روز شنبه ۷ اکتبر، یک نقطه عطف دیگردر نمایش توحش، جنایت و بربریت بود. این روز شهروندان اسرائیل، مردم منطقه و جهان چشمانشان را به یک تراژدی انسانی دیگر گشودند. جهنمی انسان سوز که این بار حماس، قطعاً با حمایت حکومت اسلامی آتش آن را روشن کرد. حماس با یک حمله غافلگیرانه و قتلعام مردم بیگناه در جنوب اسرائیل، دروازه جهنمی را گشود که میشدفوراً متوجه شد که آتش خانمانبراندازش فوراً هزاران انسان محروم و بیگناه در غزه را به کام خود خواهد کشید. هیئت حاکمه مذهبی -قومی دست راستی در اسرائیل کهپرونده خونینی از جنایت علیه مردم فلسطین زیر بغل دارد، فوراًماشین قدرتمند آدمکشیاش را به کار انداخت و جنایت حتی هولناکتر و گستردهتر علیه مردم غزه راه انداخت.
هیئت حاکمه اسرائیل سریعاً اعلام کردند این حمله ۱۱ سپتامبر اسرائیل است و اینکه خاورمیانه چهره جدیدی خواهد داشت.فقط همین مقایسه با ۱۱ سپتامبر خبر میداد که بلافاصله با چه صحنههایی مواجه خواهیم شد. تصاویر و ویدئوها و اخبار تجاوز، سربریدن وچهرههای مغموم و وحشتزده کودکان اسیر و گروگان گرفته شده توسط حماس؛ برجهایی با جمعیت زیاد در غزه که لحظهبهلحظه به تلی از خاکستر تبدیل میشوند، ویرانی، بیخانمانی، بدنهای تکهپاره شده، کودکان پرپر شده در همین پنجروز گذشته بهخوبی نشان داد که چهره جدید خاورمیانه چقدر خونین خواهد بود.
بار دیگر با جنگ تمامعیار تروریستها، تروریسم اسلامی از یکطرف و تروریسم دولتی اسرائیل از طرف دیگر آنهم به نام امنیت مردم دو کشور مواجه هستیم. نه دولت حاکم در اسرائیل مردم اسرائیل را نمایندگی میکند و نه حماس مردم فلسطین را. اینها فقط خودشان، ایدئولوژی مذهبی، قومی و نژادپرستانهشان را نمایندگی میکنند. هر دو طرف مشغول جنایت علیه مردم طرف مقابل، و به این اعتبار جنایت علیه بشریت هستند و جنایتشان را هم نشان مردم جهان میدهند و به رخ میکشند. در میان تروریستهای اسلامی به نمایش گذاشتن توحش یک نرم و یک سنت شده است. طرف مقابل هم با نشان دادن جهنمی که در غزه براه انداخته است، قدرت ویرانگرش را به جهانیان نشان میدهد. وزیر دفاع اسرائیل در مقابل دوربینها با وقاحت و خونسردی تمام، قطع آب و برق و غذا و انرژی موردنیاز بیش از دو میلیون انسان – انسانهایی که حیوان خطابشان میکند -را اعلام میکند!
این یک تروریسم افسارگسیخته توسط سربازان زنجیر پاره کرده الله و یهوه علیه مردم، یک جنایت تکاندهنده علیه مردم اسرائیل، مردم فلسطین، و به این اعتبار جنایت علیه بشریت است و باید در مقابلش ایستاد.
اهداف تهاجم مرگبار حماس، اهداف جمهوری اسلامی
بیتردید حکومت اسلامی در این حمله تروریستی حماس مستقیماً نقش داشته است. حکومت اسلامی حماس را با پول و ثروت مردم ایران پروار کرده است برای استفاده در همین روزها.
در حساب توئیتری (اکس)،خامنهای هیجانزده اعلام کرد: “به خواست خدا سرطان رژیم اشغالگر صهیونیستی به دست مردم فلسطین و نیروهای مقاومت در سراسر منطقه ریشهکن خواهد شد. طوفان الاقصی”. قاضی حمد، سخنگوی حماس، روز شنبه در پاسخ به سؤال مجری برنامه “نیوز آور” بیبیسی که پرسید “در این عملیات چقدر از حمایت ایران برخوردار بودید”، گفت “من افتخار میکنم که خیلی کشورها به ما کمک میکنند. ایران به ما کمک میکند. کشورهای دیگر به ما کمک میکنند. یا با پول یا با سلاح یا حمایت سیاسی که مشکلی ندارد”.والاستریتژورنال از قول بعضی از سران حماس از دیدارهایی خبر داد کههفتههای گذشته در لبنان با حضور فرمانده سپاه قدس و تروریستهای اسلامی منطقه در جریان بوده است. حتی اگر هیچ سندی برای دخالت جمهوری اسلامی در این توحش افشا نشده باشد، تحلیلا روشن است حکومتیکه به اعتراف سران حماس و حزباللهسالهاست هزینه ادامه حیاتشان را تأمین کرده است و علناً و شبانهروز بر طبل نابودی کشور اسرائیل با جمعیتی بیش از ۹میلیون کوبیده و از موشک “اسرائیل زن حاجقاسم” پردهبرداری کرده است، نمیتواند دخالت فعال در چنین تروریسمی علیه مردم اسرائیل نداشته باشد.
بیدلیل نیست که سران حکومت اسلامی پای هم را لگد میکنند تا آدمکشی حماس را حماسه بنامند و تبریک بگویند. هر چه دو طرف در اسرائیل و غزهتعداد بیشتری آدم میکشند، آدمخوران حاکم در ایران هم بیشتر ابراز شادی میکنند.این وسط محمد خاتمی که مدت کوتاهی مردم دنیا را با “دیالوگ تمدنها” سرکار گذاشته بود، سربریدن کودکان و تجاوز و قتلعام توسط حماس را”دستاورد بزرگی برای مردم فلسطین” نامید و نشان داد که نسخه “خوب” ایدئولوژی اسلامی به همان اندازه نسخه اورجینالش انبانی از لجن و چرک و خون و کثافت است.
حکومت اسلامی چه هدفی را دنبال میکند؟ پاسخ به این سؤال مستقیماً مربوط به موقعیت حکومت هم در داخل و هم در منطقه است که در هر دو قلمرو با تحولات بیسابقهای مواجه شده است.
در ایران هنوز در شوک بیسابقهترین جنبش برای سرنگونی، یک انقلاب بزرگ به سرمیبرد.نگران بازگشت قدرتمندتر امواج انقلاب است و برای رهایی از آن ظرفیت دستزدن به غیرقابلباورترین و شنیعترین اعمال است که حمله شیمیایی به کودکان و دانشآموزان فقط یک نمونه تکاندهندهاش است.
در منطقه هم “دشمنان” حکومت اسلامی دست دوستی بهسوی هم دراز کردهاند. در ادامه “پیمان ابراهیم” میان اسرائیل و امارات و بحرین،برنامه برقراری مناسبات میان “شجره خبیثه ملعونه آل سعود” و اسرائیل که خامنهای هر چند سال یکبار طول عمرش را تعیین میکند،بهسرعت داشت پیش میرفت. خوب، روشن است چنین اتفاقاتی برای موقعیت نیروهای اسلامی در منطقه و موقعیت حکومت اسلامی سم است. روشن است که هر چقدر اسرائیل و دولتهای عربی منطقه به هم نزدیک شوند و زمینه برای کاهش تنش میان اسرائیل و فلسطین فراهم شود، همان قدر میدان برای تغذیه نیروهایی مثل حماسو جمهوری اسلامی از مسئله فلسطین تنگترمیشود.
خامنهایآنچنان از این اتفاق نگران بودکه حتی بعد از تسلیم به خواست شی جینپینگ برای نزدیکی به عربستان، نتوانست نفرت خود از نزدیکی اسرائیل و عربستانرا پنهان کند و علناً عربستان را تهدید کرد که روی”اسب بازنده” شرطبندیمیکند و “باخت” در انتظارش است. از منظر جمهوری اسلامی، جنایت حماس در ابعاد بزرگ علیه شهروندان اسرائیل که معلوم بود زمینه برای جنایتی متقابل و ویرانگرتر توسط اسرائیل علیه شهروندان غزه را فراهم خواهد کرد، اقدامی در جهتدادن تصویر “اسب بازنده” از اسرائیل بود. اقدامی بود برای بههمزدن روندی که در منطقه در جریان است.
یک نکته را هم نباید فراموش کنیم که این توحش حماس و خامنهای در اسرائیل، خدمت بزرگی برای پوتین بود. قبلاً، ولادیمیر پوتین یک جلد قران نفیس به خامنهای هدیه داده بود. خامنهای هم در ادامه پاچهمالیهای قبلی، از طریق توحش حماس هدیه خوبی به پوتین که در باتلاق خودساختهاش در اوکراین دستوپامیزند تحویل داد. جبهه جدیدی باز شده است که بخشی از توجه و انرژی دول غرب را از جبهه اوکراین منحرف خواهد کرد.
هدیه دوم خامنهای به خود نتانیاهو، یکی از دشمنان اصلی مردم فلسطین است که با بزرگترین چالش توسط نیروهای سکولار علیه “اصلاحات” مذهبی و ارتجاعی او مواجه بود و کمک کرد موقتاً هم که شده، از بحران سیاسی و حکومتی نجات پیدا کند.
و بالاخره، در کنار این هدیهها،خامنهایبزرگترین ضربه را به آرمان مردم فلسطین زد. قساوت داعشی حماس علیه شهروندان و مخصوصاً کودکان کمک کرد که یک اجماع جهانی در میان دول غرب به وجود بیاید که علناًنهتنها چشمانشان را به جنایات هیئت حاکمه دست راستی اسرائیل در غزه ببندند؛ بلکه به نام “حق دفاع اسرائیل” دستش را برای ادامه قتلعام غزه باز بگذارند و ماشین ویرانگر نظامیاش را تقویت کنند.
آیا جمهوری اسلامی به اهدافش خواهد رسید؟
اگر چه این جنگ تا همین حالا تلفات انسانی عظیمی برای مخصوصاً مردم در نوار غزه بر جای گذاشته است، در انتهای این مسابقه خونریزی، “اسب بازنده” خود خامنهای خواهد بود که عمامه و عبا و نعلینش سراپا خونآلود است.
قبل از هر چیز، مردم جهان یکبار دیگر ظرفیت بالای توحش و بربریت اسلام سیاسی را تجربه کردند که جمهوری اسلامی در قالب یک حکومت نقش پدرخواندگی را دررأس این جنبش بازی میکند. یکبار دیگر معلوم شد جمهوری اسلامی پشت چه موجوداتی در منطقه هست. یکبار دیگر معلوم شد این حکومت در کنار موشک زدن به هواپیمای مسافربری، حمله شیمیایی به کودکان و به رگبار بستن معترضین در خیابانهای ایران، در منطقه و جهان هم نقش فعال در ترور و ناامنی شهروندان بازی میکند. معلوم شد که تا این دمل چرکین و خونین از پیکره منطقه ریشهکن نشود، جنگ و جنایت و ناامنی در منطقهادامه خواهد داشت و به این اعتبار، شرایط حتی بیشتر از گذشته برای بایکوت جهانی این حکومت آماده میشود.
در خود ایران چطور؟ آیا این اتفاق مانع امواج بعدی انقلاب خواهد شد؟ نمایش حکومتی با حضور بسیجیها و مزدوران نظامی و جمعیت کرایهای و عربدههاینخنما در حمایت از جنایات حماس کسی را فریب نمیدهد که گویا مردم پشت سیاستهای تروریستی رژیم هستند. شعار جوانان در ورزشگاه آزادی تهران به گویاترین شکل نشان داد که در این مورد هم مردم و حکومت در مقابل هم هستند.وقتی مأموران حکومت پرچم فلسطین را در حمایت از حماس علم کردند، جوانان حاضر در استادیوم با صدای بلند همان پرچم را حواله حکومت کردند و علناًبه خامنهای پیام دادند که “رهبر الدنگ” بشین سرجات که ما را نمیتوانی با هیچ پرچمی فریب دهی. بشین سرجات که خوب میدانیم یک دلیل فلاکت مردم ایران همین تروریست پروری شماست. اینها همان جوانانی هستند که قبلاًدر مقابل عربدههایضدآمریکاییحکومتیها، فریاد زدهاند “دروغ میگن آمریکاست، دشمن ما همینجاست”. اینها همان جوانانی هستند که با شعار “فلسطین را رها کن، فکری به حال ما کن” اعلام کردهانداز سیاستهای تروریستی حکومت در منطقه به نام مردم فلسطین در کنار تحمیل فقر و فلاکت به مردم ایران منزجر هستند.
خامنهای بعد از چهار روز رجزهای حکومتی در حمایت از حماس، وقتی دید رسانهها از دخالت حکومت اسلامی در این تروریسم صحبت میکنند، دیروز لحنش را عوض کرد و دخالت حکومتش را تکذیب کرد. به نظر میرسد او و مشاورانش از کشیدهشدن احتمالی این جنگ به ایران نگران شدهاند و میدانند الان دیگر دوره جنگ ایران و عراق نیست که توانستند صدها هزار نوجوان را با کلید بهشت روی مینها و زیر تانکها بفرستد.نگران هستند که در صورت کشیدهشدن جنگ به ایران، جوانان بهپاخاسته علیه “بهشت اجباری”، جوانانی که میدانند “دشمن ما همینجاست” بهجای روی مینها و زیر تانکها و “بهشت اجباری” میتوانندخامنهای و حکومتش را به جهنم اجباری روانه کنند.
آیا راه برون رفتی وجود دارد؟
در کوتاهمدت، تنها و تنها یک اتفاق میتواندبه افسارگسیختگی دو طرف به درجاتی مهار بزند: حضور وسیع و قدرتمند مردم جهان علیه تروریسم هر دو طرف، علیه کشتار شهروندان بیگناه، علیه نابودکردن دهشتناک زندگیهایبیشمار، علیه ویران کردن مدارس و بیمارستانها و کشتار کودکان. هرچقدر چنین نیروی سومی باقدرت بیشتربرای پایاندادن به این نمایش مرگ و نیستی، میدانها و خیابانهایپایتختهای جهان را تسخیر کنند ودولتها را زیر فشار قرار بدهند و مجبورشان کنند که بهجای حمایت از این یا آن طرف، برای پایاندادنبه این کشتار علیه دو طرف تلاش کنند، همان قدر امکان دارددریچه امیدی برای خاموشکردن هر چند موقت آتش این جهنم باز شود.
اما در درازمدت و راهحل پایدارتر و شاید ریشهایتر منوط به این است که حق زندگی مردم فلسطین و اسرائیل در دو کشور در کنار هم از هر دو طرف پذیرفته شود ومردمی که مستقل از هر تاریخی همین امروز در این جغرافیا زندگی میکنند، بتوانند در چهارچوب دو کشور و دو دولت با تمام اختیارات و حقوق و رسمیت جهانی در کنار هم زندگی کنند.
روشن است که مهمترین سد در مقابل چنین چشماندازی، جریانات راست و مذهبی و قومپرست در هر دو طرف است که مسئلهشان نه زندگی و امنیت و آرامشمردم؛ بلکه ادامه حیات سیاسی و مذهبی خودشان است و به تداومخصومت و نفرت و تنش متقابل بهعنوان منبع اصلی اکسیژن برای تنفس نیاز دارند. همچنان که بارها گفتهایمحماس و نیروهای اسلامی تروریست از یکطرف و جریان دست راستی مذهبی -قومی در اسرائیل شدیداً به هم نیاز دارند. از جنایات همدیگر تغذیه میکنند. همدیگر را با خونی آبیاری میکنند که از مردم طرف مقابل میریزند. برای کنارزدن این دو مانع مردم فلسطین و اسرائیل را نباید تنها بگذاریم.
باید تأکید کنیم کهکله افعی اسلام سیاسی که یک مانع مهم در مقابل راهحل دو دولت در کنار هم است در تهران، در بیت خامنهای است. وقتی سر این افعی جنبش اسلامی در ایران کوبیده شود، وقتی اسلام سیاسی در ایران تارومار شود، حماس و حزبالله و حشدالشعبی و دهها گروه اسلامی دیگر که پدرخوانده خود را ازدستدادهاند و از پول و ثروت تاراج شده مردم ایران، از سلاحو حمایت لجستیکی محروم شدهاند، خیلی سریع با شمارش معکوس در باره حیاتشان مواجه خواهند شد وبیتردید مسیر برای تحقق شرایطی که مردم اسرائیل و فلسطین در کنار هم بدون خطر جریانات مذهبی و دست راستی زندگی کنند هموارتر خواهد شد.***