sal 60

در گرامیداشت زندانیان سیاسی جان باخته

sal 60

بهروز مهرآبادی:
تابستان ۶۷ نقطه اوجی در توحش حکومتی بود که پس از گذشت قرنها دوباره جان گرفت و زهر و کینه ای که در طی چند صد سال از انسانیت و تمدن در وجودش انباشته شده بود، به یکباره بر سر مردم خالی کرد. کشتارها در تابستان ۶۷ آغاز نشد. جنایت همزاد جمهوری اسلامی است و حتی در زمان شکل گیری آن چهره شنیع خود را در آتش زدن سینما رکس آبادان نشان داده است. عطش خویزیزی جمهوری اسلامی از همان روزهای اول پس از قدرتگیری خود را به نمایش گذاشت. هنوز چهل روز از آغاز حکومتش نگذشته بود که نوروز خونین سنندج را با بمباران و کشتار صدها نفر از مردم این شهر رقم زد. در ماه ششم خود بود که شمشیر را از رو بست. خمینی فتوای خود مبنی بر کشتار و سرکوب را علنی ساخت و از غفلت چند ماهه خود در برپا کردن چوبه های دار در میادین بزرگ اظهار پشیمانی کرد: “اگر ما از اول قلم تمام مطبوعات مزدور را شکسته بودیم و تمام مجلات فاسد را تعطیل کرده بودیم و حزب های فاسد را ممنوع اعلام کرده بودیم و رؤسای آنها را به جزای خودشان رسانده بودیم و چوبه های دار در میدان های بزرگ برپا کرده بودیم و مفسدین و فاسدین را درو کرده بودیم، این زحمت ها پیش نمی آمد. من توبه می کنم از این اشتباهی که کرده ایم” و چند روز بعد بود که تصاویر اعدامها در کردستان و حتی اعدام مجروحی که روی برانکارد خوابیده بود، منتشر شد. این عکس بعد ها شهرت جهانی یافت. تصاویری که بعنوان یکی از اسناد جنایات جمهوری اسلامی شهرت جهانی یافت. زمستان ۵۸ در نیمه خود بود که حمله به ترکمن صحرا سازمان داده شد. رهبران سیاسی ترکمن و دهها نفر از فعالین سیاسی دزدیده شدند و در طول یک روز حکم اعدام ۹۸ نفر از آنان توسط خلخالی صادر شد و به اجرا درآمد. مخفیانه اعدام شدند.
دستگاه خونریزی و سرکوب جمهوری اسلامی حتی برای یک روز هم متوقف نشد. شکستن قلمها از همان روز اول آغاز شد و حمله به احزاب و سازمانهای سیاسی سازماندهی گردید. شکنجه و اعدام بصورت مهمترین ابزار حکومت برای بقا و “اداره” مملکت درآمد. بهار ۵۹ با بستن دانشگاهها و کشتار دانشجویان به پایان رسید. در کنار اخبار رسمی شکنجه و اعدام و زندانهای علنی، عملیات آدم ربائی، ترور و اعدام های مخفیانه توسط دست اندرکاران حکومت در سطح وسیع آغاز شد. زندانهای مخفی و غیر رسمی بوجود آمد. هر امام جمعه و هر کمیته ای زندان و شکنجه گاه و جوخه اعدام و ترور مخصوص خود را راه اندازی کرد.
پس از خرداد ۱۳۶۰ کشتار ها به اوج خود رسید. خبر اعدام هزاران نفر از شریفترین و آزاده ترین انسانهای آن دوران را می توان در روزنامه های آن زمان دید. هر روز خبر اعدام دهها نفر در زندانهای رژیم منتشر میشد. گزارشها و اخبار رسمی رسانه های دولتی نشان میدهد که حتی خواندن نشریات سازمانهای سیاسی، بهمراه داشتن قرص ضد بارداری و یا به همراه داشتن نمک و فلفل برای صدور حکم اعدام فرد زندانی، کفایت می کرد.
خمینی علاقه و عطش آدمکشی، دست و پا بریدن و سنگسار خود و حکومتش را در سخنرانی به مناسبت “عید” تولد محمد پیغمبر اسلام در سال ۶۱ بیان نمود و به “علمای اسلام قساوت بیشتر و پیروی از پیغمبر خود را در آدمکشی، به آنها یادآوری کرد: “شما آقایان علما چرا فقط سراغ احکام نماز و روزه می روید” چرا هی آیا رحمت را در قرآن می خوانید و آیات قتال را نمی خوانید. قرآن می گوید بکشید، حبس کنید … پیغمبر شمیشر دارد تا آدم بکشد. ائمه همه جندی بودند، شمشیر میکشیدند، آدم می کشتند…. خلیفه می خواهیم که دست ببرد، حد بزند، رجم کند و با چند سال زندان کار درست نمی شود. این عواطف کودکانه را کنار بگذارید”. و بدنسان پلاتفرم واقعی حکومت اسلام را به یک مشت جانی و مرتجع در حکومت، به دست اندرکاران حکومت و به گله حزب اله، به هر بچه حاجی و لمپنی اعلام کرد و معنی واقعی حکومت اسلامی را برای مردم آشکار کرد.
جنگ هشت ساله بهانه ای بود در دست جمهوری اسلامی برای سرکوب و کشتار بیشتر و توسط خمینی “برکت” اعلام شد. دستگیری و شکنجه و اعدام کمونیست ها، آزادیخواهان و مخالفین رژیم ادامه یافت. رژیم که جام زهر پایان جنگ را سرکشیده بود در وحشت از خیزش مردم و به جنبش درآمدن جامعه نیاز به ایجاد رعب و وحشت بیشتری داشت و زندانیان سیاسی آماج حملات سبعانه جمهوری اسلامی شدند. کشتار زندانیان از اوایل ماه مرداد آغاز شد و تا اواخر شهریور ادامه داشت. هزاران زندانی در مدتی کمتر از دوماه توسط جلادان جمهوری اسلامی بقتل رسیدند. هنوز آمار دقیقی در دست نیست ولی بر اساس اطلاعاتی که توسط حسینعلی منتظری منتشر شد، حداقل ۳۸۰۰ نفر در این مدت اعدام شدند آمار واقعی اما بسیار بیشتر بود. حکم این “هولوکاست” اسلامی توسط خمینی صادر شد و هیئت سه نفره ای که از طرف او تعیین شدند، ماموریت یافتند تا “اشد علی الکفار” باشند و “سریعا دشمنان اسلام را نابود” کنند. هیئت های سه نفره یا “هیئت مرگ” در زندانهای اوین، گوهردشت، شیراز، رشت، کرمانشاه، دزفول و سایر زندانها حضور یافتند، و در جلساتی دو تا سه دقیقه ای و با طرح چند سوال کوتاه آن دسته از زندانیان سیاسی را که خطرناک برای رژیم تشخیص دادند، به دست جلادان سپردند.
اعدام و غیر انسانی ترین شکنجه ها در مورد زندانیان سیاسی هیچپگاه قطع نشده است. هنوز تعداد زیادی از زندانیان سیاسی در خطر اعدام قرار دارند. جمهوری اسلامی از وحشیانه ترین روشها برای آزار رساندن و نابودی زندانیان سیاسی استفاده می کند. دست بدست شدن قدرت بین باندهای مختلف رژیم هیچ تغییری در سیاست آدمکشی آن نداده است و بسیاری از زندانیان سیاسی و همچنین زندانیان “عادی” در خطر اعدام هستند. دولت روحانی نیز در همان سه هفته اول کار خود بیش از سه نفر را اعدام کرد.
آدمکشی، شکنجه و زندان اجزای جدایی ناپذیر جمهوری اسلامی است. این رژیم بدون این ابزار حتی یک روز هم دوام نمی آورد. آدمکشی یکی از نقاط مشترک اصلی کلیه باندهای مختلف جمهوری اسلامی است. کشتارهای دهه ۶۰ در دوره نخست وزیری میرحسین موسوی انجام شد، قتل های زنجیره ای و بسیاری از احکام اعدام و سنگسار در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی و “گفتگوی تمدن” های او انجام شد. بسیاری از ترورها و اعدام ها در زمان “دولت سازندگی” هاشمی رفسنجانی انجام شد. او و ولی فقیه بخاطر ترور رستوران میکونوس تحت تعقیب پلیس بین الملل هستند. در حکومت احمدی نژاد هم اعدام ها بی وقفه ادامه یافت و مهر جنایات “کهریزک” برای همیشه بر پیشانی او نقش بست. حکومت اسلامی برای بقای خود، برای برای حفظ ارکان این نظام، برای تداوم استثمار وحشیانه از کارگران، برای تداوم حیات نکبت بار خود برای جلوگیری از برای جلوگیری از رشد جنبش رادیکال و سرنگونی، راهی بجز سرکوب و جنایت ندارد.
از کار انداختن ماشین آدمکشی جمهوری اسلامی و نجات زندگی میلیونها انسان از نکبت جمهوری اسلامی یک امر مهم برای بشریت امروز است. مبارزه با این رژیم کثیف لحظه ای نباید قطع شود. خواست سرنگونی جمهوری اسلامی و خواست محاکمه سران آن بجرم جنایت علیه بشریت باید در سراسر جهان باید طنین انداز شود. اعمال وحشیانه رژیم باید بطور وسیع در دنیا افشا شود. هر گونه تماس دولتمردان کشورهای مختلف با سران و دست اندرکاران این حکومت جنایتکار باید موجب شرم باشد و اعتراض افکار عمومی مردم جهان را بدنبال داشته باشد.
اینها کمترین کارهایی است که در گرامیداشت هزاران زندانی سیاسی جان باخته در زندانهای جمهوری اسلامی، می توان انجام داد. یاد همه این عزیزان گرامی باد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *