من سحر أديب در حالي به حزب بحق مردمي و برابري طلب كمونيست كارگري ايران پيام ميدهم كه از ماهها پيش با قلبي سرخ و شر و شوري انقلابي در حال برنامه ريزي براي همراهي با انسانهاي مبارز در كنگره دهم بودم، اما متاسفانه در همين تاريخ بايد جراحي سنگيني را پشت سر بگذارم.
واقعيت جهان امروز و مردم زير تيغ در كشورهاي اسلامزده اين است كه به هيچ نامي پيوند نخورده و بدنبال نام و نشان نيستند، بلكه بدنبال آلترناتيوي مردمي هستند كه بتوانند با اتحاد، خود را از دست توحش و خشونت مذهب و سرمايه برهانند، بهمين دليل است كه كمونيسم، با پتاسيلي پراتيك براي آزادي و برابري، آگاهانه همراه و انتخاب اين مردمي خواهد بود كه ميخواهند از مرزها و تبعيض ها رها شوند، دنيا بايد به من بعنوان يك نمونه از زنان ايران نگاه كند كه سه دهه زير بمباران آموزش و تبليغات مذهبي حكومت فاشيست اسلامي زندگي كرده و پرورش يافته ام، از وقتي خود و محيط اطرافم را شناختم سرخ فكر كردم و راديكال مبارزه.
سال ٨٨ تا آخرين روزهاي اعتراضات در خيابان بودم بدون بستن هيچ دستبند رنگي از اعوان و أنصار خميني، پس با اين نوع از زنان و مرداني روبرو هستيم كه براي آزادي تمام قد مقابل حكومت اسلامي ايستاده اند، براي اين مردم مبارز، و به اين اميد بايد جنبش راديكال را پيش برد.
با آرزوي رهايي، آزادي و جهاني برابر براي زنان و مردم آزاده ايران و جهان.
سحر ادیب
گوتنبرگ سوئد