جنبش بر سر معیشت و رفاه گفتگو با کاظم نیکخواه و شهلا دانشفر

متن گفتگو با کاظم نیکخواه و شهلا دانشفر در برنامه خط رفاه در تلویزیون کانال جدید

حسن صالحی: با سلام به همه بینندگان. در برنامه این هفته “خط رفاه” می‌خواهیم در مورد جنبش بر سر معیشت و رفاه صحبت کنیم و قطعنامه‌ای که در اواخر آبان‌ماه امسال ۱۴۰۳ توسط دفتر سیاسی حزب کمونیست کارگری ایران در همین رابطه و با همین عنوان منتشر شد. در این برنامه مهمانان ما شهلا دانشفر و کاظم نیکخواه هستند و به هر دو درود می‌گویم

کاظم نیکخواه این قطعنامه‌ای که به آن اشاره کردم از اقتصاد در جمهوری اسلامی شروع می‌کند. امروز وضعیت طوری است که مثلاً رئیس‌جمهور حکومت پزشکیان در مصاحبه با تلویزیون حکومتی می‌گوید اوضاع ما خیلی خراب است به حدی که شاید نتوانیم حقوق بازنشسته‌ها و حقوق کارمندان دولت را بدهیم. اوضاع اقتصادی جمهوری اسلامی چگونه است؟

کاظم نیکخواه: با درود به شما و بینندگان عزیز. وضعیت اقتصادی جمهوری اسلامی مدت‌هاست که به دلیل سیاست‌هایش، به دلیل بحران‌سازی‌هایش، به دلیل غرب‌ستیزی و انزوای بین‌المللی‌اش و تحریم‌ها و غیره، یک اقتصاد ورشکسته، و در حال سقوط و فروپاشی کامل است. وقتی نگاه می‌کنید بخش اعظم تولیدات در مراکز تولیدی که باید مشغول تولید کالاها باشند با ظرفیت زیر ۲۰ و ۳۰ درصد کار می‌کنند، خیلی‌ها تعطیل شده‌اند. صادرات، واردات هیچ‌کدام به مفهوم دقیق کلمه کار نمی‌کند، اساس اقتصاد جمهوری اسلامی روی قاچاق (هم قاچاق وارداتی هم قاچاق صادراتی) قرار دارد، و سرمایه‌داران کلان این مملکت که خیلی‌ها همان حکومتی‌ها هستند با دزدی، رانت‌خواری، چپاول ثروت‌های عمومی، نپرداختن دستمزد کارگران ، بالاکشیدن حقوق بازنشستگان، و با فساد و تقلب ثروت‌اندوزی می‌کنند. کلاً یک سیستم فاسد، به‌هم‌ریخته، و در حال فروپاشی را شاهد هستیم. تا جایی که باید بگویم که به‌عنوان اقتصاد نمی‌شود از این سیستم اسم برد. یک نوع دزدبازار و بازار قاچاق و سرکیسه‌کردن و زورگیری و تقلب و مصادره اموال مردم و این‌هاست. به هر گوشه‌ای سر بزنید شاهد این وضعیت فساد و بی‌منطقی و بلبشو هستیم. حتی آنجایی که کارخانه دارد ظاهراً کار می‌کند می‌بینید که دستمزد توافق شده کارگر را یک سال نپرداخته‌اند، شش ماه نپرداخته‌اند، بعضاً دو سال نپرداخته‌اند. یعنی صاحبان سرمایه دارند با دزدی پول‌های کلان به جیب می‌زنند و جالب است که این پول‌ها را در داخل این کشور برای اقتصاد جمهوری اسلامی سرمایه‌گذاری نمی‌کنند. پول‌ها را به دلار تبدیل می‌کنند و می‌فرستند به کشورهای دیگر برای موقعی که می‌خواهند فرار کنند یا استفاده کنند و می‌روند ویلا می‌خرند، کارخانه می‌خرند و در کشورهای دیگری به‌هرحال خرج می‌کنند و سرمایه‌گذاری می‌کنند. این وضعیت یک وضعیت سقوط است. یک وضعیت اسف‌انگیز است تا آنجا که به زندگی کارگران، معلمان، بازنشستگان و به‌طورکلی مردم مربوط می‌شود، مردم ناچارند فقط با زور اعتراض، با جنگیدن هر روزه حتی دستمزدها و حقوقهای توافق‌شده‌شان را بگیرند. حتی قوانین خود جمهوری اسلامی را زیر پا می‌گذارند و باید فشار بیاوری بجنگی، تا حقوقت را نقد کنی. بازنشسته‌ای که هفتاد هشتاد سال سن دارد باید هر روز در سرما و گرما به خیابان بیاید و برای گرفتن حقوقش اعتراض و تجمع کند و شعار بدهد و با نیروی سرکوب، پاسدار، دستگیری نیروی انتظامی و اینها مقابله کند. این وضعیت کلی اقتصاد جمهوری اسلامی به طور خلاصه است.

