یاشار سهندی
هفته گذشته دو جوان مسلح با ساطور و قمه و با کشیدن نعره الله اکبر در یکی از خیابانهای لندن یک سرباز جوان را تیکه و پاره کردند. خبری هولناک که دنیا را تکان داد. قاتلین اما از صحنه نگریختند بلکه یکی از آنان با قمه و ساطور خونین و دستان آغشته به خون جلو دوربین قرار گرفت و دلیل قتل را دفاع از اسلام و مسلمین خواند. دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس بلافاصله متعصب تر از هر “دین باور مسلمان” که دستی در قتل داشته و اکنون مثلا متوجه شده است که اشتباه میکرده ولی با تمام وجود از اسلام خونریز دفاع میکند، گفت: ” این قتل ربطی به اسلام ندارد!”. چند روز بعد یک دین باورمسلمان دیگر با کارد به سرباز دیگری در فرانسه به قصد کشت حمله میکند اما سرباز زخمی میشود و اضارب از صحنه میگیریزد تا در جای دیگر به “قصد قربت الله” و پاک کردن زمین از لوث وجود کفار” کس دیگری را به قتل برساند.
هفته گذشته دوربین های مترو آنکارا در ترکیه صحنه بوسیدن یک دختر وپسر را ثبت میکنند. مسئولان مترو که از جنس همان قاتلین کارد به دست هستند بلافاصله اعلامیه بر در دیوار مترو میچسبانند که بوسیدن ممنوع است و باید “شئونات اخلاقی” رعایت شود. در اعتراض به این ممنوعیت ده ها جوان در یک اقدام بسیار متمدنانه در همان مکان جمع میشوند و همزمان یکدگیر را می بوسند و بدین گونه به حزب اسلامی حاکم اعلام میکنند که حکومت اسلامی نمی خواهند. در همان هفته گذشته در ، در میدانگاهی در یک پارک کوچک در تهران شاهد بودم که در دو نیمکت، در دو سوی این میدان، دو زوجی جوان تنگ هم نشسته و بوسه های آرامی از همدیگر میگرفتند بدون آنکه بخواهند آنرا از دید کسی پنهان کنند. درنیمکت سوم که مشرف به این دو نیمکت بود و یک مثلث را تشکیل میداد زن و مردی بالای ۵۵ سال با فاصله از هم نشسته بودند. آنها هم با دیدن این صحنه به وجد آمدند و با خنده ای حاکی از زنده شدن یک عشق، به یکدیگر نزدیک شدند، زن سرش را بر دوش مرد گذاشت و دستان همدیگر را گرفتند. در آن لحظه آرزو کردم که کاش یک دوربین با لنزی قوی میداشتم و از این صحنه ها عکس میگرفتم و به دنیا نشان میدادم که اینها هیچ ربطی به اسلام ندارد بخصوص حکومت اسلامی. و از اوباش مسلح رژیم که چند صد متر آنطرفتر حرکات دختران و پسران را زیر نظر داشتند، عکس میگرفتم تا نشان دهم که چگونه حکومت اسلامی در ایران هم، اول با حفظ رعایت شئونات اخلاقی شروع کرد و خیلی زود به کارد و ساطور خونالود متوسل شد. آنچه در انگلستان و فرانسه اتفاق افتاد برای ما که گرفتار یک حکومت اسلامی تمام عیار هستیم هر روز بازسازی میشود. شلاق، اسید، حزب الله، بسیجی، پاسدار اعم از بچه های خوب و بد آن، نیروی انتظامی و سربازان گمنام امام زمان. شکنجه، زندان، سنگسار، اعدام اینها همه جلوه های از یک حکومت اسلامی هستند که امثال دیوید کامرون با ایشان همیشه در دیالوگ و مذاکره بودند. کامرون و جنبش اسلامی یک سوی ماجرایند و سوی دیگر آن مردم متمدنی که میخواهند از زنده بودن و از زندگی لذت ببرند.
قتل کمترین اقدام جنبش اسلامی است. برای جنبشی که ریشه اش به اعماق قرون وسطی برمیگردد اصلا عجیب نیست که با کارد و طناب دار کارش را به پیش ببرد چون به هیچگونه با دنیای امروز سازگار نیست. این جنبش با سلاخی کردن انسانها زنده است. اما یک بوسه میتواند شیرازه این جنبش را نابود کند. اگر در آنکارا در یک اعتراض آشکار به حزب اسلامی، حاکم همدیگر را بوسیدند در جایی مانند ایران بعد از بیش از سه دهه حاکمیت اسلام ناب محمدی، بوسیدن ابزار مقاومت این مردم تبدیل شده است. آن زوجهایی که در پارک همدیگر را بوسیدند میدانند هر لحظه میتوانست سرو کله یک گشت یا مزاحم بسیجی پیدا شود، اما دیگر از آنها پروایی ندارند. این روزها بسیار شاهد هستیم که زوجهای جوان در فضاهایی مانند پارکها پیش چشم همه در بغل هم آرام میگیرند. اینها اما آسان بدست نیامده است و هزینه های زیادی بر مردم تحمیل داشته است، اما حکومت را وادار کرده تا عقب بنشیند. جنبش اسلامی را میتوان برای همیشه به زباله دان تاریخ سپرد اما نه با بمب و موشک و در عین حال با مذاکره و امتیاز دادن، بلکه حتی با یک بوسه. دور نیست شاهد باشیم در ایران هزاران هزار زوج همدیگر را با عشق تمام ببوسند. این یعنی مرگ جنبش اسلامی. بوسه در مترو آنکارا جلوه کوچکی از یک جنبش عظیم انسانی است که انسان هدف آن است و تحجر و اسلام سیاسی را نشانه گرفته است.