خامنه ای، اختلافات حکومتی و مهندسی سیرک انتخابات- محمد شکوهی

جمهوری اسلامی این روزها مشغول سیرک انتخاباتی است. ٨٠ نفر ثبت نام کرده بودند، که شورای نگهبان فقط صلاحیت ٦ نفر را ، البته با توصیه خامنه ای و برای “مدیریت مهار شده رقابتهای درونی حکومت” در این ماجرا تائید کرده و استارت آن را زده اند.

این انتخابات حکومت در شرایط و اوضاع احوالی کاملا ویژه و برمتن کشنده ترین وعمیق ترین بحران حکومتی،نزدیک به  دو سال  بعد از انقلاب زن زندگی آزادی برگزار میشود. انقلابی که حکومت را تا آستانه سرنگونی زیر ضربگرفت. اکنون بعد ازاین رویداد مهم و بدنبالمرگ آیت الله قاتل، رژیم دوباره انتخابات ریاست جمهوری برگزار می کند.این انتخابات یک آزمون بزرگ برای کل حکومت و خامنه ای و تلاش و تقلایش برای جمع و جور کردن باندهایش برای مقابله و رویارویی با خطر احتمال بازگشت دوباره انقلاب و ترس و وحشت همیشگی رژیم از سرنگونی اش است. مهندسی مقابله با خطراتی که کل نظام را از ناحیه مردم تعقیب می کند، یک معضل جدی خامنه ای است. این انتخابات قرار است ظاهرا پاسخی برای برون رفت از این وضعیت بحرانی و بی افقی تمام در کل نظام  جمهوری اسلامی باشد. اینکهآیا حکومتاسلامی پشت سر سیاست های مورد نظر خامنه ای بعد از رئیسی و یا چهره مورد نظر وی برای این پست حکومتی یکدست تر خواهد شد یا نه، هنوزدرابهام است.نگاهی بیندازیم به وضعیت کلی حکومت در آستانه این مضحکه، دسته بندیها  وآرایش جدید باندهای شریک و سهیم در حکومت، درجه و میزان نفودشان، موقعیت خامنه ای در جنگ و دعواهای جناحی، نقش سپاه پاسداران در آینده رژیم  و موضوع جانشینی خامنه ای.

یک اتفاق بسیار مهم درچند سال گذشته، بویژه در جریان انقلاب زن زندگی آزادی در همریختن صف بندیها و آرایش جناح های سنتی دردرون حکومت بود. شعار اصلاح طلب اصولگرا دیگه تموم ماجرا، که  برای اولین بار در دی ماه ٩٦  در جریان اعتراضات دانشجویان  دردانشگهای تهران و امیرکبیر سرداده شد، در طول نزدیک به هفت سال گذشته، بویژه درجریان اعتراضات سال ١٤٠١ تبدیل به یک شعارعمومی و توده ایدر جریان انقلاب شد. و این بیانگر عبور مردم ازهمه دار و دسته ها و جناحهای حکومتی بود. این تحول سیاسی بیانگر این نکته بود که آخرین توهمات بخش هایی از مردم به حکومت هم فروریخته و مردم  چاره را فقط درانقلاب و بهزیر کشیدن حکومت می دانند. خواست سرنگونی حکومت پیام روشن این تحول مهم است.

انتخابات و صف بندیهای درونی حکومت

بعد از کشته شدن رئیسی که احتمال می رفت جانشین خامنه ای  بشود، کل نظام و شخص خامنه ای  با یک بحران بزرگ پیدا کرن جایگزین برای رئیسی روبرو شده است.  بحرانی که  درماجرای بررسی صلاحیتهای کاندیداهای انتخابات و با ردصلاحیت عناصر مهم خودش را بیشتر از هرزمانی به نمایش گذاشت. اعتماد خامنه ای حتی به دولت “خدمتگذار رئیسی” هم دچار مشکل شده است.

خامنه ای خودش هم می داند که جناح بندیهای سابق حکومتی دیگر اعتباری ندارد. اصولگرایان با چهره های شاخص شان و کاندیداهایشان دیگر کاربردی برای استرا تژی خامنه ای ندارند. رد صلاحیت لاریجانی، احمدی نژاد و خیلی از چهرهای این جریان، بویژه باند دولتی ها از طرف شورای نگهبان نشان داد که خامنه ای حتی به این رسیده که دولت و باند رئیسی هم کاری ار دستشان برنمی آید. در کنار آن چهرهایی چون روحانی و خاتمی و خیلی دیگر از عناصر نظام  امتحان پس داده و یا زاویه با بیت رهبری دارند.

مدیریت این انتخابات کذایی در دستور فوری خامنه ای وسپاه قراردارد. چرا کهموضوع فقط انتخابات نیست. راس نظام و اتوریته خامنه ای  حتی درمیان عناصر بالای حکومت، علیرغم تلاشش برای گردآوردن هسته اصلی نظام حول سیاستهایش،دچار شک و تردید های جدی شده است. باز گذاشتن دست شورای نگهبان در مدیریت مورد نظر خامنه ای درموضوع تائید صلاحیتها بخشی از تاکیتک خامنه ای بود.

درپرتو این وضعیت خامنه ای در این انتخابات سیاست “مهارهدایت شده رقابت های حکومتی” را در پیش گرفت. به این معنا که چهرهای شاخص دوجریان منتسب بهاصولگرا و اصلاح طلب رابیرون گذاشت.چون حدس میزد  با وضعیتی که کل نظام در آن گیر افتاده با رقابت های سنتی بین دو جریان حکومتیو چهره های شاخص آنها،احتمال ازکنترلخارج شدن اوضاع میرود و خطر مداخله مردم دردعواهای حکومتی و تبدیل آن به عرصه یگر مبارزه برعلیه حکومت میرود، امریکه برایحکومت بشدتکشنده و زیانبار است.

خامنه ای نه می توانست ونه می خواهد انتخاباتهای رقابتی بین دو باند اصلی حکومت، نظیر٨٨و٩٢ را مهندسی بکند. اوضاع  درهم ریخته حکومت و اختلافات درونی آنقدرعمیق  شده کهنظامراضربه پذیر تر از هر زمانی کرده است. علاوه بر این فاکتور احتمال دخالت مردم در این دعواها، بعد ازانقلاب زن زندگی آزادی وارد دوره جدیدی شده است که  نتیجه اش را خامنه ای دیده و نباید اینریسک رابکند.

خامنه ای و “مهارهدایت شده رقابت های انتخاباتی”

تعداد ٦ نفری که  کاندید هستند ٥ نفرشان، قالیباف، جلیلی، زاکانی، پور محمدی،قاضی زاده هاشمی اصولگرا و یک نفرشان مسعودپزشکیان بعنوان “اصلاح طلب” مستقل تلقی میشود.

خامنه ای با آگاهی به درهم ریختگی درونی حکومت و موقعیت بسیار ضعیف و شکننده اش در بین باندهای اصولگرای حامیاش، سیاست “مهارهدایت شده رقابت های انتخاباتی” را در دستور گذاشت. محور مهم این سیاست حذف چهرهای نق زن، زاویه دار با بیت رهبری از هر دو جناح سنتی سابق  و چهره های شاخص آن بود. عناصرو چهره های درجه چندم حکومتی و سپاه را به همراه یک اصلاح دو خردادی روانه رقابت های مورد نظرش کرده است.

ترکیب کاندیداها،٥ نفر اصولگراو پزشکیان نزدیک به اصلاح طلبان حکومتی برای رونق بخشیدن به رقابت های انتخاباتی مورد نظر خامنه ای، یک بخش مهم این مهندسی است.پزشکیان قرار است  کل ناراضیان دویخردادی و منتقدان سیاستهای خامنه ای از طیف های مختلف نظام  را گرد خود آورده و تنور بی رمق این مضحکه را داغتر کند.

 اتخاذ چنین سیاسیتی از طرف خامنه ای قبل از اینکه نشانه قدرت و نفوذ خامنه ای در میان باندهای اصولگرایش باشد، نشان از ضعف نفوذ درمیان همین باندها و نگرانی ازعواقب پیش بینی نشده مضحکه انتخابات است. خامنه ای می داند که نه قالیباف، نه پورمحمدی و نه جلیلی چهره های شاخص ظاهرا مورد حمایت خامنه ای  قدرت و توان گرد آوردن نیروهای کل نظام حول سیاستهای وی را ندارند. و از همه مهمتر فاکتور مردم و نگرانی خامنه ای مبنی براینکه می داند که درصد بسیار پائینی از مردم احتمال شرکت درانتخابات را دارند، دست به چیدن مهرهای کاندیداها، از جمله وارد صحنه کردن پزشکیان به صحنه انتخابات کرده است.

پزشکیان تلاش می کند بخش ناراضی های دوم خردادی رژیم و عناصر شاخص آن را برای آوردن شان به انتخابات و از این طریق تاثیر گذاری بر بخشی از مردم برای شرکت در این مضحکه را به پیش ببرد. اینکه وی موفق به این کار خواهد شد یا نه به شدت زیر سوال است. خود پرشکیان می داند که مردم وقعی به این مضحکه نمی گذارند. اما درعین حال وی تلاش دارد اسباب “آشتی” ناراضیان از نظام  و خامنه ای را دوباره حول “مصلحتنظام و رهبری” فراهم کرده و اگر بتواند کل نظام را با همراهی خامنه ای و این عناصر و سپاه،از تند پیچ های سر راهش عبور دهد.

فاکتور رئیسی که مطیع  خامنه ای بود و برخی باندهای اصولگرا را می توانست پشت بیت رهبری بخط بکند، دیگر دود شد و هوا رفت. در صف اصولگرایان حامی حکومت هم ٥ نفر را که تائید کرده و روانه رقابتهای انتخاباتی حکومت کرده اند، نشان می دهد که چه وضعیت درهم ریخته و آش و لاشی دارند که هیچ کدام ازچهرههای این جریان حکومتی هنوزنتوانسته اعتماد کامل خامنه ای را کسب بکند.  در یک چنین وضعیتی زمزمه هایی مبنی بر کناره گیری برخی از کاندیداهای اصولگرا به نفع یک رقیب “قدرتمند”، شروع شده است تا به گفته خودشان شانس پیروزی یک کاندید اصلی شان در برابر پزشکیان، بیشتر شود. این یعنی خود این پنج نفر و بخشا خامنه ای امید چندانی به رای بالا برای کاندید مورد نظرش را ندارد. طرف یگر حامیان پزشکیان  بشدت تلاش می کنند ناراضیان حکومتی را در برابر این وضعیت درهم ریخته طیف مورد حمایت خامنه ای، یعنی کاندیداهای اصولگرایان جمع کرده و شانس شان را امتحان بکنند. پزشکیان  قرار است نقش ناجی این جماعت و بازگشت دوباره شان به حاکمیت و اسباب آشتی اینها با بیت رهبری را ایفا کند. اینکه این سناریو نتیجه خواهد داد یا نه، بسیار مورد تردید است.

حامیان پزشکیان و چهره های شاخص اصلاح طلبان شکست خورده حکومت اساسا بر این متمرکزشده اندکهحتی اگر شده درصد بسیار کمی از مردم را پای صندوق رای بکشانند. از این طریق هم نمایش مشخره  انتخابات حکومتی را تحرکی بخشیده و شاید بتوانند اعتباری برای رژیم مفلوک و درمانده، حداقل درجمع معضوبان حکومت دست و پابکنند. حساب مردم از کل این سیرک و نمایشات حکومتی جداست.

سیاست”مهارهدایت شده رقابت های انتخاباتی” یک هدف مهم خامنه ای در مهندسی انتخابات برای رسیدن به نتیجه مطلوب و مورد نظرش است. علیرغم تقلاها و تلاش های خامنه ای وسپاه برای سمت وسودان به نتیجه مورد نظر خامنه ای در این انتخابات، مجموعه اوضاع سیاسی نشان میدهد که نتیجه مورد نظر خامنه ای و سپاه  در این مضحکه بهیچ وجه تضمین شده نیست.

موقعیت بیت رهبری و شخص خامنه ای

موقعیت خامنه ای در راس نظام در میان ارگانهای مهم حاکمیتی و عناصر اصلی رژیم، در شورای نگهبان،مجلس خبرگان و بخشا مجلس دوازدهم دچار مشکلات و ضعفهایجدی شده است.دایره و حلقه حامیان خامنه ای در این دو نهاد مهم و در کنار آن مجلس با باندهای اصولگرایش، لطمات جدی خورده و به غیر از دولت بجامانده از رئیسی به جرات می توان گفت کسی دیگر حاضر نیست بی چون و چرا  و بدون قید  وشرط و بدون نق زدن و گلایه کردن، دنباله رو سیاستهای خامنه ای باشد.

بعد از مرگ رئیسی شک و تردید خامنه ای پیرامون کارآیی دولت حاکم در پیشبرد سیاستهای مورد نظرش  روبروز برجسته شد و خامنه ای عملا دید که این دولت حتی توان پادویی ساده بیت رهبری را در مقابل سایر باندها ونهادهای دیگر حکومت ندارد. به این دلیل تصمیم به تصفیه حساب با دولت گرفت.

 دار و دسته های اصولگرا که متشکل ترینش حول دولت رئیسی جمع شده بودند، فله ای در انتخابات رد صلاحیت شدند.خامنه ای فقط رئیسی را که مطیعش بود، قبول داشت بقیه فقط ابواب جمعی سیاستهای دولت رئیسی و خواستهای خامنه ای بودند.

در مجلس خبرگان ازچند ماه گذشته، بویژه بدنبال نق زدنها و گلایه های فقهای این شورا و بخشا زاویه داشتن با سیاستهای خامنه ای، از جمله مسئله جانشینی خامنه ای، وی دست به جابجایی های در ترکیب این نهاد به نفع باند خودش زد.در مجلس دوازدهم و جریان اصولگرایی در کنار گلایه هایی که از باند دولت رئیسی و خامنه ای دارند، مشغول  سرو سامان دادن به فراکسیونهایشان بوده که به نتیجه ای فعلا نرسیده اند.

یک فاکتور بسیار مهم در این تحولات درونی حکومت،نقش سپاه پاسداران است که سنتا حول بیت رهبری است و نهادهای حکومتی را در دست دارد.بیش از ٩٨ درصد چهره هایشاخص نظام  سپاهی بوده و مدارج ترقی را در این نهاد سرکوبگر طی کرده اند. نقش سپاه در شکل دادن به جریان های سیاسی حکومتی در همسویی با سیاستها و درخواستهای خامنه ای که در چهار دهه گذشته امری پذیرفته در جنگ و دعواهای حکومتی بوده است، بعد از انقلاب زن زندگی آزادی دچار ترک ها و شکاف های  جدی شده است. برخی ازچهرهای شاخص سپاهی سابق و فرماندهان این نهاد سرکوبگر، بویژه در مقطع آغاز انقلاب در سال ١٤٠١، دچار شک و تردید هایی شدند. برخی توصیه به مدارا کردند، ولی نهایتا خامنه ای اکثر فرماندهان مهم سپاه، بویژه در استان تهران و استان مرکزی و در مناطق جنوب را تغییر داد و مسئولیت های جدیدی به تعدادی از فرماندهان درجه چندم سپاه داد تا اینها را راضی و دور و بر خودش نگه دارد.

 به عنوان یک نمونه در موضوع برخورد به بی حجابی و علیرغم کل تلاش ها و تقلاهای حکومت و درخواست خامنه ای طرح حجاب و عفاف هنوز که هنوزاست تصویب نشده ولی خامنه ای اصرار برای اجرای آن دارد که هیچ نهادی ظاهرا مسئولیت مستقیم اجرای آن را به عهده نگرفت و پاسداررادان فرمانده فراجا تنها فرمانده سپاه بود که به خامنه ای لبیک گفت و هارت و پورت کرد که طرح نور را پیش می برد. نتیجه اش را دیدیم نه باندهای مجلسی و نه جریانات دور وبر بیت رهبری  و نه سایر فرماندهان ارشد سپاه  حول این درخواست خامنه ای و سیاست اجرایی رادان بخط نشدند. و این پیام سیاسی روشنی برای خامنه ای و بیت رهبری دارد.

چهره های برجسته و باسابقه سپاه در طول چهار دهه گذشته  که درهمه نهادهای نظام در راس اموربوده اند، اکنون بابیترهبری زاویه پیدا کرده اند. بیش از ٧٠ درصد چهره ها و عناصر برجسته نظام مورد غضب خامنه ای قرار گرفته و از دم و دستگاههای حاکمیتی  کنار گذاشته شده و تعدادی هم کشته شده اند.

اینکه خامنه ای و سپاه پاسداران موفق خواهند شد دار و دسته ها و باندهای مختلف حکومت را با هر درجه از گلایه و نق زدنها و دوری و نزدیکی شان به سیاستهای وی حول سیاست ” یکدست کردن نظام در برابر دشمنان”(بخوان مردم)، بخط نمایند، مهمترین معضل و ترس و نگرانی خامنه ای است.  مهندسی سیرک انتخابات فقط یک مورد ازدهها معضل خامنه ایدر بلبشوی اختلافات و کشمکش های درونی نظام است. “نه” مردم به نظام در جریان انقلاب زن زندگی آزادی مهلکترین ضربه را به انسجام و یکدستی حکومت زده و شعله اختلافات را بلند تر کرده است. خامنه ای جایگزین مطلوبی برای رئیسی ندارد. و این کار خامنه ای راسخت تر کرده است. کاندیداهای سیرک انتخابات هم هنوزنتوانسته اند اعتماد کامل وی را جلب نمایند. حکومت در هم ریخته و ضربه خورده ازانقلاب مردم در یک چنین وضعیتی دارد انتخابات برگزار میکند. نتیجه این انتخابات هرچه باشد و چه کسی را خامنه ای ازصندوق  بیرون بیاورد، برای مردم فرقی ندارد. مردم انتخابشان را کرده اند.جمهوری اسلامی باید گورش را گم بکند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *