“جامعه بشری امروز نیازمند یک مبارزه همه جانبه برای مذهب زدایی است!”
محمود احمدی: سال جدید٬ سال ۲۰۱۵ با حملات اسلام سیاسی در پاریس روبرو شد. مردم در سراسر دنیا از اوج جنایت اسلام سیاسی در قلب اروپا به تکان در آمد و ما با اعتراضات وسیعی در کشورهای مختلف در اعتراض به عملیات تروریستی اسلام سیاسی در پاریس مواجه شدیم. تاکنون فجایع اسلام سیاسی عمدتا به کشورهای خاورمیانه و آفریقایی محدود شده بود٬ ولی این بار می بینیم که پاریس شاهد عملیات تروریستی اسلام سیاسی بود. این مساله را چگونه توضیح میدهد؟
علی جوادی: این اولین اقدام تروریسم اسلامی نیست که در اروپا و آمریکا نیز فاجعه می آفریند. فاجعه خونین ۱۱ سپتامبر به عبارتی نقطه عطفی در گسترش دامنه تحرک این تروریسم کور و ضد انسانی بود. پس از آن نیز ما شاهد عملیات تروریستی متفاوت در انگلستان٬ اسپانیا٬ آمریکا و کانادا بودیم. به این اعتبار گسترش عملیات تروریستی در آمریکا و اروپا امر تازه ای نیست. اما شاید آنچه که ویژگی دوره حاضر را تعیین میکند این است که یک نشریه کمدی چپ و ضد مذهبی و منتقد دستگاه کثیف مذهب در قلب اروپا مورد تعرض آدمکشان اسلامی قرار گرفته است. و مدافعین بی شرم این اقدام اعلام کردند که “انتقام پیامبر اسلام” گرفته شد. و همانطور که انصار حزب الله در ایران در نشریه خود اعلام کرد که “حکم امام جعفر صادق اجرا شد”. این اقدام جنایتکارانه اسلام سیاسی پدیده جدیدی نیست٬ تلاشی است برای محدود و مرعوب کردن چپ و جریانات ضد مذهب و سکولار در جامعه. فراموش نکنیم زمانیکه سلمان رشدی کتاب آیه های شیطانی را به نگارش درآورد٬ حاج آقا خمینی حکم قتل وی را شخصا صادر کرد و برای اجرای این حکم جایزه هنگفتی نیز تعیین کردند. این اقدام تروریسم اسلامی در راستای مجموعه اقداماتی است که این جنبش ارتجاعی برای تحمیل عقبگردهای سیاسی و مدنی در این جوامع و گسترش حوزه نفوذ و عملیات خود در اروپا و آمریکا انجام میدهد.
محمود احمدی: ما با واکنش های متفاوتی در قبال این اقدام تروریستی مواجه بودیم. از یک طرف شاهد موج اعتراضات مردم در دفاع از آزادی بیان و محکوم کردن این حمله تروریستی هستیم و از طرف دیگر شاهد این هستیم که دولتمردان کشورها در صف اول تظاهرات علیه این اقدام جنایتکارانه قرار میگیرند. ارزیابی و تبیین شما از این واکنش ها چیست؟
علی جوادی: واکنش نسبت به این اقدام تروریستی بدون شک یکسان نیست. این واکنشها علی العموم از دو اردوی سیاسی موجود در جامعه صورت میگیرد. از یک طرف٬ که مشخصه و ویژگی خاص شرایط حاضر است٬ ما شاهد اعلام نفرت و انزجار مردم عادی٬ قربانیان تروریسم اسلامی٬ آن موجودیتی که ما در ادبیات سیاسی خود تحت عنوان “نیروی سوم” یا “بشریت متمدن” از آن نام بردیم٬ هستیم. این اردوی اول است. گسترده و عظیم و پیشرو است. و اکنون به میدان آمده است. از طرف دیگر شاهد واکنش جریانات دست راستی٬ فاشیستی٬ مهاجر ستیز و همچنین سردمداران دستگاه تروریسم دولتی و دولتهای ارتجاعی حاضر هستیم. مساله حائز اهمیت این است که این صفوف از هم قابل تمایز هستند، یکی نیستند، اهداف مشترک و سیاستهای مشترکی ندارند. یکی آزادیخواه و پیشرو است٬ دیگری ارتجاعی و ضد انسانی و تروریست و از جنس تروریسم اسلامی٬ اما در جبهه مقابل. تظاهرات پاریس اگر پیامی داشته باشد این است که “جبهه سوم” نیروی اصلی این کشمکش و جدال است و نه آن مرتجعین دولتی که پیشاپیش صف اعتراض حرکت میکردند. این جریانات خود اگر چه در جبهه مقابل تروریسم اسلامی قرار دارند اما تماما ارتجاعی و ضد انسانی اند٬ دارای کارنامه سیاهی در جنگ و کشتار و میلیتاریسم و قلدری و آدمکشی هستند. این جریانات خود یک پای مشروعیت بخشیدن و پر و بال دادن به جنبش اسلام سیاسی اند. حضور و تلاش این جریانات برای حقنه کردن خود به صف اعتراض مترقی و ضد مذهب علیه اسلام سیاسی نمیتواند ماهیت این اعتراضات توده ای را مخدوش کنند. این دو صف متعلق به دو جنبش و اردوی متفاوت هستند. اما نیروی اصلی در این تلاقی چند جانبه را بشریت متمدن و آزادیخواه تشکیل میدهد.
