تدوین شده بر مبنای مصاحبه با کانال جدید
خلیل کیوان: آیا انتشار بیانیه اخیر میرحسین موسوی و حمایت او از جنبش زن، زندگی، آزادی به معنی ختم تلاش های اصلاح طلبان و گذار آنها از نظام است؟ آیا این تلاشی تازه برای نجات نظاماست؟ چه شباهتی در مواضع سیاسی موسوی با جریانات راست دیده میشود؟ آیا او و حامیانش به اپوزیسیون راست نزدیک میشوند؟ انتشار این بیانیه چه تاثیری بر صفوف رژیم دارد؟
حمید تقوایی همانطور که مطلع هستید میرحسین موسوی در بیانیه ای که چند روز قبل منتشر کرد از جنبش «زن، زندگی، آزادی» دفاع کرد و آنرا جنبشی با “بذرهای آینده روشن” نامید و خواستار برگزاری همهپرسی و تغییر قانون اساسی شد. او گفت “ایرانیان مهیای تحولی بنیادیناند”. بیانیه او بلافاصله با استقبال و حمایت هفت نفر از چهره های اصلاح طلبان شامل تاجزاده، فائزه هاشمی، سعید مدنی، امیرسالار داوودی، مهدی محمودیان، مصطفی نیلی و حسین رزاق و بعد با حمایت افرادی دیگر مثل عبدالکریم سروش که خود را نواندیش دینی معرفی میکند، روبرو شد. آیا موسوی و اصلاح طلبان از اصلاح رژیم دست شسته اند؟ آیا انتشار بیانیه تلاشی برای نجات رژیم نیست؟شما این اقدام موسوی و حامیان بیانیه او را چطور ارزیابی میکنید؟
حمید تقوایی: بنظر من این بیانیه تلاشی است برای دور شدن از رژیم. کسانی ازخود رژیم تحت فشار انقلابی که در ایران پنج ماه است جریان دارد متوجه شده اند که این کشتی در حال غرق را باید ترک کرد. بیانیه ای که موسوی داده است قبل از هر چیز نشانه فروپاشی درونی خود حکومت است. درست استکه موسوی و جنبش سبزش وکلا جنبش اصلاح طلبی یک نوعی مغضوب بودند و خود او از سال ۸۸ در حصر خانگی بوده است ولی همیشه بعنوان یک پایه نظام و بقول خودشان برای “حفظ نظام”تلاش میکرده اند. موسوی همیشه حسرت ” دوران طلایی امام” را میخورد و هنوز هم موضعش همین است. او تا بحال خواستار اجرای قانون اساسی جمهوری اسلامی “بدون تنازل” یعنی اجرای تمام و کمال قانون اساسی اسلامی بود، مدعی بود با اجرای قانون اساسی همه چیز حل میشود. اگر امروز موضعش را تغییر داده و از قانون اساسی جدید صحبت میکند، به این علت است کهزمین زیر پایش داغ شده است. به این نتیجه رسیده که اگر بخواهد خودش را از گزند این انقلاب حفظ کند باید حسابش رااز صفوف حکومت جدا کند.به این دلیل است که میگوید باید قانون اساسی را دوباره نوشت، و باید رفراندوم کرد و غیره.
تنها علت این تغییر موضع قدرت انقلاب مردم است. باید منتظر بود کهتحت فشار انقلاب چهره های بیشتری از مقامات حکومتی با مواضع مشابهی حساب خودشان را از حکومت جدا بکنند.
روشن است که امثال موسوی نه یک شبه انقلابی شده اند و نه طرفدار آزادی و رهائی مردم . انقلاب مجبورشان کرده است. یکسال و یا دو سال و چهار سال پیش هم میشداعلام کرد این قانون اساسی بدرد نمیخورد. بخصوص کسی که در حصر است و مورد غضب جناح خامنه ای است قاعدتا میتوانست زودتر به این نتیجه برسد. اما امروز این حرف را میزند بخاطر اینکه متوجه شده است دیگر این موضع قابل ادامه نیست و نفرت و خشمی که مردم نسبت به کل حکومت دارند ممکن استیقه خود ایشان را هم بگیرد. این تلاش عبثی برای جدا کردن حساب خودش نه تنها از خامنه ای بلکه از نظام موجود است.تلاش عبثی است چون مردم نه می بخشند و نه فراموش میکنند. ایشان نخست وزیر کشتار دوران خمینی بوده است که به آن میگوید دوران طلایی! مردم همه مقامات سابق و اسبق حکومت را بعد از سرنگونی بازخواست خواهند کرد و به محاکمه خواهند کشید. گمان نکنم این نوع موضعگیری ها دردی از ایشان دوا کند.
