یک تحول مهم و شورانگیز در ماههای اخیر داغ شدن گفتمان بر سر تشکلیابی کارگری و بالا رفتن پرچم حق داشتن تشکل و ضرورت ایجاد شوراهای مستقل کارگری و مردمی است. اگر تا دیروز کارگران در برابر محرومیت از حق تشکل حرفشان این بود که تشکل امر خود کارگران است و نیازی به مجوز ندارد و تلاش کردند تا تشکلهایشان را ایجاد کنند و برایش هزینه هم دادند، امروز حق داشتن تشکل در لیست خواستهای فوری کارگران قرار گرفته است و این تشکل ها دارد در اشکال مختلفی چون “شورای هماهنگی اعتصابات کارگری” سر بلند میکند و در کنارش سنگ بنای شوراهای مستقل کارگری گذاشته میشود. نمونه های این تحولات شعف آور را در اعتصابات سراسری کارگران راه آهن و اعتراضات قدرتمند کارگران هفت تپه و گروه ملی فولاد اهواز میتوان به روشنی دید. این بدین معناست که نه فقط خواست تشکل مستقل کارگری بلکه خود جنبش تشکلیابی توده ای کارگری به راه افتاده است. و این وجد آور است و مهر شرایط رو به انقلاب کل جامعه را بر خود دارد. اشاره ام به اعتراضات کارگران راه آهن و فراخوان “شورای هماهنگی اعتصاب” این کارگران به اعتصاب سراسری و بیانیه آنها با هفت خواست فوری در هفته گذشته است که در میان این خواستها حق داشتن ایجاد تشکل میدرخشید. نمونه های دیگرش گذاشته شدن سنگ بنای شورای مستقل کارگری در هفت تپه و تاکیدات این کارگران و کارگران گروه ملی فولاد اهواز بر ضرورت داشتن شوراهای مستقل کارگری و مردمی است.
این چنین است که کارگران دارند بسوی شوراهای مستقل کارگری این ابزار مهم اعمال اراده آنها در تحولات سیاسی امروز جامعه خیز بر میدارند. در بستر چنین تحرکاتی است که زمینه برای رفتن بسوی اعتصابات سراسری کارگری و به میدان آمدن قدرتمند کارگران در دل اوضاعی که چشم انداز نزدیک انقلاب را مقابل همه قرار داده است، هر روز فراهم تر میشود.
جالب اینجاست که کارگران از شوراهای “مستقل” سخن میگویند تا خط قرمز خود را با دولت و نهادهای دست ساز حکومت مشخص کرده باشند.
تاکید کارگران گروه ملی فولاد اهواز و نیشکر هفت تپه بر روی ضرورت تشکیل شوراهای مستقل کارگری و بویژه گامهای عملی ای که برای ایجاد آن بطور مشخص در هفت تپه برداشته شده است، راه عملی ایجاد این شوراها را به روشنی مقابل کارگران و کل جامعه قرار میدهد. این یک گام بلند به جلو برای جنبش کارگری و یک اتفاق سیاسی مهم برای کل جامعه است.
نکته قابل توجه در سیر این اتفاقات گفتمان هاییست که بر سر این موضوعات در میان کارگران جاریست. در این گفتمان ها کارگران را در قامت صاحبان جامعه می بینیم که در برابر توحش و بردگی سرمایه داری قد علم کرده و از نظارت بر کل شرایط تولید و اعمال اراده جمعی خود سخن میگویند. این گفتمان ها در عین ها بیش از هر وقت عروج گرایش رادیکال و چپ و آزادیخواهانه در راس جنبش کارگری و کیفرخواست آنها علیه توحش سرمایه داری حاکم را به نمایش میگذارد. در همین راستا سخنرانی های اسماعیل بخشی از رهبران کارگران نیشکر هفت تپه و میثم آل مهدی از رهبران کارگران گروه ملی فولاد اهواز قابل توجه است. اسماعیل بخشی در سخنانی که در تجمع اعتراضی کارگران در همین هفته انجام داد از موفقیت کارگران برای ایجاد شورای مستقل خود در یک انتخابات آزاد سخن میگوید. او همچنین در سخنرانی اش در ٢٧ مرداد در مورد روال شکل گیری و کار شورای مستقل کارگران هفت تپه سخنانی ایراد میکند که آموزنده است. او از انتخاب نمایندگان کارگران از بخش های مختلف هفت تپه به عنوان شورای مستقل کارگران سخن میگوید و از این خبر میدهد که این شورا خواستهای کارگران را در دوازده مورد نوشته است. او میگوید آنها آماده گفتگو هستند و از مقامات میخواهد که برای گفتگو به کارخانه بیایند. اسماعیل بخشی در این سخنان در مورد مکان نماینده کارگران چنین میگوید:” نماینده کارگری کسی است که بر عملکرد و رفتار مدیریت از بالا گرفته تا به یایین نظارت داشته باشد و هیچ مدیری حق ندارد با کارگر بدرفتاری کند. هیچ مدیری حق ندارد کارگر را تحقیر کند. هر موردی که دیدید به نمایندگان خود بگویید. نماینده باید پیگیری کند. دو بازرس هم انتخاب کرده ایم که به کار نمایندگان نظارت داشته باشند تا از خط خود خارج نشوند. یعنی خود نمایندگان کارگران نیز ناظر دارند”. او میگوید: “وضعیت اقتصادی امروز کشور تنها راه نجاتش همین شوراهای مستقل کارگری است. کار شوراهای مستقل مردمی نظارت بر عملکرد دولت و نهادهای دولتی است. این فسادی که وجود دارد تنها راهش همین نظارت شوراهاست. میگوییم چرا وضعیت اینطور است. میگویند اقتصاد کل کشور خراب است. می گوییم مگر طبقه کارگر اقتصاد را خراب کرده است؟ طبقه دیگری آمده است و اقتصاد را خراب کرده است، هزینه اش را باید طبقه کارگر بدهد؟ “.
سخنان اسماعیل بخشی در واقع گزارش اجرایی شدن تشکیل شورا در یک مجتمع ٥ هزار کارگری است. او در سخنانش جایگاه و مکان این شوراها را در اعمال اراده مستقیم کارگران بیان میکند. او با این سخنان دارد اعلام میکند که دیگر کارگر به شرایط برده وار کاری کنونی و تصمیم گیری از بالای سرش تن نمیدهد و از نظارت کارگر بر شرایط کار خود سخن میگوید. او در واقع دارد از عمل مستقیم کارگری و خود مردم برای پایان دادن به بساط چپاول و غارتی که در سطح جامعه به پا شده و زندگی و معیشت کل مردم را به یغما برده است، سخن میگوید. در همین راستاست که میثم آل مهدی از رهبران کارگران گروه ملی فولاد اهواز نیز بر امر تشکیل شوراهای مستقل کارگری تاکید میکند و میگوید “کارگر اهرم اقتصادی دست هیچ سرمایه داری نیست که بیاید و او را اهرمی برای بهتر شدن اقتصاد خود قرار دهد”. و تاکیدش بر نظارت کارگری است. تاکیدش بر ایجاد شورای مستقل کارگری است و اخطارش اینستکه اگر اوضاع به همین صورت ادامه یابد باز یکی دیگر می آید و مشتی دروغ تحویل میدهد و اتفاقی نخواهد افتاد. او با گفتن اینکه “ما قدرتیم”، از نظارت مستقیم کارگری سخن میگوید.
اینها همه تحولات مهمی در جنبش کارگری است که به همه کارگران و کل جامعه راه نشان میدهد. این تحول قدرت ما کارگران و ما مردم را مقابل چشممان قرار میدهد. این اتفاقات نشان میدهد که میتوان و ضرورت دارد در همه جا شوراهای مستقل کارگری را ایجاد کرد. این اتفاقات نشان میدهد که میشود و ضرورت دارد که شورای هماهنگی اعتصابات را در تمام کارخانجات و دانشگاه ها و مراکز کارگری شکل داد. این اتفاقات همچنین نشان میدهد که میشود و ضرورت دارد که شوراهای سازماندهی اعتراضات را در تمام شهر ها ایجاد کرد. با چنین ابزارهای قدرتمند سازماندهی و با قدرت شوراهایمان است که میتوان به سوی اعتصابات قدرتمند سراسری کارگری خیز برداشت. با همین قدرت میتوانیم صف انقلابمان را شکل دهیم. پیش بسوی تشکیل شوراها!