محمود احمدی: برخی اقدام تروریستی در پاریس را محکوم میکنند اما در عین حال اعلام میکنند که اقدام نشریه چارلی هبدو عبور از “خط قرمز” است. توهین به پیامبر اسلام است. قابل قبول نیست. در عین حال این اقدام تروریستی ربطی به اسلام ندارد. “اسلام میانه رو” با این اقدامات مخالف است. بخصوص اینکه در روزهای اخیر شاهد برگزاری تظاهراتی در آلمان بودیم که این اقدام را محکوم میکرد و اعلام میکرد که اسلام میانه رو دین رحمت و رافت است. پاسخ شما چیست؟
علی جوادی: این مجموعه یک تلاش سخیف در دفاع خجولانه از اقدام تروریستی در پاریس است. حتی اعلام ضمنی اینکه گویا نتیجه کاریکاتور نشریه هبدو این اقدام تروریستی است خود یک دفاع هر چند غیر مستقیم از جنایت اسلامیستها است. تلاش برای ایجاد “خط قرمز” در مورد محمد و یا هر فرد و هر مقوله دیگری مانند مذهب و ملیت و غیره یک اقدام ارتجاعی و تلاشی برای تحمیل استبداد و ارتجاع و تحجر در جامعه است. ما مقدسات نداریم. ما هیچ خط قرمزی در ابراز وجود بیان نداریم. هیچ پدیده ای نمیتواند خود را در زرورق “مقدسات” بپوشاند و برای خود مجوز “مصونیت سیاسی” دریافت کند و یا بدتر منتقدین خود را با حکم فتوا و قتل روبرو کند. رکن اصلی آزادیهای بی قید و شرط سیاسی از نظر ما نقد تمامی جوانب اجتماعی٬ سیاسی٬ اقتصادی و فرهنگی و مذهبی و ملی در جامعه است. آزادی قید و بند و محدودیت ندارد. حد و حصر ندارد. ما قاطعانه در مقابل هر جریانی که بخواهد محدودیتی بر آزادیهای سیاسی و ابراز وجود اجتماعی بگذارد٬ می ایستیم.
نقد مذهبی همواره یکی از ارکان اصلی پیشرفت خود آگاهی و تمدن بشری در طول تاریخ بوده است. خلاصی از عقاید و باورهای عمیقا ارتجاعی و عقب مانده مذهبی نقش مهمی در تاریخ بشر داشته است. جلوگیری از این روند و حرکت تاریخی اقدامی برای ترمز گذاشتن بر پیشرفت بشریت است. تاریخ رنسانس٬ تحول عظیمی که در اروپا صورت گرفت٬ با نقد مذهب مسیحیت و دستگاه جنایتکار کلیسیای مذهب شروع شد و با دهنه زدن بر پوزه این دستگاه مافیایی گسترش یافت. و امروزه نیز هر گام پیشروی بشریت در عین حال به نقد اسلام و اسلام سیاسی٬ به نقد خرافه٬ عقب ماندگی٬ ضدیت با زن٬ ضدیت با خوشی و شادی در جامعه٬ گره خورده است. جریانات اسلامی که بعضا با کمک دول و رسانه و آکادمی های غربی به میدان آمده و مخالفت خود را با اقدامات تروریستی اسلام سیاسی اعلام میکنند٬ اینها نیز در زمره مخالفین آزادی بیان و نقد هستند. ما عمیقا معتقدیم که شرایط برای یک مبارزه گستره و همه جانبه علیه کلیت مذهب و جنبش اسلام سیاسی فراهم است. باید تلاش کرد که ریشه های مذهب را در جامعه در یک پروسه آگاهگرانه خشک کرد. باید دول اسلامی را به زیر کشید. باید بساط گروههای اسلامیستی تروریستی را جمع کرد.
تظاهرات دولتی – اسلامی در آلمان گوشه ای از سیاست ارتجاعی تقسیم اسلام به “خوب و بد”٬ “تندرو و میانه رو”٬ “فاندمنتالیسم و غیر فاندمنتالیسم” است. تلاش میکنند جناحی از اسلام سیاسی را٬ جناحی که سیاست “نرم تری” در قبال غرب دارد را در مقابل بخش دیگر به میدان آورند. این تقسیم بندیها نتیجه ای جز بقاء اسلام سیاسی و گسترش پایه های آن به کمک این دول غربی ندارد. و ما کسانیکه قربانیان اسلام سیاسی هستیم بهتر میدانیم که اسلام “خوش خیم” نداریم. اسلام سیاسی و دستگاه اسلام یک هیولای سیاسی است که باید شرش از سر جامعه کم کرد. هر گونه امتیاز دادن و سازش با بخشی از اسلام سیاسی منجر به تقویت صفوف این جنبش ارتجاعی خواهد شد. ببینید کسانی که به دستگاه کلیسای مسیحیت دهنه زدند با پرچم مسیحیت مدرن و صلح دوست وارد نشدند. تنها در چنین پروسه ای است که میتوان همان سرنوشت دستگاه مسیحیت را برای دستگاه اسلام و جنبشهای اسلامیستی رقم زد. جامعه بشری امروز نیازمند یک مبارزه همه جانبه برای مذهب زدایی است.
محمود احمدی: برخی در پاسخ خواهند گفت که نقدی که از جریان اسلام شما و جریاناتی مانند چارلی هبدو و حزب کمونیست کارگری انجام میدهند میتواند به اسلام هراسی در جامعه منتج شود. پاسخ شما چیست؟
علی جوادی: من اذعان میکنم که یکی از مختصات جنبش ما مقابله همه جانبه با دستگاه مذهب و تلاش برای مذهب زدایی از جامعه است. مبارزه برای جدایی دین از دولت٬ مبارزه برای کوتاه کردن دست مذهبی از زندگی مردم٬ امری است که ما در دستور خود قرار داده ایم. این یک پروژه ما است. ما ضد مذهبیم. مذهب بمثابه یک باور عهد عتیق و ارتجاعی میتواند وجود داشته باشد٬ میتواند هوادارانی داشته باشد اما بساط دستگاه مافیایی مذهب و اسلام سیاسی را باید برچید. این خصلت جنبش ما یک خصیصه مهم و حیاتی در رشد و آگاهی جامعه است. یک شرط رهایی جامعه بشری رهایی از سلطه و قید و بندهای مذهب است. کسانیکه بحث “اسلام هراسی” را مطرح میکنند٬ مدافعین آشکار و خجول اسلام هستند. اگر اسلامی نباشند٬ بر این باور ارتجاعی اند که اسلام پدیده ای قائم به ذات منفی و ارتجاعی نیست و نباید مورد نقد و تمسخر قرار گیرد. تلاش میکنند که جامعه فراموش کند که اسلام در چه پروسه خونین و سیاهی سیطره خود را در بخشهایی از جهان گسترانده است. واقعیت این است که نمیشود تروریسم اسلامی را نقد کرد اما فلسفه و باورهای عقیدتی و تاریخی این جریان را نقد نکرد. ما ماهیت این تلاشهای ارتجاعی را افشاء و نقد میکنیم.
محمود احمدی: در مقابل برخی خواهند که گفت که آتش زدن مساجد و تظاهراتهای فاشیستی در اروپا ناشی از این “اسلام هراسی” است. در باره آتش زدن مساجد چه میگوئید؟
علی جوادی: همانطور که قبلا اشاره شد امروز دو صف٬ دو اردو در مقابله با اسلام سیاسی در صحنه سیاست فعال است. یکی ارتجاعی و دیگری مترقی و پیشرو است. تلاش برای یک کاسه کردن این دو صف یک سیاست ارتجاعی برای جلوگیری از نقد اسلام و اسلام سیاسی توسط ما و اردوی آزادیخواهی است. ما نمیگذاریم این مدافعان خجول اسلام از تحرک جریانات فاشیستی و ارتجاعی بمثابه چماقی علیه صف ما استفاده کنند. اما در باره مساله آتش زدن مساجد هم چند نکته را باید مطرح کرد. ما پروژه آتش زدن مساجد را نداریم. ما هر اقدامی را منجر به قربانی شدن مردم عادی شود عمیقا محکوم میکنیم. مبارزه ما یک مبارزه سیاسی آگاهگرایانه و آزادیخواهانه علیه اسلام و جنبش اسلام سیاسی است. ما در عین حال تاکید میکنیم که مساجد اسلامی در غرب پایگاهی برای “جذب و پرورش نیرو” برای جریانات اسلامیستی هستند. این اماکن لانه های جاسوسی و پرورش تروریست های اسلامی اند. ما همانطور که پروژه آتش زدن این اماکن را نداریم٬ به شدت بر علیه امکان دادن به این جریانات هستیم. در عین حال خواهان کنترل و نظارت همه جانبه بر عملکرد این دستگاهها از جانب جامعه هستیم. ما خواهان قطع هر گونه کمک دولتها به این مراکز اسلامی هستیم. ما خواهان برچیدن مدارس مذهبی هستیم. ما خواهان لغو کلیه قوانین مذهبی و شریعه هستیم. کسانیکه این اقدام را در آلمان انجام دادند هدفشان ارتجاعی و ضد انسانی است. تقابلشان علیه اسلام اساسا بر علیه مردم منتسب به اسلام است. ضد فرد “مسلمان” اند. نژاد پرستند. مبارزه ما در عین حال مبارزه ای علیه این اردوی ارتجاعی نیز هست. این جریانات و جریان اسلام سیاسی دو روی یک سکه اند.
اما در ایران مساله تفاوتها و ویژگیهایی دارد. مسجد در ایران مکان شکنجه و اذیت و آزار مردم است. مراکز کمیته و سپاه و اوباش اسلامی است. بخشی از دستگاه تروریسم اسلامی حاکم در جامعه اند. دور از انتظار نیست که در یک خیزش عظیم ضد اسلامی این مراکز مورد تعرض مردم قرار گیرند. اما نظر شخصی من این است که این مراکز را باید تبدیل به مراکز عام المنفعه مانند کتابخانه٬ مراکز تفریحی و کلینیک و غیره تبدیل کرد.
محمود احمدی: حسن روحانی رئیس حکومت اسلامی اعلام کرده است که مخالف چنین اقداماتی است٬ گفته است اسلام دین رحمت و عطوفت است. از طرف دیگر اعلام کرده است که نشریه چارلی هبدو به پیغمبرشان اهانت کرده و از خط قرمز عبور کرده است.
علی جوادی: ببیند موضع واقعی حکومت اسلامی روشن است. اینها خود بانیان تعرض و ترور علیه آزادیخواهی و نقد مقدسات هستند. پرونده جنایتشان علیه مردم ایران و منطقه روشن و حجیم است. حکم قتل سلمان رشدی را سرکرده این جریان صادر کرد. اما از آنجائیکه در شرایط سیاسی و بین المللی وخیمی قرار دارند نمیتوانند حرف دلشان را راحت و بدون بخود پیچیدن مطرح کنند. برای پی بردن به واقعیت موضع رژیم اسلامی باید به روزنامه کیهان و انصار حزب الله و غیره مراجعه کنید. آنها دارند موضع واقعی حکومت اسلامی را بیان میکنند و همانطور که قبلا اشاره کردم گفتند که حکم “امام جعفر صادق اجرا شد.” واقعیت انکار ناپذیر این است که بند ناف این جریان را با ترور و کشتار و جنایت و سنگسار و اعدام و خشونت قطع کرده اند. اینها تروریسم و خشونت کور اسلامی را به جامعه بشری ارائه کردند. اما دولت “تدبیر و امید” اسلامی یک رکن تلاش مذبوحانه شان این است که خودشان را از زیر ضرب اعتراض گسترده توده ای علیه اسلام سیاسی خارج کنند. دارند تلاش میکنند جایی برای خود در صفوف کاذب اسلام “غیر رادیکال”٬ “اسلام صلح دوست” دست و پا کنند. این مبنای موضع گیری دولت اسلامی و دست و پا زدنهایشان است. دین “رحمت و عطوفت” این اوباش جنایتکار را نیز دیده ایم. تاکید میکنم بشریت امروز نیازمند یک مبارزه همه جانبه اجتماعی برای مذهب زدایی از تمامی شئونات اجتماعی زندگی مردم است.