان مرادی و رامین حسین پناهی سه جوان زندانی سیاسی را وحشیانه اعدام کردند. تجمع سراسری بیستم شهریور بازنشستگان نشانی از حال و هوای جامعه ایست که ایستاده است و از خواستهایش کوتاه نمی آید. بازنشستگان بنا بر قرار از قبل اعلام شده، تجمع اعتراضی سراسری خود را در این روز برپا داشتند و با شعار تا حقمون نگیریم، از پا نمی نشینیم، بر تداوم اعتراضاتشان تاکید کردند. به این لحاظ نیز بازنشستگان با برپایی تجمع سراسری خود در بیستم شهریور ماه الگویی برای کل جامعه هستند.
به عبارت روشنتر تجمع بازنشستگان در روز بیستم شهریور تصویر جامعه ای را به نمایش گذاشت که در مقابل فقر، بیکاری، بی تامینی، اعدام و سرکوبگری های حکومت ایستاده و برای خلاصی از کل جهنم جمهوری اسلامی در جنگی هر روزه است. یک نشانه بارز این حقیقت پاسخ قدرتمند شهرهای کردستان به فراخوان اعتصاب عمومی است که از سوی احزاب و نیروی مختلف سیاسی در کردستان از جمله حزب کمونیست کارگری برای روز ٢١ شهریور ماه داده شد. در این روز شهرهای بسیاری در کردستان در پاسخ به آدمکشی جمهوری اسلامی به میدان آمدند و اعتراضشان را اعلام کردند. مثالهای دیگرش درج خبر این اعدامها از سوی نهادهای مختلف کارگری و مردمی در مدیای اجتماعی و اعلام انزجارشان و صدور بیانیه هایی در محکومیت این اعدام ها از جمله بیانیه آتنا دائمی از درون زندان و بیانیه کانون نویسندگان است. نمونه دیگر دادگاهی شدن خلیل کریمی فعال کارگری و عضو اتحادیه آزاد کارگران ایران در سنندج در نوزدهم شهریور با اتهاماتی چون شرکت در مراسم روز جهانی کارگر، شرکت در مراسم نوروز، شرکت در کمپین علیه اعدام و شرکت در تجمع اعتراض به حکم اعدام رامین حسین پناهی است. او در این بازجویی ضمن پذیرفتن تمامی این به اصطلاح اتهامات از همه موارد آنها به عنوان حق انسانی خود در دفاع از معیشت، شادی و حق بی چون و چرای حیات و زندگی دفاع کرد و سخنش رو به قاضی این بود که هیچ قانون و دستگاهی به هیچ بهانه ای حق گرفتن زندگی از انسانها را ندارد. و بالاخره نمونه اعتراضات گروه ملی فولاد اهواز است که وقتی که در جریان اعتراضاتشان تعدادی از کارگران را بازداشت کرده بودند، با شعار نه تهدید، نه زندان، دیگر فایده ندارد، پاسخ حکومتیان را دادند. جایگاه و مکان تجمع بیستم شهریور بازنشستگان را در متن چنین شرایطی بهتر میتوان دید.
در چند ساله اخیر بازنشستگان تجمعات بسیاری داشته و با شعارهای اعتراضی کوبنده خود نقش ارزنده ای در جلو آوردن خواستهای رادیکال و چپ در جنبش کارگری و کل جامعه داشته اند. از جمله بازنشستگان چه درشعارهای اعتراضی شان و چه در بیانیه ها و قطعنامه هایشان بر خواستهایی چون افزایش حقوقها در قدم اول به بالای خط فقر، درمان رایگان و تحصیل رایگان برای همه، پایان دادن به امنیتی کردن مبارزات تاکید کرده و حقوق های نجومی و تبعیض آشکار طبقاتی و کل بساط سرمایه داری دزد سالار حاکم رابه چالش کشیده اند.
روز ٢٠ شهریور چند صد نفر از بازنشستگان در تهران در مقابل سازمان برنامه و بودجه تجمع کردند و در شهرهای دیگر چون یزد، بروجرد، کرمانشاه و مشهد نیز تجمعات مشابهی برپا شد. بازنشستگان در این تجمع با شعارهایی چون خط فقر ٥ میلیون، حقوق ما دو میلیون، بیمه کارآمد، درمان رایگان است، یک اختلاس کم بشه، مشکل ما حل میشه، تاحقمون نگیریم، هر روز اینجا هستیم و نمیریم، بر خواستها و بر ادامه اعتراضاتشان تاکید کردند.
معلمان در تدارک تجمع ١٣ مهر
معلمان طی بیانیه ای به مناسبت ١٣ مهر، روز جهانی معلم، به استقبال شروع سال تحصیلی جدید رفته و به تجمع در مقابل سازمان برنامه و بودجه در تهران و مقابل ادارات آموزش و پرورش در مراکز استانها و در شهرهای مختلف فراخوان داده اند. معلمان در فراخوان خود از تعیین ضرب العجل برای دولت سخن گفته و اولتیماتوم به اعتصاب عمومی داده اند. معلمان بازنشسته نیز از این فراخوان اعلام حمایت کرده اند. در فراخوان معلمان به مناسبت روز جهانی معلم بر خواست افزایش دو برابری سطح حقوقها و رسیدن آن به رقم بالای خط فقر تاکید شده است. گفتنی است که شورای هماهنگی معلمان از تجمع بیستم شهریور بازنشستگان علیه گرانی اعلام حمایت کرد. همه اینها اتفاقات مهمی در آستانه آغاز کار مدارس و معلمان در سال تحصیلی پیش روست. در عین حال اتفاقات مهمی در متن اوضاع پر تلاطم جامعه است.
خواستهای بازنشستگان و معلمان، خواستهای همه مردم است. فراخوان معلمان برای روز ١٣ مهر ٩٧، خصوصا در این آستانه آغاز سال تحصیلی که بیش از ١٤ میلیون دانش آموز و بیش از ٥ میلیون دانشجو خود را برای آن آماده میکنند و خانواده های بسیاری در سطح جامعه با معضل فرستادن کودکانشان به مدرسه روبرویند، بطور واقعی فراخوان به کل جامعه برای اعتراض به کل این بساط فقر و بردگی است. بعلاوه خواستهای سراسری ای چون درمان رایگان، تحصیل رایگان، لغو خصوصی سازی مدارس، ایجاد تسهیلات لازم برای تامین مسکن، از دیگر خواستهای آنانست که معلمان در اعتراضات قبلی خود چه بصورت شعارهای اعتراضی و چه در قطعنامه ها و بیانیه هایشان بر روی آنها تاکید داشته اند. همچنین یک خواست فوری معلمان آزادی معلمان زندانی از جمله محمد عبدی، اسماعیل عبدی، محمود بهشتی و روح الله مردانی است. بعلاوه معلمان یک پای مهم کارزار علیه امنیتی کردن مبارزات بوده اند که یک خواست مشخص آنان، لغو تمامی احکام امنیتی صادره برای تمامی کارگران، معلمان و تمامی فعالین اجتماعی وپایان دادن به احضارها و دستگیری ها بوده است.
بدین ترتیب معلمان نقش مهمی در جلو آوردن خواستهای رادیکال و سراسری در جنبش کارگری و کل جامعه داشته اند. معلمان در اعتراضات قبلی خود با شعارهایی چون خط فقر ٥ میلیون، حقوق ما یک میلیون، یک اختلاس کم بشه، مشکل ما حل میشه، حقوقهای نجومی، فلاکت عمومی بارها و بارها کل بساط فقر، تبعیض، اختلاف فاحش طبقاتی در سطح جامعه و سرکوبگرهای سرمایه داری وحشی حاکم را به چالش کشیده اند. معلمان شایسته وسیعترین حمایت ها هستند.
آزادی بهنام ابراهیم زاده
آزادی بهنام ابراهیم زاده فعال کارگری و مدافع حقوق کودک و انسانیت در بیستم شهریور یک خبر مهم این هفته بود. او در ٢٦ شهریور دستگیر شده بود و در اعتراض به این دستگیری کارزاری به راه افتاد. در مدتی کوتاهی که این کارزار به راه افتاد تشکلهای مختلف کارگری بازداشت او را محکوم کردند و خواستار آزادی وی شدند. در سطح بین المللی نیز مایک پالک دبیر کل اتحادیه سراسری کارگران پست در کانادا و سعید نعما دبیرکل فدراسیون عمومی اتحادیه های کارگری در عراق طی نامه هایی در دفاع از او و حقوق پایه ای کارگران در ایران خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط بهنام شدند. بهنام با قرار وثیقه ٤٠ میلیون تومانی از بازداشت آزاد شد. آزادی او در شرایطی که رژیم سعی میکند، با ابزار سرکوبش جلوی اعتراضات جامعه بایستد، مهم است. این دستگیری ها برای حکومت اسلامی بها دارد و رژیم در موقعیتی نیست که بتازد و جلو برود. حکومت ناگزیر است اگر در جایی تعرض میکند، در جایی دیگر عقب بنشیند. آزادی بهنام ابراهیم زاده نشان دهنده قدرت ما برای عقب زدن تعرضات حکومت اسلامی است. آزادی او را به همگان تبریک میگوییم. پرونده قضایی تشکیل شده برای بهنام ابراهیم زاده باید تماما بسته شود.
تعطیلی کارخانجات و اعزام کارگران به مرخصی اجباری
بن بست تمام عیار اقتصادی حکومت اسلامی، باعث به تعطیلی کشیده شدن بسیاری از کارخانجات شده است. تشدید تحریم های اقتصادی نیز بر فروپاشی اقتصادی حکومت سرعت داده و نتیجه اش شروع موج دیگری از بیکارسازیها و چپاول دستمزد و زندگی و معیشت کارگران و کل جامعه شده است. مسبب این بحران ها خود حکومت و مشتی سرمایه دار حاکم است. جدال جمهوری اسلامی و آمریکا نیز به قدمت عمر این رژیم است و در این مناقشه هر طرف منافع و امر خود را دنبال میکند و در این میان این کارگران و کل مردمند که دارند تاوان تحریم ها را پس میدهند و زندگی شان به تاراج میرود. اما مردم در برای کل این بساط چپاول و بردگی حکومت اسلامی ایستاده اند و مبارزه در دفاع از معیشت و برای داشتن یک زندگی انسانی موضوع جنگ هر روزه آنان با این حکومت است.
بنا بر خبرها هم اکنون کارخانجات بسیاری به تعطیلی کشیده شده و اعزام کارگران به مرخصی اجباری در برخی از این کارخانجات مقدمه بیکارسازی آنها از کار است. در این میان دستمزد کارگران را بالاکشیده و جوابگو هم نیستند. دستگاه قضایی و کل قوانین ارتجاعی نیز در خدمت این بساط دزدسالار است. از همین رو مبارزه علیه بیکارسازیها و دستمزدهای پرداخت نشده دو عرصه مهم مبارزات کارگران است. اعتراضات کارگران شرکت تولی پرس در قزوین یک نمونه آن در این هفته بود. بنابر خبرها طی هفته گذشته ٤٥٠ کارگر قراردادی و رسمی شاغل در دو کارخانه تولی پرس و بستهبندی البرز برای سومین بار به مرخصی اجباری فرستاده شدند. اعتراضات کارگران شرکت داروگر در اعتراض به تعطیلی کارخانه و فرستادن آنها به “مرخصی اجباری” بدون حقوق در هجدهم شهریور، اعتراضات ٦٠٠ کارگر اخراجی نساجی منطقه آزاد ارس جلفا، تجمعات اعتراضی کارگران اخراجی کارخانه پارس میل لنگ در تاکستان که ٤ ماه دستمزدشان را نیز طلب دارند، اعتصاب گسترده در واحدهای شهرکهای صنعتی ١و٢و٣ سنندج از جمله اعتراضات کارگران واحدهایی از شهرکهای صنعتی ١و٢و٣ سنندج نظیر پفک نمکی شایان، تیرچه و بلوک گویلی، کارخانه رویا، شرکت سبزینه، تراشکاری برادران حیدری، کارخانه آریا، کارخانه کارتن سازی، مجتمع آهن کاری و تراشکاری به خاطر بیکارسازیها، اعتراضات کارگران پیمانکاری شاغل فازهای ٢٠ و ٢١ پارس جنوبی عسلویه واقع در بوشهر بخاطر پرداخت نشدن ۲ تا۵ ماه حقوق، اعتصاب ۱۰۰۰ کارگر سد چمشیر گچساران با ۱۰ ماه دستمزد معوقه، اعتراضات کارگران پارس جنوبی کنگان به خاطر نپرداختن دستمزدها و گرانی ها نمونه های دیگری از این اعتراضات در هفته گذشته است.
نکته قابل توجه اینجاست که در بسیاری از این مبارزات، اعتراض کارگران از خواست دستمزد معوقه و یا بازگشت به کار فراتر رفته و این کارگران وقتی دست به اعتراض میزنند با شعارهایشان کل بساط چپاول و سرکوب و تبعیض طبقاتی حاکم را به چالش میکشند. واقعیت اینست که اعتراضات کارگری گسترده است و هر روز وسیعتر میشود. تدارک برای رفتن بسوی اعتصابات سراسری کارگری از جمله تشکیل شوراهای مستقل کارگری و ایجاد شوراهای هماهنگی اعتصابات یک پاسخ فوری و ضروری در اوضاع کنونی است. جمهوری اسلامی باید گورش را گم کند و برود.