حسن صالحی: این قطعنامه در مورد اعتراضات بر سر معیشت و رفاه است. این وضعیت در ۴۵ سال حاکمیت جمهوری اسلامی کمابیش حاکم بوده است. و کارگران و بخش‌های مختلف جامعه برای زندگی‌ای بهتر و برای مطالباتشان مبارزه کرده‌اند؛ بنابراین دلیل این تأکیدی که امروز بر سر جنبش معیشت و رفاه دارید چیست و از چه چیزی ناشی می‌شود؟

شهلا دانشفر: همانطور که کاظم نیکخواه توضیح دادند در نتیجه یک بحران ساختاری و نهادینه شده اقتصادی، زندگی مردم در طول ۴۵ سال حاکمیت جمهوری اسلامی نابود شده و وضع معیشتی مردم هر روز وخیم‌تر شده است. همین‌الان خود حکومتیان دارند می‌گویند که ما با یک بحران و ورشکستگی فراگیر اقتصادی روبرو هستیم و از کسر بودجه‌های کلانشان صحبت می‌کنند. از اینکه حتی توان پرداخت حقوق کارگر و بازنشسته و حقوق‌بگیران را ندارند می‌گویند. همانطور که اشاره کردید در طول حاکمیت جمهوری اسلامی مبارزه بر سر معیشت، مبارزه بر سر اختلاس و دزدی و مبارزه علیه سرکوبگری‌های حکومت ارکان به‌هم‌بافته اعتراضات کارگران و کل جامعه بوده است. جنبش بر سر معیشت که یک ستون مهم آن کارگران و بخش‌های مختلف طبقه کارگری هستند، نقش مهمی در کشیده‌شدن اوضاع سیاسی جامعه به وضعیت امروز داشته است.

اکنون با وضعیت فلاکت باری که بر جامعه حاکم است از جمله افزایش هر روزه کودکان کار و کودکان و محروم از تحصیل، پایین آمدن هر روزه سن تن‌فروشی به‌عنوان راهی برای امرارمعاش، بی‌مسکنی و رانده‌شدن هر چه بیشتر مردم به حاشیه‌نشینی شهرها، گرسنگی مطلق بخش زیادی از مردم، بیکاری میلیونی و محرومیت از پایه‌ای‌ترین بیمه‌های اجتماعی و آمارهایی تکان‌دهنده‌ای که از وخامت معیشتی مردم داده می‌شود، ابعاد فاجعه‌بار حاکم بر جامعه را نشان می‌دهد. همین‌الان بحث بر سر گرانی‌های بیشتر از جمله گرانی بنزین و اقلام اساسی معیشتی مردم است. بعلاوه اینکه جدا بحث بر سر نایابی مایحتاج مردم است. در یک‌کلام اقتصاد جمهوری اسلامی تماماً به‌گل‌نشسته است. در نتیجه این وضعیت ابعاد اعتراضات بر سر معیشت را گسترده‌تر و نسبت به قبل بسیار اجتماعی‌تر کرده است. روشن است که فقر و گرسنگی همیشه به اعتراض و خیزش منجر نمی‌شود. اما در جامعه ایران کارگری که می‌گوید تبعیض طبقاتی نمی‌خواهیم. حقوقهای نجومی باید برچیده شود و دست اختلاسگران از معیشت مردم باید کوتاه شود و از حقوق پایه‌ای خود چون بیمه درمانی و داشتن زندگی‌ای انسانی سخن می‌گوید، داستان متفاوت است. در این جامعه جنبش کارگری یک‌پایه مهم جنبش بر سر معیشت و رفاه است و همراه با عروج خود گفتمان‌های رادیکال و تعرضی ای را در جامعه به جلو آورده است. بدین ترتیب جنبش کارگری و اعتراضات مردمی بر سر معیشت نقش مهمی در کشیدن اوضاع به انقلاب زن زندگی آزادی داشته است و درعین‌حال خود از این انقلاب تأثیر گرفته و بیان و مضمون رادیکال‌تر و تعرضی‌تری به خود گرفته است. از همین رو جنبش بر سر معیشت آن‌هم در شرایط بعد از انقلاب زن زندگی آزادی جایگاه مهم‌تری در سیر تحولات سیاسی جامعه پیدا کرده است. و این یک جنبه و دلیل مهم آن چیزی است که قطعنامه بر سر معیشت و رفاه بر آن تأکید دارد.

بنابراین، از یکطرف کارگر و بخش‌های مختلف جامعه برای تأمین اولین نیازهای معیشتی خود برای نان، آب، گاز، مسکن، کار و برای نجات زندگی و معیشتشان از تباهی بیشتر باید هر روزه بجنگند و این تنها راه مقابل آنهاست و از طرف دیگر می‌دانند که تنها راه مقابل آنها خلاصی از جهنم جمهوری اسلامی است. می‌دانند که باوجود ادامه حاکمیت این رژیم امکان ندارد از این فلاکت و بدبختی رها شوند. از همین رو مکان واقعی این جنبش را در انقلاب زن زندگی آزادی و در فریاد شعار “فقر فساد گرونی میریم تا سرنگونی” دیدیم و امروز نیز شاهد ابراز وجود هر روز قدرتمندتر آن هستیم. جنبشی که نه فقط راه رهایی از شرایط امروز را دنبال می‌کند بلکه با خواست‌ها و مطالباتی که جلو آورده دارد از آینده‌ای روشن سخن می‌گوید. 

خلاصه کلام اینکه اقتصاد جمهوری اسلامی داغان است و جامعه در حال انفجار. جنبش بر سر معیشت مهر انقلاب زن زندگی آزادی را بر خود دارد و مردم این وضعیت را نمی‌پذیرند. ابعاد این جنبش از کارگران و بخش‌های مختلف آن فراتر رفته و یک جنبش اجتماعی وسیع است که کارگر، معلم، بازنشسته، پرستار، دانشجو، افراد دارای معلولیت و ۹۹ درصدی‌های جامعه را در بر می‌گیرد. و اینها همه امروز جایگاهی متفاوت و درعین‌حال بسیار مهم‌تری به این جنبش می‌دهد. که باید ما به آن توجه کنیم و وظایفی را در دستور ما ، اکتیویست‌های کارگری و اجتماع و همه فعالین انقلاب زن زندگی آزادی قرار می‌دهد.

حسن صالحی: تأکیداتی که روی مسئله معیشت می‌گذارید آیا به این معناست که انفجار بزرگ اجتماعی بعدی بر سر معیشت صورت خواهد گرفت؟

کاظم نیکخواه: اینکه انفجار بعدی بر سر چه صورت بگیرد دقیقاً قابل‌پیش‌بینی نیست. در این جامعه عوامل انفجاری زیاد است. جمهوری اسلامی دارد اعدام می‌کند، دستگیر می‌کند، به مردم به کولبران به پرستاران تعرض می‌کند، در هر مقطعی یکی از این موارد می‌تواند باعث انفجار اجتماعی شود. چرا که کلاً جامعه در حالت انفجار و انقلاب و خشم است. مسئله مهم این است که جنبش بر معیشت یک جنبش ادامه‌دار، اساسی و پایه‌ای است که جواب می‌طلبد. یعنی اکثریت مردم کارگر، معلم، پرستار، بازنشسته، افراد دارای معلولیت، دانشجو و کلاً بخش‌های مختلف مردم زندگی انسانی می‌خواهند و از آن یک‌لحظه دست بر نمی‌دارند. مبارزه و جنگ و جدال طولانی برای معیشت، برای حداقل رفاه، باعث شده که دیگر انتظارات مردم در همین سطح حداقل‌ها باقی نماند. انقلاب زن زندگی آزادی این را نشان داد. که جامعه زندگی انسانی می‌خواهد. جامعه رفاه عمومی می‌خواهد. که هیچ‌کس فقیر نباشد، هیچ کودکی مجبور به کار نباشد، هیچ کودکی از تحصیل و شادی محروم نشود، هیچ بازنشسته‌ای مجبور به تحمل فشار و محرومیت نباشد و الی‌آخر. می‌خواهم بگویم که اینکه نقطه انفجار کجا باشد یک چیز است، اما جنبش معیشت می‌گوید رفاه، مسکن مناسب، و کلاً آن چیزی که رفاه به مفهوم دقیق کلمه تلقی می‌شود را مردم حق خودشان می‌دانند. همه مردم حق خودشان می‌دانند. از این نظر می‌خواهم بگویم که توقع و انتظارات بالا و پیشرویی در جامعه عمدتاً از کانال همین جنبش بر سر معیشت شکل گرفته که نتیجه‌اش می‌تواند این باشد که هر انفجار اجتماعی به یک جامعه انسانی و آزاد و شاد منجر شود که در شعارها، در بیانیه‌ها، و غیره خودش را نشان می‌دهد. زندگی انسانی حق مسلم ماست یک شعار تیپیک در این چارچوب است. یا علیه حقوق‌بگیران نجومی، علیه سرمایه‌داران مفت‌خور، در دفاع از برابری، دفاع از انسانیت، دفاع از رفاه، درمان رایگان، تحصیل رایگان، و اینها همه آمده در ذهنیت و خواست‌های روزمره میلیون‌ها نفر از مردم و نه فقط پیشروان. در ذهنیت کل توده‌های مردم. و از این نظر من فکر می‌کنم تحولات بعدی این جامعه تحولات بسیار تاریخ‌ساز و منحصربه‌فردی خواهد بود. 

حسن صالحی: هم شما و هم کاظم نیکخواه در صحبت‌های خود از یک وضعیت ورشکسته اقتصادی حکومت صحبت کردید که در ابعاد وسیع میلیونی اکثریت عظیم جامعه را به ورطه نابودی، فقر و گرسنگی کشانده است. بااین‌حال اعتراضات علیه این وضعیت، اعتراضات برای معیشت، هنوز با این ابعاد از فقر و فلاکت حاکم تناسب ندارد. به طور مثال این فقر میلیونی اعتراضات میلیونی را باید در پی داشته باشد. دلایل آن چیست؟

شهلا دانشفر: بستگی دارد به اینکه از چه زاویه‌ای به این مبارزات نگاه کنید. الان جامعه از اعتراض می‌جوشد. تمامی بخش‌های جامعه معترض‌اند. و فقر و فلاکتی که اشاره شد دامنگیر همه بخش‌های مردم است. جدا از عرصه مختلف مبارزاتی ای که اسم بردم امروز شما از اعتراضات خارج محدوده نشینان که با تخریب خانه‌هایشان توسط شهرداری روبرویند گرفته تا جنبش مال‌باختگان که تحت عناوین مختلف پول‌هایشان بالا کشیده شده است. از جمله در همین هفته تجمع بیست هزارنفره مال‌باختگان رضایت خودرو را داشتیم. و این ویژگی بساط دزدسالار حاکم است وگرنه کجای دنیا شما جنبش مال‌باختگان دارید؟ یا اعتراضات گسترده بر سر قطعی آب و برق و علیه گرانی‌ها را داریم؛ بنابراین اعتراضات بر سر معیشت گسترده و وسیع است. اما آنچه که امروز شما می‌بینید و قابل رویت است، بخش سازمان‌یافته این مبارزات است. به این معنا که جنبش بر سر معیشت هر روز سازمان‌یافته‌تر، قدرتمندتر، با خواست‌های متعین‌تر و متحدتری جلو می‌رود. این شرایط است که فضای سیاسی جامعه را رقم می‌زند و به اعتراضات در سطح جامعه قدرت می‌بخشد. شما می‌بینید بخش‌های مختلف بازنشستگان با شعار لشکری، کشوری، تأمین اجتماعی اتحاد اتحاد در اعتراض هستند و این اتحاد را عملاً در مبارزاتشان دارند شکل می‌دهند. در همین مدت ما با تجمعات هزاران نفره بازنشستگان روبرو بوده‌ایم. به طور مثال تجمع ده‌هزار نفره بازنشستگان معلم ۱۴۰۲. همچنین به اعتراضات گسترده در محیط‌های کاری نگاه کنید. افراد دارای معلولیت الان کارزار مبارزاتی خود را دارند و سازمان‌یافته و سراسری فراخوان اعتراض می‌دهند. پرستاران فراخوان پشت فراخوان به تجمع و اعتراض سراسری می‌دهند و الان اهواز یک کانون داغ اعتراضاتشان است. به نفت نگاه کنید. در همین هفته سه هزار نفر از کارگران ارکان ثالث برای پیگیری مطالباتشان و در رأس آن خواست حذف پیمانکاران و افزایش حقوقها تجمع داشتند. از آن طرف هم تجمعات اعتراضات کارگران رسمی نفت و بازنشستگان نفت را داشتیم؛ بنابراین وقتی نگاه می‌کنید می‌بینید بخش‌های مختلف کارگری در اشکال سراسری سازمان‌یافته با خواست‌های روشن و متعین در اعتراض‌اند. در این اعتراضات کارگران و بخش‌های مختلف مردمی برای مطالبات مشخص خود از جمله علیه گرانی، علیه بیکاری و برای خواست‌هایی چون افزایش دستمزد و حق‌وحقوق معیشتی خود می‌جنگند. اما کارگران و همه مردم می‌دانند که اعتراض بر سر این خواست‌ها مستقیماً با نیروی سرکوب حکومت و دارودسته‌های چپاولگر حکومت روبرو می‌شود. به این اعتبار این مبارزات کاملاً سیاسی ، تعرضی و ضد حکومت است. بعلاوه اینکه جامعه جنگ‌افروزی‌های حکومت، سرکوبگری‌های حکومت و تعرضات رژیم به زنان برای بازپس‌گرفتن خاکریز فتح شده حجاب را تعرض به مبارزات خود و کل جامعه می‌داند و در مقابل همه اینها می‌ایستد. بدین ترتیب می‌بینیم جنبش بر سر معیشت بر سر مسائل حاد سیاسی جامعه درگیر است و پیوند عمیقی با اعتراضات بخش‌های مختلف جامعه بر سر همه این مسائل دارد. و تحت همین شرایط است که شعارهای فقر فساد گرونی میریم تا سرنگونی شعار انقلاب زن زندگی آزادی و شعار اتحاد اتحاد علیه فقر و فساد شعار امروز کف خیابان‌ها را به شعارهای سراسری مردمی تبدیل می‌کند؛ بنابراین وقتی به این ابعاد از اعتراضات بر سر معیشت نگاه می‌کنید وزن سنگین این جنبش که گرمابخش اعتراضات در کف خیابان هستند را می‌بینید.

حسن صالحی: اجازه بدهید من یک مقدار سؤالم را مشخص‌تر بکنم. ما دیده‌ایم در بعضی از کشورها مثلاً کشورهای آمریکای لاتین افزایش قیمت نان معمولاً به شورش‌های خیابانی منجر شده حتی به پایین کشیدن دولت‌ها استعفای دولت، منجر می‌شود. منظور من این بود که یک مسئله‌ای که به زندگی عموم مردم مرتبط هست یک واکنش وسیع و عمومی و سراسری را می‌طلبد. من سؤالم این بود که این تناسب در اعتراضاتی که الان می‌بینیم وجود ندارد در واکنش به این فقر عمومی و گرانی. آیا دلایلی وجود دارد و اگر موانعی وجود دارد چگونه می‌شود برای برطرف‌کردن آنها تلاش کرد؟

کاظم نیکخواه: ببینید انفجارات هر لحظه و هر روز صورت نمی‌گیرد. مگر در کره خورشید! بالاخره هرازچندگاهی مجموعه عواملی جمع می‌شوند و در وضعیت ویژه‌ای قرار می‌گیرند و انفجاری صورت می‌گیرد. در ایران هم ما کم انفجار نداشته‌ایم. به طور نمونه افزایش قیمت بنزین در سال ۹۸ یک انفجار وسیع ایجاد کرد که دامنه‌اش گسترش پیدا کرد و بالاخره رسیدیم به خیزش ۱۴۰۱ و انقلاب زن زندگی آزادی که انفجار بزرگ‌تری دررابطه‌با قتل مهسا امینی بود و کل جامعه را در بر گرفت. می‌خواهم بگویم که جامعه ایران کم انفجار نداشته در این سال‌ها. ولی هر روز انفجار صورت نمی‌گیرد. اتفاقاً یکی از دلایلی که ما این قطعنامه را منتشر کرده‌ایم تأکید بر این است که این جنبشی که هر روز توسط بازنشستگان کشوری، تأمین اجتماعی، یک روز دیگر مخابرات و بخش‌های دیگر به‌پیش می‌رود، و کارگران نفت از آن طرف، پرستاران در شهرهای مختلف و اینها دارد صورت می‌گیرد، این جنبش درعین‌حال یک خصلت مشترکی دارد و آن اینکه جنبشی است برای معیشت و رفاه، و درعین‌حال جنبشی است علیه کل جمهوری اسلامی که همه مردم را در بر می‌گیرد. و به همین دلیل این وجه مشترک‌ها می‌تواند این بخش‌های اجتماعی مختلف را به هم پیوند بدهد و در یک حرکت هماهنگ به اعتراضات سراسری، اعتصابات سراسری، و هم‌زمان و هماهنگ منجر شود. یعنی پرستاران، معلمان، کارگران، بازنشستگان در یک روز معین به یک حرکت سراسری دست بزنند، ده‌ها میلیونی با شعارهای مشخصی مثل منزلت معیشت حق مسلم ماست یا هر شعار دیگری در این چارچوب به خیابان بیایند که آن حالت انفجاری که شما اشاره می‌کنید صورت بگیرد. یک نشانه‌هایی از این پیشروی دارد دیده می‌شود. همین‌که شهلا دانشفر هم اشاره کردند که ما با هم‌زمانی اعتراضات بخش‌های مختلف بازنشستگان مواجه هستیم. من حتی فکر می‌کنم که حرکت‌ها و اعتراضات پرستاران و کارگران نفت به نحوی به حرکت بازنشستگان ربط دارد، مربوط است، هم‌زمان است. به طور غیرمستقیم هماهنگ است. ولی این می‌تواند اشکال وسیع‌تر، هماهنگ‌تر، سراسری‌تر و گسترده‌تری به خود بگیرد. و تمام شهرهای کشور را بپوشاند. ده‌ها میلیونی بشود و جمهوری اسلامی را در منگنه جدی‌تری قرار بدهد و عقب براند. هنوز به آنجا نرسیده‌ایم. اما طلیعه و نشانه‌هایش دیده می‌شود. ظرفیت‌ها و امکاناتش وجود دارد زمینه‌هایش وجود دارد و به نظرم داریم به این سمت می‌رویم و این امکان وجود دارد که در آینده نه‌چندان دوری ما اعتصابات سراسری معلمان و پرستاران و کارگران را داشته باشیم. اعتراضات میلیونی و سراسری بازنشستگان را داشته باشیم. و امثال اینها. چون‌که این جنبش آن‌چنان سراسری و اجتماعی است که همانطور که شهلا دانشفر گفتند هیچ بخشی از جامعه نیست که درگیر اعتراض بر سر معیشت و رفاه نباشد. و صدای اعتراضش را علیه کل حکومت بلند نکند. علیه فساد، اختلاس و دزدی‌ها و غیره. اینها یعنی زمینه‌های یک انفجار عظیم اجتماعی کاملاً وجود دارد.  

حسن صالحی: کاظم نیکخواه به نکاتی اشاره کردند که بخشا در قطعنامه هم آمده است. در قطعنامه‌ای که موردبحث ماست تأکیدات ویژه‌ای هست برای تقویت‌کردن جنبش بر سر معیشت و رفاه و اقداماتی را در دستور کار قرار داده است. و حزب کمونیست کارگری به سهم خود تلاش‌هایی را انجام می‌دهد. این اقدام چه هستند؟ ضمن اینکه کاظم نیکخواه مثال خوبی زد. مثل اتفاقی که در واکنش به افزایش قیمت بنزین اتفاق افتاد که به خیزش مردمی سال ۹۸ منجر شد. آیا احتمال چنین تحولی را می‌دهید؟

شهلا دانشفر: همانطور که اشاره شد و در قطعنامه هم به آن پرداخته شده این روندی که هست حرکتی است برای زمینه‌سازی اعتصابات و تجمعات سراسری. بازنشستگان با تجمعات هزاران نفره خود دارند راه بازگشت به خیابان را باز می‌کنند و مقابل جامعه قرار می‌دهند. جنبش بر سر معیشت مضمون مشترک مبارزات کل جامعه است. در این اعتراضات مردم از مبارزات یکدیگر نیرو می‌گیرند و در تقویت اعتراضات یکدیگر تلاش می‌کنند. بدین ترتیب روند به نظر من به‌سوی انفجاری به‌مراتب قدرتمندتر و ریشه‌ای‌تر برای تداوم انقلاب زن زندگی آزادی به طور اجتماعی به‌پیش می‌رود.

از همین رو تأکید اول قطعنامه بر سر جنبش معیشت و رفاه این است که باتوجه‌به اینکه بخش‌های مختلف کارگری و جامعه بر سر معیشت در اعتراض‌اند و هر روز سازمان‌یافته‌تر به جلو می‌آیند، باید یک اتحاد و یک اجماع مبارزاتی بین اکتیویست‌های مبارزاتی تمام این بخش‌ها وجود داشته باشد. اتحادی که می‌تواند بر سر خواست‌های رادیکال و سراسری، علیه اعدام و سرکوب، علیه تعرض به زنان تحت عنوان حجاب و به دستاوردهای انقلاب زن زندگی آزادی، علیه چپاولگری‌ها و تعرضات معیشتی حکومت شکل بگیرد و تقویت شود. اتحاد حول گفتمان‌هایی از نوع منشور خواست‌های حداقلی بیست تشکل که نمادی است از رادیکالیسم مبارزاتی جامعه و سندی تاریخی است. تأکید دیگر بر روی دامن‌زدن به گفتمان اعتصابات سراسری است که زمینه آن وجود دارد و باید باتوجه‌به اتفاقاتی که هم اکنون شاهدش هستیم امکان‌پذیری آن را در توازن قوای کنونی جامعه جلوی چشم همگان قرار دهیم. همین‌طور گسترش تجمعات سراسری و سازمان‌یافته و اتحاد بخش‌های مختلف مردم از مبارزات یکدیگر قدم‌هایی دیگر در جهت تقویت جنبش بر سر معیشت است. از جمله همین امروز می‌بینیم که بیانیه‌های مشترک تشکل‌های کارگری و اجتماعی خود قدمی در جهت تقویت اتحاد سراسری در جنبش بر سر معیشت است که بر روی آن تأکید می‌کنیم. یک مثالش حمایت مبارزاتی بخش‌های مختلف جامعه از جمله بازنشستگان از اعتراض عریان آهو دریایی بود و جامعه تعرض وحشیانه رژیم به او را تعرضی به خود دید و مقابل این تعرض ایستاد. یا به طور مثال ما دیدیم وقتی حکومت با ابزار اعدام جلو می‌آید، جامعه می‌ایستند و نمونه‌هایش دفاع از شریفه محمدی فعال کارگری است که منجر به لغو حکم اعدام وی شد. اینها همه تأکیدات قطعنامه مصوب دفتر سیاسی بر سر معیشت و رفاه است.

در این قطعنامه همه بحث ما این است که جنبش بر سر معیشت ظرفیت ارتقا دارد. ظرفیت گسترش اعتصابات سراسری ی در جامعه را دارد. ظرفیت قدرت‌بخشیدن به تجمعات سراسری و قدرت‌بخشیدن به اعتراضات در کف خیابان را دارد. می‌تواند مطالبات رادیکال و سراسری را هر چه بیشتر جلو بیاورد و مهر خودش را بر تحولات سیاسی جامعه بزند. ازاین‌رو باید در تقویت و تعمیق بیشتر آن بکوشیم.

حسن صالحی: تشکر می‌کنم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *