جدید ترین
kazem-nikxah

اقتصاد ورشكسته و جنگ نان در ايران

kazem-nikxah
كاظم نيكخواه:
اكبر تركان نماينده ويژه حسن روحاني برای انتقال قدرت٬ چند روز قبل گفت: “دولت بعدی برای پرداخت یارانه ها پولی در بساط ندارد. و برای تامین نیازهای اساسی مردم با مشكل روبروست” . او در جای دیگری میگوید “وضعیت اقتصاد خراب تر از تصور قبلی ماست”. خود روحانی نیز گفته است كه: دولت قبلی سالیانه بطور میانگین فقط ١٤ هزار امكان شغلی ایجاد كرده و موج جدیدی از جوانان و فارغ التحصیلان بیكار در راهند. او میگوید نرخ تورم ٤٢ درصد است. منابع دیگر میزان تورم رسمی را ٦٩ تا ٧٠ درصد اعلام كرده اند. از سوی دیگر رسانه های دولتی خبر میدهند كه دولت به نهادهای مختلف بدهكار است. یك قلم بدهی ها مبلغ ٨٠٠ میلیارد تومان بدهی به شهرداری تهران است. مشاوران روحانی میگویند این دولت در حالی پستها را تحویل میگیرد كه خزانه خالی است. گفته میشود كه بودجه سال ٩٢ دولت احمدی نژاد تماما پا در هواست و منابع در آمدی برای آن وجود ندارد. بعبارت بهتر بودجه بندی دولت احمدی نژاد را به مصداق دقیق كلمه میتوان خالی بندی نام نهاد!
شاید بخشی ازاین ادعاها بزرگنمایی هایی برای شانه خالی كردن باند روحانی از زیر تعهدات خود بنظر برسد. اما هرچه هست یك بحران عمیق٬ غیرقابل بهبود٬ و فلج كننده اقتصاد ایران را در برگرفته است و با توجه به اینكه هیچ تلاش جدی ای برای حل این بحران در جریان نیست بحران اقتصادی هرروز عمیق تر و عمیق تر میشود. بحدی كه دیگر نام بحران نیز برای توضیح ابعاد آن بهیچوجه رسا نیست. “فلج اقتصادی”٬ “بحران و تورم همزمان”٬ “از هم گسیختگی اقتصادی” و حتی “فروپاشی اقتصادی” و عباراتی از این قبیل بهتر وضعیت واقعی را توصیف میكند. این را هم همینجا اشاره كنم كه اینكه كار بدستان رده بالای حكومت نظیر همین روحانی و تركان و امثالهم در وصف خرابی وضعیت اقتصادی آه و ناله میكنند٬ البته یك مقدار زیادی به وقاحت نیاز دارد. این جماعت آخوند و دست اندركار حكومتی خود صورت مساله اند. بخش مهمی از خرابی اقتصاد به دلیل دزدیهای كلان و چپاول بی انتها و رشوه گیری ها و حیف و میلهای باور نكردنی همین قماش آخوندهای میلیاردر و دزدان و آقازاده های حاكم طی سی سال گذشته تاكنون است. اینها با شاخص های بین المللی و با دلار میلیاردر و سرمایه داران كلان محسوب میشوند. خرابی اقتصاد در آمد اینها را كم نكرده است. برعكس چپاول بیشتر و بیشتر اینها خود یك عامل مهم خرابی بیشتر اقتصاد است.
بهررو هركس با هر دیدگاه و تحلیلی اكنون متوجه شده است كه جمهوری اسلامی اكنون شدیدتر از هر زمانی در بن بست كامل اقتصادی قرار دارد. این یعنی شكست اندر شكست برای جمهوری اسلامی. و توجه به این شكست جمهوری اسلامی برای ما مردمی كه میخواهیم با آن مقابله كنیم مهم است. بیاد بیاوریم كه چه جنجالی بر سر همین طرح قطع سوبسیدها كه ابتدا آنرا “جراحی اقتصادی” مینامیدند و بعد به “یارانه هوشمند” و “هدفمند كردن یارانه ها” تغییر نام داد٬ براه انداختند. چه امیدهایی به آن بستند. چگونه همه جناحهای حكومت از جمله طرفداران رفسنجانی و خاتمی نوشتند كه این طرح را آنها قبل از همه داشته اند. خامنه ای آنرا یك نهضت بزرگ اقتصادی خواند. احمدی نژاد و شركا آنرا یك تحول اقتصادی بزرگ نامیدند كه قرار است به كل جامعه شوك مصرفی وارد كند و اقتصاد را به ثبات و پیشرفت سوق دهد. و الی آخر. و ما همان زمان نوشتیم كه این طرح فی الحال یعنی قبل از شروع شكست خورده است. به سادگی به این دلیل كه بازوی سیاسی اش یعنی نیروی سركوب حكومت را مردم عقب رانده اند. هر طرح ریاضت اقتصادی ای را فقط با فشار و سركوب و به سكوت كشاندن جامعه میتوان به پیش راند و این حكومت قبلا ابزار سركوبش شكست خورده بود. اعتراضات كارگری در گوشه و كنار جامعه در جریان بود و جامعه بشدت متعرض و ملتهب بود. به همین دلیل اینها بطور خزنده ای نام طرح اقتصادی شان را از “جراحی اقتصادی” به “هدفمند كردن یارانه ها” تغییر دادند. و تبلیغاتشان روی این متمركز شد كه میخواهیم نان را سر سفره مردم بیاوریم! این فقط اعتراف سفیهانه ای به شكست بود. و اكنون دارند یكی بعد از دیگری به شكست خود و بن بست اقتصادی شان اعتراف میكنند.
