جدید ترین
mahin alipor

فمینیسم گیج و گمراه با پوشیدن روسری به جنگ راسیسم

mahin alipor

مهین علیپور:
روز جمعه ۱۶ آگوست یک خانم جوان حامله و محجبه در یکی از مناطق حومه شهر استکهلم در سوئد مورد حمله و ضرب و شتم یک مرد سوئدی قرار میگیرد. طبق گفته پلیس این حمله یک حرکت راسیستی علیه این زن بوده که پیشینه خارجی داشته است. خود زن مورد تعرض میگوید که شخص مربوطه روسری او را پاره کرده و وی را چنان کتک زده است که بیهوش شده است.
این حرکت وحشیانه و غیر انسانی علیه این خانم احساسات بسیاری را علیه این حرکت شنیع برانگیخت و بحث های زیادی را در جامعه و رسانه در مورد این مسئله دامن زد.
این حرکت کثیف و حمله به این خانم محکوم است. همه مردم جامعه با هر نوع پیشینه و پوششی که دارند باید بتوانند آزادانه در شهر حرکت کنند و همزمان احساس امنیت کنند. اعتراضات وسیعی به این اقدام وحشیانه از طرف گروههای مختلف صورت گرفته است. این یک اقدام راسیستی است و شخص متعرض باید دستگیر و مجازات شود. از سوی دیگر فعالیتهای آزادانه و دادن امکانات به فعالین گرایشات و اقدامات راسیستی باید محدود و متوقف شود.
یکی از نکات مهمی که در رابطه با این واقعه قابل بحث است، شیوه تعدادی از فعالین گرایشات فمینیستی در سوئد برای دفاع از این خانم است. پس از این حادثه دو دختر مدافع “حقوق” زنان در صفحات فیس بوکی خود از همگان میخواهند که در یک روز تعیین شده با پوشیدن روسری برای محکوم کردن این حرکت و دفاع از “حقوق پایه ای شهروندی” این خانم به خیابان بیایند و اعتراض کنند. این پیشنهاد مورد استقبال تعدادی از چهرهای شناخته شده فمینیستی سوئد نیز قرار گرفت.
سوال اینجا است که چرا باید از همه جا ، حجاب این زن بدینصورت مورد توجه تعدادی از فعالین فمینیست، قرار گرفته باشد؟ مگر این خانم با هر پیشینه ای که دارد یک شهروند معمولی این شهر نیست که حقوقش بدون در نظر گرفتن پیشینه و جنسیت وی باید همانند سایر دگر شهروندان باشد؟ پوشیدن سمبلیک حجاب در حرکتهای اعتراضی، هدف و نیت اصلی و نهائی را که باید علیه راسیسم و خارجی ستیزی باشد گم کرده و راه کج و ساده لوحانه ای را برای این مبارزه در پیش رو میگذارد که در خور این مبارزه نیست. این حرکتهای “اعتراضی” قبل از اینکه علیه راسیسم باشد، حمایت از “حجاب” و برسمیت شناختن آن بعنوان هویت و سمبل بخش زیادی از زنانی است که خود قربانی “حجاب” و بطور دائمی و سیستماتیک مورد تعرض آن هستند.
شاید این گروه از فعالین فمینیست برای جلب توجه بیشتر مردم به این رخداد خواسته اند که خود را به شکل قربانی در آورند. آنها متوجه نیستند که پوشیدن حجاب و تائید آن خود نوع دیگری از زن ستیزی و ستم بر زنان است. اما این حرکت را نباید فقط به حساب ساده لوحی گذاشت. مبنای اصلی این حرکت سیاست نسبیت فرهنگی است که “حجاب” و سایر قوانین و سنن ضد زن را فرهنگ کشورهای اسلام زده و بخش عظیمی از مهاجران این کشورها به اروپا می داند. این سیاست نه تنها نسبت به این قوانین ضد زن بی تفاوت نیست بلکه عملا از آن دفاع می کند.
آیا فعالین این دسته از فمینیست ها تا این اندازه بیدانش و بیخبر از مبارزات میلیونها زن علیه ححاب و حجابهای اجباری در دنیا هستند؟ فقط با کمی توجه به مبارزات روزمره زنان در ایران، مصر، تونس، افغانستان، ترکیه و … علیه حجاب میتوانستند این را دریابند که حجاب یک پوشش ساده نیست بلکه سمبل بیحقوقی و تبعیض به زن است.
فقط با کمی تامل و نگاهی به زنان در ایران میتوانستند این را دریابند که پایه های اسلام و حکومت اسلامی در ایران به تار موی زنان بسته است! اینرا زنان در مبارزات ۳۵ ساله خود علیه اسلام سیاسی در ایران ثابت کرده اند! زنان ایران بخاطر اعتراض به این پوششی که فمینستهای سوئدی به این راحتی و گاه از روی ساده لوحی و رضایتمندانه بسر کرده اند هر روز شکنجه و مجازات میشوند.
انتخاب شیوه مبارزه علیه راسیسم برای دفاع از این خانم توسط این نوع فمینیسم، نه تنها ریشه در بیدانشی آنها نسبت به مبارزات زنان در خاورمیانه بلکه مبنای آن بینشی است که حجاب و هزار و یک معضل دیگر زنان خارجی را مشکل خود نمیدانند و به فرهنگ و تعلقات زنان خارجی نسبت میدهند.
در عمل هم خود این فمینیستها بارها اظهار داشته اند که قادر به فهم این قضایا نیستند و این یک مسئله غیر خودی برای آنان است مثل پدیده سنگسار و تا چه بماند به اینکه بخواهند این حقیقت را درک کنند که هیچ زنی در شرایط آزاد و به اختیار خود، حجاب را انتخاب نمیکند!
انتخاب این شیوه از سوی فمینیستها یک دهن کجی بزرگ است به مبارزات زنان و بخصوص زنان کشورهای جوامع اسلام زده علیه حجاب اجباری، برای حق تعیین سرنوشت خود و برای حق و اختیار کامل روی بدن و زندگی خود. نیت آنها هر چه باشد ولی پوشیدن روسری به معنی آب تطهیر بر حجاب است. این روش افتادن به دامن ارتجاع و حقانیت دادن به ظلم و ستمی است که بزنان در ایران و افغانستان و … انجام میشود. پوشیدن روسری برای اعتراض به هر تعرضی نه تنها یک حرکت عقب افتاده بلکه صحه گذاشتن روی زن سیتزی، جهل و قوانین ضد زن اسلام سیاسی در نقاط مختلف دنیا است.
مبارزه علیه راسیسم و خارجی ستیزی باید علیه سازش و حمایت دولتهای اروپائی بطور مثال دولت سوئد از سیاستها و گرایشاتی باشد که باعث رشد راسیسم در سوئد شده است. بحران اقتصادی و ناتوانی دولتهای اروپائی از حل آن به گرایشات نژادپرستانه دامن زده است چیزی که بسیاری از دولتهای اروپائی از آن ناراضی نیستند. در پارلمان سوئد در شرایط فعلی راسیستها، نمایندگانی دارند که در تصمیم گیریهای مهم برای مردم دخیل هستند و ناتوانی احزاب حاکم درحل معضلات اقتصادی و اجتماعی و حمله به خدمات اجتماعی توسط این احزاب را دستمایه پیشرفت خود قرار داده اند.
راسیسم و جنبشهای ارتجاعی مثل اسلام سیاسی دو روی یک سکه هستند و آب در آبشخور یکدیگر میریزند. هر دو را باید با هم زد. برای اعتراض به راسیسم نباید بر سر ارتجاع و مظاهرش آب تطهیر ریخت و به حمایت از آن برخواست. فمینیسم اروپائی توانائی و خواست فهم جنبش رادیکال، برابری طلبانه و ضد قوانین اسلامی، میلیونها زن در خاورمیانه را ندارند. بیش از سه دهه است که این مباحث توسط جنبش علیه تبعیض و زنان آزادیخواه به پیش می رود و توانسته است تا حد زیادی بر افکار عمومی مردم جهان تاثیر بگذارد. اما این قبیل فمینیستها همچنان در دنیای عقب افتاده خودشان بسر می برند. مشکل اصلی آنها در پایه های فکری جنبشی است که بدان معتقدند. اینکه زن اروپائی حقوقی متفاوت از زنان در کشورهای اسلام زده و جوامع مردسالار دارد و مشکل آنان بخودشان ربط دارد. آنها بطور کلی بدان معتقدند که انسانها و حقوق پایه ای آنها بسته به محل تولدشان متفاوت است. و این خود نوع دیگری از راسیسم است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *