عبدل گلپریان:
چند روز قبل علی یونسی در دیدار با اعضای جبهه متحد کرد گفته بود که : “آذریها پیشتر کرد بودند، بعد آذری شدند”. قاضی پور نماینده مجلس رژیم در ارومیه هم تلویحا گفته است که: “جبهه متحد کرد معاند و فتنه گر هستند و یونسی هم تفرقه انداز است و خواستار این شد که یونسی باید از آنان معذرت خواهی کند.”
سیاست حکومت و هر مهره ای از این دستگاه، ایجاد تفرقه در میان مردم منتسب به ملیتهای دیگر بوده که چنین سیاستی در تاریخ معاصر ایران قدمتی طولانی دارد.
نیازی به آوردن نمونه های بیشماری از اتخاذ چنین سیاستی در حکومت نیست چرا که اکنون دیگر واژه “تفرقه بیانداز و حکومت کن” برای مردم ساکن در هر گوشه ای از کشور به فرهنگ عمومی مردم تبدیل شده است.
دراین مجادله که ظاهرا بین یونسی، قاضی پور و جبهه متحد کرد درگرفته است تلاش میشود این شبه ایجاد شود که تقابلی بین فارس زبان، ترک و کرد زبان است و گویا اینها بنمایندگی از مردم منتسب به ملیت یا زبانهای مختلف دارند از حق و حقوق مردم این یا آن بخش ساکن در کشور دفاع میکنند.
داستان در دنیای واقعی بگونه ای دیگر است. یونسی، قاضی پور و جبهه متحد کرد نمایندگان قسم خورده و حلقه بگوش یک رژیم بتمام معنا رسوا و امتحان پس داده هستند. همگی آنها سالها است که دور سفره غارت، چپاول، تحقیر و سرکوب مردم دست در گردن هم، اوج فقر و فلاکت را به کارگر کردزبان، ترک زبان و فارس زبان و غیره تحمیل کرده اند. وجه اشتراک این نمایندگی پستهای حکومتی در مجلس و دیگر نهادها را با خود دارند، تعلق خاطرشان به حکومت اسلامی، تعلق خاطرشان به طبقه ای که کاری جز تحمیق، استثمار، دزدی و چپاول هستی و دسترنج مردم ندارد، می باشد. شغل “شریف” این دارودسته ها چیزی جز ایجاد تفرقه در میان مردم منتسب به ملیتهای مختلف نبوده است.
اگر امروز این لاشخورها دارند به همدیگر می پرند یا دارند نان بهم قرض می دهند، بخاطر موقعیت و سهمی است که طلب می کنند تا در نهادهای این حکومت فراتر از آنچه که بدست آورده اند نسیب شان شود. سهم خواهی ناسیونالیسم کرد و ترک و غیره در حکومت با قالب کردن خود بعنوان نماینده و سخنگوی مردم کرد زبان یا ترک زبان، امروز دیگر در عصر اینترنت و میدیای اجتماعی، نمی تواند حتی کودک شش ساله ای را هم فریب دهد.
ادعای نمایندگی مردم در مجلس یا در هر نهاد کوفت و زهرمار دیگری در حکومت، مسخره تر از آن است که بشود آنرا قالب کرد. مردم کردزبان، ترک زبان یا متکلم کنندگان به هر زبان دیگری در کشور، یا منتسب شدن به هر ملیتی، یک اصل پایه ای، تاریخی و مشترک وجود دارد که آنان را بهم بافته است و آنهم هویت انسانی است. علاوه بر این هویت بنیادی و مشترک، منفعت پایه ای دیگری دارند و آنهم منافع طبقاتی مشترک آنان است. برای درافتادن با جانورانی که در حاکمیت دور هم جمع شده اند و برای خنثی کردن سیاست تفرقه افکنانه آنان که در خدمت به بقایشان بکار گرفته میشود، مردم منتسب به کرد، ترک، لر، بلوچ، ترکمن و غیره باید با چسبیدن به هویت مشترک یعنی هویت انسانی و تلاش و مبارزه متحدانه برای دست یابی به منافع مشترک که همگی توسط این حکومتگران ثمره دسترجشان بالا کشیده میشود، صفی متحد بین خود ایجاد کنند. نباید بیش از این اجازه داد که حاکمیت در بالا با کمک دیگر نیروهای ناسیونالیست کرد، ترک و غیره چه در حکومت و چه بیرون از حکومت، فجایع یوگوسلاوی، اوکراین و دیگر نزاعهای قومی طول تاریخ را دامن بزنند. سیاست تفرقه اندازانه مذهب و ناسیونالیسم تنها با اتکا به تقویت هویت انسانی مشترک و مبارزه برای دستیابی به منافع طبقاتی مشترک می توان آنرا خنثی و درهم کوبید.
۲۰ ژانویه ۲۰۱۵