صورت مساله دولت روحانی
دولت روحانی كه قرار است در همین چند روز آینده رسما قدرت را بدست بگیرد٬ بلافاصله با این صورت مساله روبروست: خزانه ای كه توسط همپالگی های ایشان تا ته چپاول شده است٬ حفره های بسیار بزرگ و عمیق هزینه های دولتی نظیر نیروی سركوب و گشتهای اوباش و حوزه های آخوند پروری و مساجد و تكایا و كمكهای میلیاردی به حكومت اسد و دارودسته های اسلامی در آسیا و آفریقا و هزار حفره دیگر كه هیچكدام قابل پركردن و یا تعطیل نیست٬ تحریمهای بین المللی كه كل شریانهای اقتصادی جمهوری اسلامی را زیر فشار گذاشته است٬ و كارخانه هایی كه هرروز یكی یكی ورشكسته و تعطیل میشوند. و در كنار اینها گرانی و تورم هرروز فزاینده كه در حال حاضر بیش از ٤٠ درصد برآورد شده است٬ ٧٠ میلیون مردمی كه به آنها وعده افزایش یارانه های نقدی داده شده و خودرا بحق طلبكار حكومت میدانند٬ بیكاری بالای ده میلیون٬ كارگرانی كه دستمزدهایشان پرداخت نمیشود و كارگرانی كه دستمزدهایشان چند بار زیر خط فقر است و به آن اعتراض دارند٬ میلیونها جوان آماده به كار و جویای كار كه كاری نمی یابند و اعتراض دارند. و بطور خلاصه میلیونها مردمی كه به دلیل دزدی و چپاول و هزینه های میلیاردی و فزاینده جمهوری اسلامی٬ تهیه نان شب نیز برایشان به یك معضل تبدیل شده است. این وضعیت و فضای خشم و نفرت مردم از حكومت و جو متعرض و ملتهبی كه در جامعه وجود دارد٬ سر بر كشیدن یك مبارزه طبقاتی و سیاسی حاد و داغ بر سر نان و رفاه و زندگی انسانی را در چشم انداز سیاسی جامعه قرار میدهد.
بیانیه حزب این را تاكید كرد
این وضعیت تاكیدی بر همان حقیقتی است كه بیانیه حزب كمونیست كارگری شش ماه قبل بر آن تاكید گذاشت. در بیانیه حزب در مورد “چشم انداز اوضاع سیاسی در ایران” كه در بهمن ماه سال گذشته منتشر شد از جمله آمده است: “… کل این شرایط مساله نان و تامین اقتصادی را به مرکز سیاست در ایران رانده است و همه چیز گویای این است که جدال مردم با حکومت و صاحبان سرمایه ها برای دفاع از معیشت و تامین اقتصادی، روز به روز گسترش بیشتری خواهد یافت. در کنار اعتراض به سرکوب و آپارتاید جنسی و زندان و اعدام، اعتراض به فقر و بیکاری و نداری به یک محور مبارزه گسترده توده های مردم علیه جمهوری اسلامی تبدیل میشود. و در شرایطی این تحول صورت میگیرد که جمهوری اسلامی در تنگنای ورشکستگی مالیش میخواهد یارانه های نقدی را کاهش دهد یا کاملا قطع کند و بیش از ٧٠ میلیون مردمی که شامل این طرح میشوند و فی الحال تحت فشار افزایش هر روزه قیمتها کمرشان خرد شده است را با گرانی و تورم افسار گسیخته بحال خود رها کند.
یک جنگ جدی میان کارگران و اکثریت مردم از یک طرف و کل حکومت از سوی دیگر بناگزیر در چشم انداز قرار دارد. جمهوری اسلامی میخواهد با توسل به گسترش اعدامها و بگیر و ببندها جامعه را مرعوب کند. اما فضای خشم و نفرت عمومی و کل این شرایط بهم ریختگی صفوف حکومت و انزوای بین المللی جمهوری اسلامی، این جنایات و اعدامهای حکومت را نیز به موضوع اعتراض و مبارزه گسترده تبدیل میکند. این مبارزه فی الحال آغاز شده و در جریان است…- بیانیه حزب كمونیست كارگری در مورد چشم انداز اوضاع سیاسی در ایران- ٥ بهمن ١٣٩١”
چیزی در چنته ندارند
روحانی و كل جمهوری اسلامی در برابر این وضعیت چیزی در چنته ندارند. دارودسته روحانی كل امید خودرا به این بسته است كه بر سر مساله اتمی با غرب به توافق برسند و در نتیجه تحریمهای بین المللی برداشته شود و اقتصاد ورشكسته حكومت تكانی بخورد. من شخصا جزو كسانی هستم كه فكر میكنند تمام جناحهای جمهوری اسلامی از صمیم قلب دوست دارند با دولتهای غربی به سازش برسند. و فكر میكنم دولتهای غربی نیز مشتاقانه مایلند به این سازش دست یابند و از خوان یغمای كار ارزان در ایران نصیب ببرند. اما هردو طرف برای وصال مشكلاتی جدی دارند. غرب در فضای نفرت عمومی از جمهوری اسلامی نمیتواند بدون گرفتن امتیازات جدی و عقب نشینی های “دموكراتیك” جمهوری اسلامی٬ با این حكومت كنار بیاید. بعلاوه جایگاه حساس و استراتژیك اسرائیل در سیاستهای دول غربی نیز سازش با جمهوری اسلامی بدون عقب نشستن از سیاست نابودی اسرائیل را كه برای جمهوری اسلامی بسیار “ناموسی” است٬ بسیار مشكل میسازد. و جمهوری اسلامی بر متن خشم و نفرت مردمی كه مترصد فرصتی برای به زیر كشیدن حكومت هستند٬ بشدت از سازش با غرب و عقب نشینی از مواضع ضد غربی و ضد اسرائیلی خود ناتوان است. هر جناح و دارو دسته ای كه در نزدیكی به غرب گام اول را بر دارد به همین دلیل بعنوان سازشكار و خائن و بازیچه دست استكبار مورد حمله جناحهای دیگر قرار خواهد گرفت. این توضیح ساده مساله است. با توجه به این فكر میكنم جناب روحانی و شركا و روسایش نیز باید خواب سازش با دولتهای غربی و آمریكا را از سر بدر كنند. و یا اینكه پیه سرشاخ شدنی جدی با ولی فقیه و دارودسته ها و باندهای دیگر را به تن بمالند. كه عاقبت خوشی برایشان نخواهد داشت.
آمادگی برای نبرد
كل این صورت مساله بر این تاكید میكند كه رهبران كارگری و رهبران جنبشهای اعتراضی باید خود را برای یك حركت نقشه مند و سراسری علیه حكومت آماده كنند. باید هوشیارانه و حساب شده حركت كنند. باید خواستها و اهداف جنبش طبقاتی خودرا بشناسند و به درستی فرموله كنند و برایش نیرو جمع كنند. برای توده كارگران٬ پرستاران٬ معلمان٬ و كارمندان رده پایین و كل مردم محروم راهی جز یك رودررویی گسترده با جمهوری اسلامی و كارفرمایان و سرمایه داران ریز و درشت باقی نمانده است. خواست و آرزوی توده وسیع مردم خلاص شدن از شر جمهوری اسلامی و تمام دارودسته های آنست. رهبران و فعالین جنبش كارگری و دیگر جنبشهای اعتراضی٬ باید این وضعیت را جدی بگیرند. و با جسارت و هوشیاری تمام به آن گام بگذارند. تردید و تعلل و ابهام در این شرایط بسیار زیان بار است. سراسری عمل كردن و رادیكال عمل كردن و متحد كردن صفوف جنبش اعتراضی بسیار مهم است. و همه اینها بر ارتباطی تنگاتنگ با حزب كمونیست كارگری یعنی حزبی كه امر و هدف و كل سیاست خود را سرنگونی جمهوری اسلامی و پیشروی و پیروزی كارگران و مردم محروم برای برپایی جامعه ای آزاد و مرفه و سوسیالیستی قرار داده است تاكید میكند. میشود مطمئن بود كه با توجه به درهم ریختگی صفوف حكومت و بن بست جمهوری اسلامی و انزوای بین المللی آن٬ میتوان این حكومت را به عقب نشینی های بسیار جدی واداشت. ٢٤ ژوئیه ٢٠١٣*

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *