جدید ترین

قطع عضو کیفر نیست، جنایت است! حمید تقوایی

تدوین شده بر مبنای مصاحبه با حمید تقوایی در کانال جدید

کیوان جاوید: جدیدا و دوباره بعد از یک وقفه ای جمهوری اسلامی به  کور کردن چشم و  قطع عضو بازگشته است. اولین سوالم این استکه ابعاد این اقدامات ضدبشری و شنیع چقدر در ایران گسترده است؟

حمید تقوایی: این جنایتها که آنرا “قصاص عضو” مینامندهمیشه کم و بیش اعمال میشده منتهی در این دوره اوج تازه ای گرفته و گسترده تر و شدیدتر شده است. تنها در  چند ماه اخیر برای یک زن و دو مرد حکم کوری چشم صادر کرده اند، انگشتان دست دو نفر را قطع کرده اند و هفت نفر دیگر هم به قطع انگشتان دست محکوم شده اند. اینها نشان میدهد که موج جدیدی از این جنایت دولتی شروع شده است. این موج بدنبال یک حکم از طرف قوه قضاءیه براه افتاد. اخیرارسانه ها گزارش داده اند که در فروردین امسال به همه قضات و دادگاهها و حکام شرع ابلاغ کرده بودند که باید این نوع احکام، احکام “حدود الهی”، را جدی بگیرند و پرونده ها را به جریان بیاندازند.اینطور به نظر میرسد کهچنین احکامی را از ترس اعتراضات و کلا خشم جامعه اجرا نمیکرده اند، و دولت نهیبزده است که در قطع دست و پا و کور کردن چشم و احکامی از این قبیل کوتاهی نکنید. رئیسی قبلا اعلام کرده بود که  این احکام حدود الهی و جزو افتخارات ما است. و حالا دارند به کسب این “افتخارات”با نقص عضو  کردن زندانیانادامه میدهند.

کیوان جاوید: رئیسی همانطور که اشاره کردید گفته استکه این از افتخارات ما است. آیا این یک امرعقیدتی و اسلامی حکومت است و یا یک عمل سیاسی؟ آیا اصل قرون وسطائی “چشم در برابر چشم”را پاس میدارند و یا واقعا میخواهند که جامعه را بکوبند و مرعوب کنند؟

حمید تقوایی: هر دو جنبه صادق است. حکومت همیشه سیاستهای سرکوبگرانه خودش را با احکام الهی و قرآن و اسلام و غیره توجیه میکرده است. اینجا هم همینطور است. جامعه در یک حالت اعتراض و خشم بی سابقه ای بسر میبرد و حکومت در یک موقعیت ضعیف بی سابقه ای! در این شرایط یکی از راه های حکومت بحرانزده برای اینکه باصطلاح زهر چشم از مردم بگیرد و قدرتنمایی کند صدور احکام قرون وسطائی قصاص است. توجیه و مبنای دفاع حکومتی های از این جنایت هم عبارتست از آیات قرآن و احکام الهی و قوانین فقهی و غیره. مساله حجاب هم همینطور است. مساله اعدام ها هم همینطور است. هر جا که اینها شمشیر بروی جامعه شمشیر کشیده اند بالاخره یک آیه ای، حدیثی، حکم اسلامی ای هم در تائیدش عنوان کرده اند.

باید توجه داشت که  این جنبه عقیدتی و اعلام اینکه حکم الهی است و موجب افتخار است در واقع گفتمانی است که قرار استاوباشان حکومتی، حزب اللهی ها، امام جمعه ها، و  دیگر ایادی حکومتی را  توجیه کند، مجهز کند، متحد کند. وگرنه خودشان خوب میدانند که  این توجیهات در میان مردم اثر معکوس دارد. خوب میدانند که هر چه بیشتر به حکام الهی رجوع کنند مردم نفرت شان از حکومت و  اسلامش بیشتر میشود. مردم دارند کل اسلام و کل مذهب را زیر سوال میبرند. میتوان گفت دفاع و توجیه و دفاع حکومتیهااز این “احکام الهی”برای به صف کردن صفوف خودشان است و اجرای این احکام برای مرعوب کردن جامعه. این رابطه را میشود اینجا مشاهده کرد.

کیوان جاوید: دادستانها و مراجع قضایی معتقدند و میگویند و تبلیغ میکنند که این برای کنترل دزدی در جامعه است. میگویند امنیت جامعه از این نظر تامین میشود. نظر شما چیست؟

حمید تقوایی: همه میدانند که دزدی ها در  یک سطح گسترده و کلان از طرف خود این آیت الله ها و امام جمعه ها و مقامات حکومت انجام میشود. دزدی های میلیاردی و نجومی! اگر چیزی امنیت جامعه را به خطر انداخته این دزدی ها و فساد  مقامات حکومتی است که هیچ اعتراضی هم به آن نیست. هر چند یکبار در دعواهای جناحی این یا آن دزدی میلیاردیرو میشود و فرو میخوابد. سر وته قضیه راهم می آورند تا کشمکش و دعوای بعدی!فساد و دزدی حکومتی ها به امریساختاری و نهادینه  تبدیل شده و  هر روز هم ابعادش گسترده تر میشود.فساد و دزدی سرتاپای حکومت را فرا گرفته اما دزدان میلیاردر حاکم  تیغ قصاص را بروی مردمی میکشند که  زیر فشار فقر و  فلاکت و تامین معشیت کمرشان خرد شده است.  “امنیت جامعه”  تنها با بزیر کشیدن کل حکومت متحقق خواهد شد.

 اینرا هم اضافه کنم حکومت قصاص و قطع عضو راکیفرهای اسلامی مینامد اما اینها کیفر و مجازات نیستندبلکه خودجنایت محسوب میشوند.قطع دست و پا و کور کردن چشم  در واقع جنایتی بمراتب ضدانسانی تر و سبعانه تر از هر اتهامی است که به قربانیان قصاص  منتسب میکنند. 

 قصاص عضو از جمله شکنجه های وحشیانه قرون وسطایی است که در هر سیستم مدرن حقوقی مرتکبینشمجرم محسوب مبشوندو تحت پیگرد قرار میگیرند. آمرین و عاملین قطع دست و چشم  کور کردن جرم سنگینی مرتکب میشوند و باید محاکمه بشوند. ولی در ایران جمهوری اسلامی همه چیز برعکس است. همانطور که دزدان حکومت میکنند و مردم غارت شده را دزد خطاب میکنند، همانطور هم عاملین و امرین این جنایت قضات و قوه قضاییه نامیده میشوند و قربانیانش متهم و محکوم. این نظام را باید زیر و رو کرد!

کیوان جاوید: چه رابطه ای بین  اجرای این احکام شنیع و اشکال دیگر سرکوب اعتراضات جاری وجود دارد؟ آیا بخاطر کنترل اعتراضات جاری است که به اجرای این احکام روی آورده اند؟

حمید تقوایی: به نظر من این یکی از تلاشهای حکومت برای سرکوب بیشتر است. ما مدتها استکه این سرکوبها را در ابعاد بازداشتهای گسترده، دستگیری ها،بالا رفتن احکام اعدام،پرونده سازی های مسخره جاسوسی حتی برای معترضین به حجاب و غیره در جامعه شاهد هستیم. این یک حرکت و تعرض حکومت است با این هدف که بخیال خودش مردم را مرعوب کند و به عقب بنشاند.

 این ابلاغیه قوه قضائیه که توضیح دادم و احکامی را هم که اجرا میکنند هم گوشه ای از حمله به مردم است. اینجزئی از تهاجم برای مرعوب کردن مردم است منتهی این تلاشی است از سر استیصال. خودشان میدانند که این اقدامات دیگر جواب نمیدهد. همانطور که در مقابله با بی حجابی به این نتیجه رسیدند که تلاشهایشان بی نتیجه بوده و بنحوی شکست شان را پذیرفتند. منتها چاره ای ندارند. مثل یک حیوان زخم خورده جمهوری اسلامی در کنجی گیر افتاده است و به هر چیزی چنگ میزند. این تلاشها بنظر من تلاشهایی از سر استیصال است از جانب یک حکومت زیر فشار خشم و نفرت مردم  وامانده و در هم پیچیده شده.

کیوان جاوید:شیوه های مقابله مردم با این احکام شنیع چه میتواند باشد؟ اعتراض به قوه قضائیه و قصاص اسلامی و یا کل حکومت؟ در این میانوکلا ودست اندرکاران قضائی چه نقشی میتوانند در کنار زدن و یا مقابله با این وضعیت داشته باشند؟

حمید تقوایی:به نکته خوبی اشاره کردید. در دادگستری وکلای شریفی هم هستند که از متهمین دفاع میکنند ودر خیلی موارد با احکام صادر شده مخالف هستند. مردم از آنان انتطار دارند به احکام شنیع قصاصاعتراض کنند. همانطور که گفتم احکام قصاص مصادیق شکنجه است نه مکافات یا کیفر. اینها شکنجه و جنایت است.باید مقابل این احکام ایستاد. باید اعتراض کرد.

 این اعتراض البته میتواند از سطح وکلا و با متخصصین قضائی فراتر برود. بنظر من فعالین تمام جنبش های اعتراضی، جنبش دادخواهی، جنبش آزادی زندانیان سیاسی، جنبش آزادی زن، جنبش کارگری، معلمان و بازنشستگان و غیره باید صدای اعتراضشان را علیه احکام وحشیانه قصاص عضو بلند کنند. این جنبش ها ارگانهای رهبری،فعالین و چهره های سرشناس، و کمیته ها و انجمن ها و شوراها ی خودشان را دارند. اینها میتوانند در جریان اعتراضات و اجتماعات و مبارزاتشان این خواست را هم اضافه کنند که احکام و حدود قطع عضو و باید فورا متوقف بشود.

 پرسیدید که آیا باید به قوه قضائیه و قوانین اعتراض کرد یا به کل جمهوری اسلامی.به نظر من ایندو به هم کاملا مرتبط هستند. ما می بینیم که معلمان در رابطه با حقوقشان اعتراض میکنند، بازنشستگان همینطور، و کارگران هم همینطور. اما همه این بخشهای جامعه میدانند که برای رسیدن به خواستهایشان نهایتا باید جمهوری اسلامی سرنگون بشود.  همه فعالین و توده مردم میدانند که گرچه اینها اعتراض به بخشهای معینی از سیاست حکومت   و بخاطر مطالبات معینی است ولی عملا کل حکومت را بچالش میکشد و راه حل نهایتا  بزیر کشیدن جمهوری اسلامی  است.

در اعتراض به قصاص هم این امر صادق است. مطالبه این استکه قوانین قصاص باید فورا لغو بشود، بخصوص قوانین مربوط  به قطع دست و عضو و ناقص کردن بدن متهمین. همانطور که اعدام، که نام شرعی اش “قصاص نفس” است، وشکنجه و شلاق و پرونده سازیهای امنیتی باید فورا متوقف بشود.  اینها خواستهایی استکه باید همه اعلام کنند منتها این روشن استکه این اعتراضات جزیی از  مبارزه  برای سرنگونی جمهوری اسلامی است.  تنها با سرنگونی جمهوری اسلامی میشود بر تمامی این جنایتها نقطه پایانی گذاشت.

کیوان جاوید: آیا جمهوری اسلامی با چنین سیاستهائی توانسته است مرعوب کند و مردم معترض را به عقب براند؟

حمید تقوایی: یک نگاه به تجربه چند ماه اخیر نشان میدهد که جمهوری اسلامی در این سیاستش شکست خورده است. حکومت دستگاه سرکوب و زندانها و نیروهای ضد شورش و اوباش مسلح خودش را دارد و هر که را بخواهد میگیرد و محکوم میکند ولی به هدف سیاسی خودش نرسیده است. هدف جمهوری اسلامی، و کلا هر رژیم دیکتاتوری، از سرکوب ارعاب جامعه است! اینست که جامعه را ساکت کند، اختناق برقرار کند، دهان ها را ببندد و هر اعتراضی را در گلو خفه کند. اگر تنها چند سال اخیر را در نظر بگیریم می بینیم که از ۹۸ هر چه بیشتر حکومت زده و کوبیده است. از آبان که مردم را به گلوله بست تا امروز که میگیرد و می بندد و پرونده سازی میکند و غیره. اما آیا جامعه آرامتر شد؟ آیا اعتراضات خوابید؟ الان اعتراضات به خیابانها و متروها و اتوبوس ها کشیده شده است. زنها در جلو صف اعتراضات چشم در چشم اوباش حکومتی علیه خامنه ای  شعار میدهند و اینرا در مدیای اجتماعی همه دارند می  بینند.این تجربه نشان میدهد که سیاست سرکوب حکومت علیرغم همه بگیر و ببند ها از نظر هدف سیاسی و اجتماعی که دنبال میکرده، کاملا شکست خورده است.

همانطور که گفتم اینها اقداماتی از سر استیصال است. خود حکومت هم میداند که دوره این حرفها گذاشته است. الان دیگردهه شصت نیست که بگیرد و ببندد و اعدام کند و جامعه را عقب براند. گرچه آندوره هم موفق نشدند کهآنطور که میخواستند و  تصور میکردند جامعه را ساکت کنند اما امروز جامعه حتی آن حالت را ندارد. اعتراضات بسیار گسترده تر و خشم و نفرت مردم  بسیار عمیق تر و وسیعتر است. به همین خاطر این نوع تاکتیک ها، این نوع سیاستهای سرکوبگرانه بنظر من به نتیجه ای نخواهد رسید.

کیوان جاوید: درداخل و  همچنین در خارج ایران چطور میشود که این سیاست جنایتکارانهرا شکست داد، آیا حزب کمونیست کارگری برنامه خاصی دارد؟

حمید تقوایی: اخیرا حزب ما کمپینی را اعلام کرده است بنامکارزار اتحاد علیه سرکوب. هدف مشخص این کارزار این استکه در ایران و در خارج کشور فعالین و دست اندرکاران جنبش های اعتراضی علیه سرکوب متحد بشوندویکی از مصادیق سرکوب همین قوانین قرون وسطایی قطع دست و پا و غیره است. در این عرصه مشخص نیز نیروهای اپوزیسیون،  آزادیخواهان و نهادها و فعالین در داخل و خارج ایران نقش تعیین کننده ای بعهد دارند. 

میتوان هر کیس معین و هر پرونده معینی را برجسته کرد. اسم قربانیان این احکام و عکس و مشخصاتشان باید همه جا در مدیای اجتماعی و در جامعه، منتشر بشود. همانطور که  جنبش علیه اعدام عمل میکند. محکومینی که در ابتدا شناخته شده نبودند با اعتراضات و کارزارهایی که علیه این کیس ها سازمان داده شدنامشان مطرح و رسانه ای شد، در مدیای اجتماعی، در افکار عمومی، در رسانه  ها، در خارج کشور و در داخل کشور  اعتراض شکل گرفت و در مواردی جلوی حکم اعدام گرفته شد. موضوع سنگسار سکینه محمدی آشتیانی یک نمونه است که با یک جنبش عظیم اعتراضی در داخل کشور و خارج کشور این حکم متوقف شد و حکومت ناگزیر شد عملا  سنگسار را متوقف کند.

در عرصه مبارزه با احکام شنیع قصاص نیز میتوان همینطور عمل کرد. هر چه نیروهای سیاسی، مخالفین، و فعالین جنبشهای اعتراضی بیشتر و فعالتر  دست بکار بشوند و اقداماتی نظیر آنچه ذکر کردم را در دستور کار خودشان قرار بدهند، امکان پیروزی این حرکت و متوقف کردن احکام شنیع قصاص نیز بیشتر خواهد بود. اعتراض به احکام قصاص عضو میتواند و باید به گفتمان مشترک همه فعالین جنبش ها تبدیل بشود. همانطور که خواست لغو اعدام و خواست آزادی همه زندانیان سیاسی از محورهای مشترک همه جنبش ها است این هم باید به این لیست اضافه بشود.

 اولین رهنمود ما اولین فراخوان ما این استکه فعالین جنبش های مختلف متحد کنار هم قرار بگیرند و علیه این احکام قرون وسطاییقصاص اعتراض کنند. از طریق بیانیه های مشترک، از طریق طومارها، از طریق اطلاعیه ها، از طریق کلاب هاوس و شرکت در مدیای اجتماعی و گفتمان های مدیای اجتماعی باید این چهره ها و کمیته ها به میدان بیایند و صدای اعتراض شان را علیه این احکام شکنجه بلند کنند.

اینرا هم بگویم که نه فقط در سطح ایران بلکه در سطح جهان این جنایتها اینقدر شنیع و اینقدر ضد انسانی استکه احتیاجی به توضیح و استدلال ندارد.اینقدر این جنایت شنیع است،که نفس اطلاع رسانی و انتشار گزارش علنی در باره آن میتواند اعتراضات گسترده ای را بدنبال داشته باشد. اخیرا عفو بین الملل در رابطه با همین احکام قصاص عضو بیانیه ای داد و آنرا شدیدا محکوم کرد. باید تلاش کرد که چنین بیانیه هائی در ابعاد هر چه گسترده تر از جانب نیروها و نهادهای آزادیخواه و سکولار  در سطح دنیا منتشر بشود. باید از سازمانهای بین المللی خواست این جنایت را محکوم کنند. این میتواند کاملا با اقبال عمومی مردم و سازمانهای مترقی همه کشورهای غربی روبرو بشود.

حزب ما چنین اقداماتی را وجهه همت خودش قرار داده است. همانطور که گفتم این جزئی از کمپین ما علیه سرکوب و جنبش  اتحاد علیه سرکوب است و ما با تمام توان این امر را در داخل و خارج کشور دنبال میکنیم.

١٧ اوت ٢٠٢٢

با تشکر از امیر توکلی برای پیاده کردن متن اولیه این مصاحبه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *