سال گذشته همین وقتها بود که سران حکومت با مشاهده گستردهتر شدن بیحجابی در سطح جامعه به یکدیگر اخطار میدادند که کنترل زنان در حال ازدسترفتن است و بیحجابی دارد فراگیر میشود. میگفتند که حجاب خاکریز اول نظام است و با ازدستدادن آن، خاکریزهای دیگر هم از دست خواهند رفت و نظام از جامعه جارو خواهد شد.
این نعرههای سوزناککه ماهها قبل از شروع انقلاب “زن، زندگی، آزادی” به گوش میرسیدند، حکایت از احساس بوی الرحمن جمهوری اسلامی توسط سرانش از آیتاللهها گرفته تا پاسداران و مجلسیان را داشت کهشدیداًبه دماغشان رسیده بود. میدانستند که جامعه از کلیت حکومتشان عبور کرده و مترصد فرصت مناسبی برای زدن ضربه نهائی بر پیکر رو به موت آن است.
مدت زیادی نگذشت که قتل مهسا امینی به دست قاتلین و جانیان گشت ارشاد و نیروی انتظامی در روز ۲۵ شهریور سال ۱۴۰۱ انقلاب موسوم به “زن، زندگی، آزادی” را کلید زد و حکومت را تا آستانه سرنگونی قطعی کشاند. با شروع این انقلاب که همچنان در جریان است و تا پائین کشیدن حکومت قاتلان ادامه خواهد یافت، کابوس حکومت به واقعیت پیوست و اولین و اصلیترین خاکریزش در مقابل مردم فروریخت و زنان بیحجابی خود را تحمیل کردند.
با شروع انقلاب “زن، زندگی، آزادی” جمهوری اسلامی بهعنوان یک حکومت ضد زن کنترلش بر حجاب این نماد حاکمیتش بر جامعه و بر زن را از دست داد و به استیصال کشیده شد. اما معلوم بود که این حکومت درمانده برای اعادهقدرت و اقتدارش بر جامعه و مخصوصاًبر زنان ساکت نمینشیند. ناچار بود که همچنان نعره سر دهد و چنگ بر زمین بکشد و دندان نشان دهد.
احمدرضا رادان، فرمانده کل نیروی انتظامی تازه منتصب از جانب خامنهای که در وحشیگری و اعمال خشونت زبانزد است، ۲۶فروردین۱۴۰۲را بهعنوان روز شروع سرکوب و حمله قاطعانه به بیحجابی تعیین کرد و وعده سرکوب داد.
جبهه پایداری، قوای سهگانه، شورایعالی امنیت ملی و شورایعالیانقلابفرهنگی بر سرطرح جریمه از ۵۰۰ هزار تا ۳میلیاردتومانیبیحجابی، ابطال گواهینامه رانندگی و پاسپورت و ممنوعیت اینترنتی برای سلبریتیها موافقت کردند و آن را در سطح مجلس اعلام کردند.
لایحه حجاب موسوم به لایحه «حمایت از فرهنگ عفاف و حجاب» قوه قضائیه که جرائم را به تفکیک متناسب با برهنگی اندامهای بدن زن! تعیین میکند، تصویب شد. اینک نیز با شروع محرم گشتهای ارشاد را بعد از حدود ده ماه دوباره تحت حفاظت نیروهای انتظامی مسلح به سلاح جنگی روانه خیابانهاکردهاند.
اما عکسالعمل مردم و بهویژه زنان در برابر هر نعره و چنگ بر زمین کشیدن و طرح مقابله با بیحجابی، مقاومت جدیتر و به شکست کشاندن طرحهای سرکوب و به تمسخر گرفتن عربدهکشیهای سران حکومتی بوده است. با شروع ایام محرمگشتهای ارشاد برای «پاسداری از حرمت محرم» خود را جمعوجور کردند تا نگذارند زنان با بیحجابی به «ساحت حسین»بیحرمتی کنند.اما درحالیکهدر کنارموکبهای خالی و بیرونق کهبرای جلب رهگذران همراه با پخش صدای نوحهخوانیهای ضبط شده، منقل کبابپزی و بساط پخش شیرینی و شربت چیده بودند، با اضطراب به اطراف مینگریستند و فقط نگاههای پر از نفرت مردم را نسبت به خود دریافت میکردند.مردم با پوشیدن لباسهای شاد و زنان با بر داشتن روسریهااز مقابلشان عبور میکردند و مأموران سرخورده و تحقیر میشدند.
صحنههای تقابل مردم با حکومت که برای فائق آمدن بر اوضاع، مدام طرح و برنامه میریزد و از اولین لحظات اجرای آن به شکست کشانده میشود،واقعاً شورانگیز هستند. مشاهده حضور مأموران مضطرب گشتهای ارشاد که جرئت ندارند بر روی خودروهایشان مانند گذشته نام گشت ارشاد بنویسند، فاطیکماندوهایی که از ترس مردم در ونهای نیروی انتظامی دورتادور محافظت شده توسط مأموران مسلح برای لحظات خلوت و یورش به زنان تنها کمین کردهاند، مردم را بیشتر به نتیجه مبارزات تاکنونیشان دلگرم میکند و هر دم برای ادامه مبارزه و انقلاب رهاییبخش خود مصممترمیشوند.
انقلاب جاری جامعه را ازهرجهت متحول و دگرگون کرده است. از نظر انسجام و اتحاد، هیچگاه مردم تا این حد با هم در مقابل کلیت حکومت یک دل و یکصدانبودهاند. جامعه از نظر فرهنگیعلیرغمهزینههای هنگفتی که حکومت برای گسترش ایدئولوژی خود طی ۴۳ سال گذشته با دستودلبازی صرف کرده، از بنیان تغییر کرده و از یک جامعه اسلام زده و مذهب زده که زن را در باور بخشی از جامعه ناموس مرد و انسانی درجه دوم تلقی میکرد، به یک جامعه شدیداً ضد مذهب و ضد اسلام تغییر کرده است. نگاه همراه با احترام به زنان بیحجاب در تقابل و ضدیت با نگاه جنسیتی و تبعیضآمیز جنسی مورد خواست حکومت قرار گرفته است. آن بخش اندک از مردم که هنوز از قید باورهای مذهبی کاملاً خود را رها نکردهاند، دیگر حاضر به حضور در مراسم مذهبی دولتی نیستند و مراسم عزاداری محرم و عاشورا را تبدیل به تجمعات اعتراضی علیه وضعیت موجود و گرامیداشت یاد جانباختگان انقلاب جاری میکنند. از جمله گروه نوازنده یکی از تکایای مذهبی آمل بر سر مزار غزاله چلابی حاضر شدند و بهجای یا حسین، تصنیف اعتراضی “از خون جوانان وطن لاله دمیده” را نواختند. در یزد نیز همین تصنیف اعتراضی که تاریخی دارد، خوانده شد و ” در قزوین جمعیت “بیزارم از دین شما، نفرین به آئین شما” را سر دادند.
اینها همه نشانه این واقعیت شورانگیز است که نه فقط حجاب بلکه خاکریز اسلام نیز بر سر حکومت ویران شده است و دیری نخواهد پایید که در مقابل هر مناسبت مذهبی حکومتی، تجمعات انسانگرایی و ضد مذهبی برپا شوند.
امروز در جامعهای که در سالیان گذشته هر انسان مشتاقی که میخواست با زندانی سیاسیای آشنا شود و قهرمانی از قهرمانانمقاومت در میدانهای مبارزه با جمهوری اسلامی را ببیند، باید متحمل زحمات میشد و طی مسافت میکرد یا از طریق خواندن زندگینامهاش با او آشنا میشد، هر لحظه با دهها قهرمان در سطح خیابانها مواجه میشود. در وجود هر زن بیحجابی که با جسارت از میان صفوف بههمریخته و مستأصل نیروهای سرکوبگر عبور میکند، یک انسان سرنگونیطلب و یک رهبر عملی مبارزه علیه حکومت را میبیند. امروز سرنگونی طلبان و پیشروان آنها بهوفور در هر جا حضور دارند و واحدها و دستههای نظامی و انتظامی و گشت ارشادی را به محاصره انداختهاند و همین باعث امیدواری و پیوستن مداوم مردم و جوانان به صفوف مخالفان آشکار حکومت گردیده است.بیدلیل نیست که هر تعرضی از سوی سرکوبگران مخصوصاً علیه زنان بیحجاب با مقاومت و مقابله جمعی حاضرین در صحنه پاسخ میگیرد.
جمهوری اسلامی امروز در وضعیت یک لشکر در محاصره است که مدام حلقه محاصره برایش تنگترمیشود و راهی جز از پای در آمدن ندارد.