خلیل کیوان: آیا این اقدام موسوی میتواند آغاز ریزش بیشتری در صفوف حکومت باشد؟ مثلا از میان خود اصولگرایان ناراضی از خامنه ای و یا مقامات دولت روحانی و غیره؟
حمید تقوایی: بنظرم باید منتظر ریزش های بیشتری باشیم. البته نه بخاطر موضع آقای موسوی، این تنها یکی از نمونه هاست. بخاطر اینکه این تاثیر میشود گفت کلاسیک انقلابات بردولتها و حکومتهای در حال سقوط است که مقامات حکومتی، حتی در سطوح بالا، از حکومت فاصله بگیرند. یا حتی اعلام کنندصدای انقلاب شما را شنیدیم و اعتراضات مردم برحق است و تغییرات بنیادی لازمست و نظایر آن. این هیچ بعید نیست و من فکر میکنم با پیشروی انقلاب ممکن است حتی بعضی سران سپاهی و بسیجی، بعضی از سرداران که بعضا هم الان بین شان اختلاف افتاده است و دارند همدیگر را ترور میکنند و یا محکوم میکنند و یا مجبور به استعفا میکنند، اینها هم بیانیه ای علیه نظامشان بدهند. اینرا همانطور که اشاره کردم باید بحساب دستاوردهای انقلاب گذاشت. این در واقع روند فروپاشی حکومت است که آغاز شده است.
خلیل کیوان: گفتید که دور شدن موسوی از حکومت بخاطر فشار انقلاب و دستاورد انقلاب است. این دستاورد چه تاثیری بر صفوف انقلاب و بر مبارزات میدانی دارد؟
حمید تقوایی:هر درجه ریزش درونی حکومت به سرنگونی آن کمک میکند و بطور عینی این تاثیر را دارد که رژیم را ضعیفتر میکند و به مردم نشان میدهد کهحکومت در حال سقوط است و باید با قدرت بیشتری، با انسجام و اتحاد بیشتری، علیه کل نظام به خیابان آمد. در عین حال مردم میدانند که هر مقامی از سران حکومت باهر درجه دوری از نظام جزیی از ماشین جنایت است و پس از سرنگونی باید به مردم حساب پس بدهد.
باید توجه داشت که انقلاب در حال پیشروی است و این نوع موضعگیریهای حکومتی ها از خسارات و ضرباتی استکه انقلاب به رژیم وارد کرده است.همانطور که موضعگیریهای دولتهای دیگرو نهادهای بین المللی علیه جمهوری اسلامی نظیر اخراج جمهوری اسلامی از کمیسیون مقام زن سازمان ملل از نتایج انقلاب و موجب تقویت آنست و یا فرض کنید اهدای جایزه به آهنگ “برای” شروین را مردمبدرست بحساب دستاوردهای خودشان میگذارند، روی برگرداندن مقامات و جناحهای حکومتی از رژیم نیزنشان دهنده ضعف هر چه بیشتر و سراشیب تند سقوط جمهوری اسلامی است و این سراشیب هر چه تندتر بشود مردم روحیه مبارزاتی بهتر و امید بیشتری به پیروزی پیدا میکنند، چرا که می بینند حرکاتشان موثر است و قدم بقدم دارد رژیم راضعیفت رو به سرنگونی نزدیکتر میکند.مردم در خیزش ٩٦ اعلام کردند “اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا” و امروز خود اصلاح طلبان هم صریحا اعلام میکنند ماجرا تمام شده است.
خلیل کیوان: طی سالهای گذشته بسیاری از فعالین و چهره های جنبش موسوم به اصلاح طلبی با ترک صفوف این جنبش به جریانات راست و بویژه به سلطنت طلبان نزدیک و یا ملحق شده اند. در یکی از برنامه های تلویزیون ایران اینترنشنال که به موضوع گردهم آیی راست ها در واشنگتن اختصاص داشت مصاحبه شونده از حزب مشروطه گفت جای نمایندگان موسوی در بین آنها خالی است. چرا این نیروها به هم نزدیک میشوند؟ آیا امکان دارد که موسوی هم به جریانات راست بپیوندد؟
حمید تقوایی: همانطور که گفتید در گذشته ما شاهد این بودیم که در خیلی از موارد جریانات سلطنت طلب و اپوزیسیون راست در کنار جنبش سبز و بنفش و غیره قرار گرفتند و بخشهایی از درون حکومت و از خط اصلاح طلبان هم چراغ سبزهایی به نیروهای اپوزیسیون راست میدادند. ازینرو میتوان گفت اینامر سابقه دارد و امروز هم این امکان دارد.
توجه کنید که موسوی در این بیانیه اش از تدوین یک قانون اساسی جدید، مجلس موسسان و همه پرسی و غیره صحبت میکند. اینها گفتمان های امروز اپوزیسیون راست هم هست. آنها هم بنوبه خود قبلا بیشتر شبیه اصلاح طلب ها صحبت میکردند. حتی کلمه سرنگونی را بکار نمیبردند و از اصلاحطلبان حکومتی به نوعی حمایت میکردند.امروز به یمن انقلاب و به قدرت انقلاب هم سلطنت طلبهاو هم بخشی از اصلاح طلبان حکومتی به رژیم پشت کرده اندو کاملا ممکن است که بهم نزدیک بشوند.پلاتفرم هایی که میدهند و چشم اندازی که از آینده میدهند در این مسیر است. این هم ممکن است که یک نوع رقابت بین اینها بوجود بیاید. این هم قابل بحث است ولی در هر حال بخشی از آنها همانطور که اشاره کردیداز این صحبت میکنند که موسوی را هم باید در کنار خودمان داشته باشیم. این نوع اظهارات ،همانطور که اشاره کردم، بیسابقه نیست ولی فرق اش با گذشته، که رضا پهلوی با جنبش سبز و بنفش اظهار نزدیکی میکرد و یا برای بزرگان لشکری و کشوری پیغام میفرستاد، این استکه اینبار به قدرت انقلاب این ها به سوی هم رانده شده اند و فشار انقلاب بنظر من از هر دو گذر خواهد کرد. اینها نمیتوانند هیچ نوع ایستگاه و مانعی بر سر انقلاب ایجاد کنند. مردم انقلابی و حزبی مثل حزب ما اجازه نمیدهند. با توجه به شرایط واقعی که در جامعه است حتی اگر این نیروها در کنار هم قرار بگیرند و حتی وحدت هم بکنند انقلاب از اینها گذر خواهد کرد. فی الحال انقلاب اینکار را کرده است.اگر نگاهی بهمدیای اجتماعی ییاندازید می بینید که مردمچه جوابهای کوبنده ای به موسوی و بیانیه اش میدهند.”نه می بخشیم و نه فراموش میکنیم” کشتارهای دهه ۶۰ دوره موسوی را نیز در بر میگیرد. به نظر من گرچه تحت فشار انقلاب اینها میتوانند بهم نزدیک بشوند ولی این دردی را از هیچیک آنها درمان نخواهد کرد و انقلاب آنها را از سر راه خود کنار خواهد زد.
خلیل کیوان: بعد از انتشار بیانیه موسوی، خامنه ای از وحدت ملی صحبت کرد. آیا ارتباطی بیناین دو می بینید؟
حمید تقوایی: ریزش حکومت حتما یکی از نگرانی های خامنه ای است ولی مهمتر از آن این استکه خامنه ای از انقلاب مردم وحشت کرده است و این پیاموحدت ملی در واقع پیامی به کل صفوف حکومت است و نه فقط به دار و دسته موسوی. این لرزه هایی که بر بدنه حکومت افتاده است بسیار فراتر میرود از دعوای کلاسیکی که بین دوخردادی ها یا جناح موسوی و جناح اصولگرا وجود داشت.الان در بین خود اصولگرایان اختلاف است، حتی در نیروهای سپاهی و بسیجی اختلاف است، خیلی ها به خامنه ای پشت کرده اند. خامنه ای چند هفته پیش از این می نالید که حتی مداح ها هم لطفشان کم شده و به زبان بی زبانی از آنها میخواست که مدحش را بگویند. میخواهم بگویم که اینقدر وضع حکومت زار و خراب استکه همه دارند از خامنه ای دور میشوند. وحدت ملی کذائی خامنه ای قرارست از تلاشی خودی های حکومتی جلوگیری کند.
تا آنجا که به مردم مربوط میشود روشن است که آشتی ای در کار نیست. خامنه ای بارها مردم را دشمن خطاب کرده وتنها در ٥ ماه اخیر صدها نفر را به فجیعترین نحو کشته و اعدام کرده وهزاران نفر را زندانی کردهاست و از همین رو اولین هدف نفرت و خشم توده مردم است. روشن است که قاتل با مقتول نمیتواند هیچ نوع نزدیکی چه برسد به” وحدت ملی” داشته باشد. خامنه ای اینرا خوب میداند و مردم هم اینرا خوب میدانند.دقیقا همین تنفر و رویگردانی توده ای مردم از خامنه ای و حکومت اوست که باعث شده صفوف حکومتش را به وحدت فرا بخواندو تلاش کند که حتی خودی ترین خودی ها را دور خودش نگهدارد. حتی بنظر من امیدی به موسوی هم ندارد. موسوی از سال ۸۸ مغضوب بوده و حتی او هم در شرایطی که خامنه ای آماج اصلی مردم خشمگین است تمایلی به وحدت با خامنه ای ندارد.
در هرحال این پیام “وحدت ملی”، پیام یک دیکتاتور کاملا وامانده و درحال سقوط و به بن بست رسیده است برای جمع کردن خودی ترین خودی ها. امری که بیشترضعف و درماندگی خامنه ای و حکومت اش را به نمایش میگذارد.
٨ فوریه ٢٠٢٣
با تشکر از امیر توکلی برای پیاده کردن متن اولیه این مصاحبه