تدوین شده بر مبنای گفتگو با برنامه خط رفاه در کانال جدید
حسن صالحی: حمید تقوایی حزب کمونیست کارگری چند سالی استکه به دامن زدن به اعتصابات سراسری و شکل گیری اعتصاب عمومی بعنوان یک رویکرد مبارزاتی تاکید دارد. بعنوان اولین سوال چرا شما چنین تاکیدی دارید و اهمیت این مساله از نظر حزب کمونیست کارگری ایران چه هست؟
حمید تقوایی: در همه اعتراضات و مبارزات و همه انقلابات اعتصاب اسلحه مهمی است که مردم علیه حکومتها بکار میگیرند. اعتصابات معمولا یا حول مطالبات مشخصی است و یا در یک شرایط بحران سیاسی، مثل شرایط امروز ایران، علیه کل حکومت است. گرچه ممکن است که اعتصابات مستقیم علیه حکومت شعاری ندهند ولی وقتی حکومتی با بحران و بن بست روبرو است هر اعتصابی با هر خواست و مطالبه ای تبدیل میشود به یک تعرض سیاسی مردم.در شرایط امروز ایران حتی در سطح خواستها و شعارها هم این جنبه سیاسی قابل مشاهده است. امروز در اعتراضات شعارهایی مطرح میشود در مورد آزادی زندانیان سیاسی – تقریبا همه مبارزات و اعتصابات این شعار را دارند- یا علیه فقر، علیه دستمزدهای پنج مرتبه زیر خط فقر، علیه بی حقوقی، علیه فساد و حتی علیه مقامات حکومتعلیه رئیسی، علیه وزیر کار، علیه این یا آن مدیر و کارفرما و غیره. اینها نشاندهنده این استکه اعتصابات از چارچوب مطالبات مشخص و صنفی فراتر رفته است و تبدیل شده است به یک تعرض سیاسی به حکومت.
بویژه در شرایط بحرانی در جامعه ایران که میتوانگفت بیش از هر زمان از سال ۹۶ تا به امروز ادامه داشته و جنبش سرنگونی طلبانه مردم مدام گسترده تر و تعرضی تر شده است اعتصابات کارگری نیز رو به اوج بوده است. بنظر من در شرایط حاضر شکلگیری اعتصابات هم کاملا عملی و امکان پذیر است و هم در روند سرنگونی رژیم جایگاه مهم و تعیین کننده ای دارد. تاکید ما بر اعتصابات بر این شرایط عینی و واقعی مبتنی است.
حسن صالحی: الان ما بخشا اعتراضات سراسری را داشتیم، مثلا در صنعت نفت که کارگران بطور سراسری دست به اعتصاب زدند و همینطور معلمان اعتراض و اعتصابات سراسری داشتند و همینطور بخشهای دیگری هم اعتصابات سراسری بشکل اخطاری و کوتاه مدت داشتند. سوال من این استکه حزب کمونیست کارگری از اعتصاب عمومی صحبت میکند، چطور این اعتصاب سراسری، اعتصابات موجود میتواند تبدیل بشود به اعتصاب عمومی؟
حمید تقوایی: اول باید تعمق کرد که اعتصاب عمومی به چه معنی بکار برده میشود و بطور واقعی به چه شکل و با چه مکانیسمی اعتصاب عمومی رخ میدهد. تجربه انقلابات در دنیا و در خود ایران، هر جا با اعتصابات سراسری و وسیع روبرو هستیم، نشان میدهد که لزوما و معمولا اعتصابات عمومی حول یک شعار واحد شکل نمیگیرد. اینطور نیست که بخشهای مختلف جامعه حول یک شعار واحد، مثلا سرنگونی حکومت، یا علیه یک سیاست معین حکومت یا علیه این یا آن مسئول و مقام حکومتی دست به اعتصاب میزنند. این معمولا پیش نمی آید. اعتصاب عمومی معمولا وقتی رخ میدهد که بخشهای مختلف جامعه، فراتر از کارگران که معمولا در صف مقدم اعتصابات هستند، نظیر دانشجویان، کارمندان دولت، بازاریان، مغازه داران و کسبه و سایر بخشهایجامعهبطور همزمان دست به اعتصاب میزنند. ممکن است هر کس خواست بر حق خودش را داشته باشد ولی نفس اینکه موجی از این اعتصابات بطور همزمان در یک مقطع، در یک پریود زمانی در یک جامعه ای رخ میدهد، به معنی اعتصاب عمومی است. این شرایط بیانگر دو واقعیت است: اول اینکهیک نارضائی عمومی از وضعیت جامعه وجود دارد، یک مساله عمومی همه جامعه را تحت فشار قرار داده و مردمدیگر نمیتوانند این شرایط تحمل کنند و ثانیا بخشهای مختلف مردم به این نتیجه رسیده اند که با اعتصاب میتوانند وضعیت را عوض کنند. این شرایط عمومی هست که به اعتصابات سراسری و نهایتا اعتصاب عمومی شکل میدهد. بطور خلاصه بنظر من اعتصاب عمومی اعتصاب همزمان بخشهای مختلف جامعه است که اولا در یک شرایط بحران سیاسیرخ میدهد و ثانیا وقتی رخ میدهد که هر بخش جامعه به اینجا رسیده باشد که جز با اعتصابنمیتواند به خواستهای برحق خود دست پیدا کند. بنظر من این قاعده برقرار است و اعتصاب عمومی به همین شکل رخ خواهد داد.
حسن صالحی: شما فکر میکنید در حال حاضر جامعه ایران بسمت شکل دادن به یک اعتصاب عمومی میرود؟ زمینه های شکلگیری یک اعتصاب عمومی را چقدر در چشم انداز می بینید؟
حمید تقوایی: بنظر من روندی که شاهدش هستیم نشان میدهد که ما بطرف یک اعتصاب عمومی میرویم. ببینید ما چند سال است که بر اعتصابات سراسری تاکید داریم بعنوان پیش شرط اعتصاب عمومی و امروز خوشبختانه اعتصابات سراسری نمونه های زیادی دارد.یک نمونه اعتصاب کارکنان نفت است. در دوسال اخیر بخشهای گسترده ای از کارگران نفت در چندین شهر و مرکز تولیدی دست به اعتصاب زده اند که تا امروز ادامه دارد. قبلش در سال ۹۷ اعتصاب رانندگان کامیون را داشتیم که آنهم سراسری بود.اعتصابات معلمان نیز نمونه دیگری است. بنابراینمیتوان گفت تاکید ما بر اعتصابات سراسری امروز به واقعیت تبدیل شده و همین نشان میدهد که ما یک گام بزرگ به اعتصاب عمومی نزدیک شده ایم. در این یکی دو ماه اخیر شاهد این بودیم که کارگران در حمایت از بخشهای دیگر جامعه اعتصاب اخطاری میکنند و یا مادران دادخواه فراخوان اعتصاب میدهند و گفتمان اعتصاب و فراخوان به اعتصاب هر روز گسترده تر میشود و بخشهای جامعه به این روی میآورند. این واقعیت هم نشان میدهد روندی که در جامعه ایران شروع شده است بسمت شکلگیری اعتصابات عمومی پیش میرود.
حسن صالحی: شما مطرح کردید که مساله همزمان بودن اعتصابات در بخشهای مختلف جامعه میتواند به شکلگیری یک اعتصاب عمومی منجر بشود و سرآغاز موجی از اعتصابات در سراسر کشور باشد. سوالی که مطرح هست این استکه چکار باید کرد که ما به این سمت برویم که بخشهای مختلف جامعه در یک پریود زمانی، همزمان با هم وارد اعتصاب بشوند و یا آنطور که شما میگویید هر بخشی برای خواستهای خودش. برای تحقق این امر باید چکار کرد؟
حمید تقوایی: این اعتصابات چند ماهه اخیر و باید گفت در یکسال اخیر که ما شاهدش هستیم علاوه بر اینکه سراسری بودند سازمانیافته هم هستند. یعنی ارگانهایی، نهادها و چهره هایی کاملا معرفه و شناخته شده در جامعه،در راس آنها قرار داشته اند. مثل شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان و یا شورای سازماندهی اعتصابات کارگران پیمانی نفت یا کلا شورای کارگران نفت که در هفشجان سال قبل یک تجمع باشکوهی را داشتند و یا شورای ٥ هزار نفره هفت تپه و غیره. بنابرین بحث تنها بر سر سراسری بودن نیست. یک یک نقطه قوت مهم اعتصابات جاری سازمانیافتگی است. بدون این سازماندهی اعتصابات سراسری در کار نمی بود.
برای رفتن بطرف اعتصابات عمومی هم باز همین سازمانها و همین رهبران عملی اعتصابات نقش تعیین کننده ای دارند. اولین گام این استکه این نهادها در حمایت ازهمدیگر، در پشتیبانی از حرکتهای اعتراضی جاری- و نه فقط از اعتصابات دیگر بلکه از جنبش های اعتراضی و تجمعات بازنشستگان و غیره- به میدان بیایند و اعلام اعتصاب کنند، اعتصاب حمایتی کنند، میتواند موقت هم باشد، میتواند اخطاری باشد، میتواند اعتصاب چند روزه باشد، ولی نفس اینکه در حمایت از بخشهای دیگر جامعه است بنظر من یک خصلت عمومی به آن میدهد و اجازه میدهد که کل جامعه توجه اش به مبارزه معینی جلب بشود و الگویی بشود برای بخشهای دیگری که آنها هم به میدان بیایند.
نکته بعد این استکه اعتصابات لزوما خواست مشترکی ندارند ولی یک خواستهایی هست که فی الحال عمومی است. مثلا فرض کنید وقتی که معلمان برای رتبه بندی یا ارتقا و تامین شرایط معیشتی شان مبارزه میکنند این کاملا همخوان است، همسو است، منطبق است بر مبارزه کارگران علیه دستمزدهای زیر خط فقر. یا مبارزه بازنشستگان هم تا آنجایی که به شرایط معیشتی مربوط میشود دقیقا مربوط میشود به مساله حقوق ها و دستمزدها. به این معنا بطور عینی یک خواستهایی هست که وسیعا در جامعه مطرح است. بر اینها باید تاکید کرد این خواستها فقط خواستهای اعتصاب نیست خواستهای اعتراضات، تجمعات، تظاهرات شهری و غیره هم هست بر این خواستها بایدتاکید کرد.
و بالاخره از نظر سازماندهی بنظر من ارتباط مستقیم و تنگاتنگ بین این شوراها و این کمیته ها و رهبران عملی بخشهای مختلف تعیین کننده است. اینها میتوانند خودشان را هماهنگ کنند وهمزمان فراخوان بدهند. الان بازنشستگان وقتی فراخوان تجمع میدهند می بینید که معلمان هم از آنها حمایت میکنند یا بخشهای دیگر هم حمایت میکنند در مورد اعتصابات هم همیناتفاق میتواند بیفتد و باید بیفتد. اینها قدمهای مشخصی استکه میشود بطرف اعتصاب عمومی بجلو برداشت.
حسن صالحی: اشاره کردید اعتصاب عمومی لزوما بر سر خواسته های واحد شکل نمیگیرد ولی در عین حال اشاره کردید که خیلی از خواستها هم واحد است و مشترک است بین بخشهای مختلف مردم سوال این استکه چرا نمیتواند این خواست واحد مبنایی باشد برای یک تحرک عمومی در شکل اعتصاب عمومی در کل جامعه؟
حمید تقوایی: خواستهای مشترک هست ولی در عین حال در قالب خواستهای ویژه هر بخشی خود را نشان میدهد. من فکر میکنم تا آنجایی که به بخشهای مختلف مردم مثلا معلمان مربوط میشود اگر شما مثلا افزایش حقوقها و دستمزدها را طرح کنید اما مساله تحصیل رایگان و رتبه بندی مشاغل که معلمان به آن اعتراض دارند و یا غیرایدئولوژیک کردن مدارس که یک خواست معلمان است اینها را از آن کم کنید از قدرت جاذبه اعتصاب در میان خود معلمان کم کرده اید. بنابراین در عین اینکه یک شعارهایی واحد است و باید بر آنها تاکید کرد در عین حال مهم استکه شعارهای مشخصی که هر بخشی طالب آن است را طرح کنید تا توده کارگر یا توده مورد تعرض در آن بخش را به میدان بکشید و به اعتصاب بکشید. برای اینکه اعتصاب ادامه کار و قوی باشد لازم استکه خواستهای مشخص آن بخش هم مطرح بشود.
نکته دیگر اینکه باید جامعه در مبارزات سرنگونی طلبانه اش واقعا بسیار پیشرفت کند تا یک شعار واحد مثلا کافی باشد تا همه را بحرکت در بیاورد. تا کنون شعارهایی که در اعتراضات وتجمعات شهری داشتیم یک مجموعه از این مطالبات مشخص را در برمیگیرد در حالیکه شعارهای کوبنده سیاسی مثل مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر رئیسی و آخوند برو گم شو و غیره در تظاهراتها و شورشهای شبانه مطرح میشود. نمیشود انتظار داشت که در توازن قوای حاضر کارگران و یا بخشهای مختلف جامعه علنا بیایند با شعارهای سرنگونی طلبانه اعتصاب کنند.در این شرایط حول اینها اعتصاب شکل نمیگیرد ولی حول خواستهای معیشتی و عمومی، خواستهای برحق عمومی علیه گرانی و برای افزایش دستمزدها و امنیت شغلی و غیره اینها میوانند عمومیت پیدا کنند. در عین حال هر بخشی خواست خودش را دارد و بمنظور اینکه بخش هرچه وسیعتری از جامعه را شما بمیدان اعتصاب بکشید لازم استکه آن خواستهای ویژه را هم عنوان کنید. به این معنا میتواند اعتصابات شکل بگیرد و گسترده بشود.
حسن صالحی: این اعتصابات در مراکز خاصی صورت میگیرد و به تعطیلی کشاندن مراکز کار منجر میشود ولی در عین حال ما در ایران اعتراضات خیابانی داریم، تظاهراتهای خیابانی داریم. بعضا روزانه و یا شبانه. چگونه اینها میتوانند به هم پیوند پیدا کنند تا بتواند یک نیروی موثری باشد برای تحت فشار گذاشتن جمهوری اسلامی؟
حمید تقوایی: اینها اشکال مختلفی از اعتراض است که معمولا در یک شرایط انقلابی همزمان رخ میدهند و در ایران هم ما این را می بینیم. از یک سو ما اعتراضات و تظاهرات و تجمعات خیابانی را داریم و از یک طرف اعتصابات و مبارزات سراسری را.نظیر مبارزات کارگران و یا معلمان و بازنشستگان و غیره. اینها کاملا روشن است با هم همسو هستند و همدیگر را تقویت میکنند. منتها بر نقش اعتصاب بایدتاکید ویژه ای گذاشت برای اینکه اسلحه برایی است که ماشین حکومتی را کاملا فلج میکند و از نظر قدرت سرکوب و غیره این قدرت را از حکومت تا حد زیادی میگیرد.
ببینید جمهوری اسلامی بارها تظاهرات شهری روبرو شده و با نیروهای ضدشورش با شنیع ترین و وحشیانه ترین کشتارها و غیره با آن برخورد کرده و یا با دستگیری های وسیع و غیره. اما براحتی با اعتصابات کارگری یا اعتصابات بخشهای مختلف در جامعه نمیتواند این برخورد را بکند. اعتصاب بنابراین از نظر باصطلاح توازن قوا اسلحه براتری است. لااقل در این شرایط امروز که صحبت میکنیم برای اینکه ما بتوانیم کل جامعه را بحرکت در بیاوریم باید به اعتصابات دامن بزنیم و این به نوبه خودش روحیه و امکان میدهد و یک الگویی میشود برای تظاهراتها هم، برای تجمعات هم، برای شورشهای شهری هم. به این معنا بعنوان پشتوانه و یک ستون فقرات اعتراضات شهری هم اعتصابات نقش مهمی دارد.
اینرا هم اشاره کنم که اعتصابات بخش خدمات بسیار تعیین کننده است. بخش خدمات شهری مثلا مترو یا اتوبوسرانی یا راه آهن یا رانندگان کامیون و کامیونداران و کارگران شهرداری و غیرو. اعتصاب اینها جامعه را فلج میکند و به این معنا حکومت را کاملا تحت فشار قرار میدهد و در امپاس قرار میدهد و به نوبه خودش باعث میشود که مردم هم در حمایت از این اعتصابات و علیه جمهوری اسلامیبه میدان بیایند. اینهم یک نقش ویژه ای میدهد به اعتصابات، بخصوص اعتصاب بخشهای خدماتی.
حسن صالحی: اگر جامعه اینطور که شما تصویر میکنید وارد یک اعتصاب عمومی بشود فکر میکنید میتواند جمهوری اسلامی را بزانو در بیآورد و به سرنگونی حکومت منجر بشود؟
حمید تقوایی: به تنهایی هیچ نوع مبارزه ای نمیتواند اینکار را بکند ولی اعتصاب عمومی میتواند ضربه کاری به حکومت بزند. وقتی اعتصاب عمومی همزمان بشود با تظاهراتها و تجمعات شهری- مطمئن باشید در شرایطی که اعتصابات گسترده شده مسلما تجمعات وسیعی هم خواهیم داشت یعنی در خلا این اتفاق نخواهد افتاد- در این صورت بنظر من دیگر آخر عمر جمهوری اسلامی فرا رسیده. روشن است هر انقلابی در هر حال ممکن است به مبارزه مسلحانه کشیده بشود. به احتمال زیاد مردم باید دست به اسلحه ببرند، باید قیامهای شهری داشته باشیم، باید نیروهای مسلح حکومت را خنثی کرد، همه اینها رخ میدهد ولی باز همه اینها برمتن یک جامعه ای که در اعتصاب است و در حال تظاهرات است میتواند کارایی پیدا کند. در کل میخواهم بگویم که اعتصابات سراسری در این مقطعی که ما صحبت میکنیم حلقه اصلی است در تقویت تظاهراتهای شهری و تقویت کل جنبش سرنگونی علیه جمهوری اسلامی و میتواند ضربه کاری باشد به حکومت. همانطوری که گفتم از نظر نیروی سرکوب و تاکتیکی که بخواهد مردم را به عقب بنشاند رژیم در مقابل اعتصابات بسیار ضعیفتر است تا در مقابل مثلا شورشهای شهری و این هم یک نقطه قوت استکه به اعتصابات در اینشرایط اهمیت زیادی میدهد
حسن صالحی: طبعا برای رسیدن به این نقطه که اعتصاب عمومی شکل بگیرد کار فعالین اجتماعی، فعالین کارگری، رهبران عملی اعتراضات اجتماعی و کارگری خیلی مهم است، خطاب به اینبخش از جامعه که نقش کلیدی را دارند شما چه نکاتی را تاکید میکنید؟
حمید تقوایی: نکته اول اتحاد است، ببینید اعتصاب عمومی خودش یعنی اتحاد بخشهای مختلف جامعه در یک شیوه مبارزه و این به دست نمیآید مگر اینکه قبل از آن دست اندرکاران آن جنبش های اعتراضی، آن بخشهای کارگری و بخشهای دیگر جامعه، با خودشان به یک هماهنگی رسیده باشند، به یک وحدت عملی رسیده باشند، حتی به یک بیانیه ها و یا فراخوانهای مشترکی رسیده باشند. بنابراین اولین شرط و پیش شرط مهم اینکه ما اعتصابات همزمان و نهایتا اعتصاب عمومی داشته باشیم این استکه فعالین و دست اندرکاران جنبش ها- که همانطور که گفتم الان شناخته شده هستند و فعال هستند و خودشان تاثیر زیادی دارند در شکلگیری اعتصابات و اعتراضات – اینها اول به همنظری برسند، به هماهنگی برسند، از خواستهای عمومی که بشود روی میز گذاشت تا حمایت از خواستهای بخشهای دیگر و تا حتی فراخوان و تعیین روز و ساعت و مکان مشخص برای دست زدن به اعتصاب، یا همراهی کردن اعتصابات و تجمعات در حمایت از تظاهراتها، اعتصاب اخطاری یا حمایتی کردن مثلا برای آزادی زندانیان سیاسی، آزادی معترضینی که معلمان و همه بخشهای جامعه خواهان آزادی آنها هستند. حول اینها به توافق رسیدن تعیین کننده است بنابراین فراخوان من به فعالین و دست اندرکاران و رهبران عملی اعتراضات و جنبشهای اعتراضی در میان کارگران، کارگران نفت، هفت تپه، فولاد اهواز، کارگران مترو، کارگران واحد، معلمان، دانشجویان، جنبش دادخواهی، بخشهای مختلف جامعه، خطاب من به دست اندرکاران فعالین این جنبشها این استکه در کنار هم قرار بگیرند به وحدت نظر برسند به هماهنگی برسند برای سازماندهی یک حرکت عمومی گسترده که بتوانیم ضربه نهایی را به جمهوری اسلامی وارد کنیم.
٢١ ژوئیه ٢٠٢٢
با تشکر از امیر توکلی برای پیاه کردن متن اولیه این مصاحبه.