مجموعه ای از اخبار و رویدادهای هفته در شهرهای کردستان
نسان نودینیان ـ نسرین رمضانعلی
دستگیری
٨آبان: در پارک “رضوان” شهر قروه تجمعی که در حمایت از مردم کوبانی برگزار شده بود با دخالت نیروهای امنیتی – انتظامی متفرق و شماری از معترضین نیز بازداشت گردیدند. و شمار چشمگیری از جوانان در این تجمع بازداشت شدهاند.
پاوه: نادر نقشبندی عضو انجمن ادبی “هَرمان” به سبب اعلان فراخوان روز یکم نوامبر، روز جهانی کوبانی توسط سپاه پاسداران احضار و تحت بازجویی قرار گرفت.
سنندج: محمود محمودي، سهراب جلالي، انور ساعد موچشي و اجلال قوامي به اطلاعات نيروي انتظامي كردستان احضار شدند. عدم شركت در تجمع حمايت از كوباني از جمله مواردي بود كه توصيه و تذكر داده شد.
افزایش ٥٠درصدی قیمت گوشت گوسفندی،
در ماههای اخیر قیمت گوشت گوسفند در قصابیهای سطح شهر کرمانشاه با افزایش٥٠% بالای سی هزارتومان روبهرو است.
مسمومیت ؛ اعضای یک خانواده چهار نفری در شهرستان سردشت بر اثر استنشاق فسفید آلومینیوم، مسموم و روانه مراکز درمانی ارومیه شدند. قرص برنج در میان حبوبات نگهداری شده و باعث مسمومیت چهار تن از اعضای این خانواده در شهر ربط گردید.
خودکشی
روستای “خورخوره” از توابع شهر سلماس: شیدا محمدی ١٩ ساله فرزند سید فتاح اقدام به خودسوزی کرد.
کارگران
آزادی محمد مولانایی عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد اشکل های کارگری
محمد مولانایی کارگر بازنشسته شهرداری مهاباد و عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری که به دلیل عضویت در این کمیته و فعالیتهای کارگری محکوم به یک سال حبس تعزیری شده بود بعد از گذراندن دوران محکومیت خود در ساعت 10 صبح روز شنبه 10/08/93 از زندان آزاد شد. مولانایی کارگر زحمتکش از بیماریهای متعددی رنج می برد و با وجودی که دردوران محکومیت خود به دلیل همین بیماریها یک بار نیز بستری شد اما نه با مرخصی استعلاجی وی موافقت به عمل آمد و نه تعدیلی درمدت زمان محکومیت وی صورت گرفت. کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری ضمن تبریک آزادی این عزیز به خانواده، دوستان و همه کارگران و فعالین کارگری، خواهان آزادی بی قید و شرط کلیه کارگران زندانی و فعالین در بند، از جمله یوسف آبخرابات، واحد سیده، غالب حسینی و افشین ندیمی و … می باشد. کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری
((کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران آزادی محمد مولانایی را به خانواده اش و کارگران در ایران تبریک میگوید))
بیکاری: استان کرمانشاه دومین استان بیکار در سراسر ایران محسوب میشود و رتبه کار هم در میان ٣١ استان در جایگاه ٢٨ است.
گاز گرفتگی جان یک کارگر را گرفت
٨آبان: با آغاز فصل سرما در کردستان، یک کارگر٣١ ساله که نگهبان کارگاه ماسهشویی در بخش سنته سقز بوده است به دلیل گاز گرفتگی جان خود را از دست داده است.
کمین مین در متن زندگی کودکان
۳۶۵ روزگذشته است اما هنوز در قربانگاه انسانی نشکاش مریوان زیر تنه ی درخت قطور و کهنسال گردو بوی خون قربانی پای ‘گشین’ و گم شدن مردمک چشمان ‘آلا’ می آید. هنوز برگ های زرد با لکه های خونی هشت اصله درخت گردوی دوطرف کوره راه خانه ی سنگی پدر گشین دختر ۱۰ ساله قربانی مین شهادت می دهند که کف پای این دخترک از روزنه های شاخ و برگشان با طعم باروت و رنگ قرمز خون عروج کرد و در آسمان عصر پاییزی به همراه پنجه دمپایی پلاستیکی آبی در شراره های سوزان آتش ذوب و گم شد. روزهای آدینه هر هفته چرخش عقربه های ساعت گذر عمر تراژدیک و آرزوهای ناشکفته “گشین” ، “الا”، “سینا” ، “خبات” ، “زانا”، “متین” و “بهنوش” دقیق برروی ساعت ۴:۳۰ عصر – یادآور دقیقه و ثانیه های روز قربانی- از حرکت می ایستد. ساعت ۴:۳۰ عصر روز جمعه هفته آخر مهرماه پارسال گشین به همراه بهنوش دختر همسایه دیوار به دیوار و رفیق و همبازی کوچه پس کوچه های نشکاش و لحظات شاد و تلخ پنج سال دوران مدرسه هوس توپ بازی می کنند زیرسایه ی درختان گردو دقیق نقطه اتصال پلکان های سنگلاخی به حیاط خانه اشان، در همان روز که کودکان فامیل دور و نزدیک از شهر و آبادی به مهمانی آمده اند و از شوق دیدار در پوست خود نمی گنجند آنان در دو تیم سه و چهار نفره همبازی می شوند و صدای سرور و شادی کودکانه اشان با سماع خزان برگ درختان در هم می آمیزد. آغاز بازی است هنوز توپ پلاستیکی از خط دروازه ای عبور نکرده است. به گفته گشین، هنوز توپ زیر پایش در بازی بود که بازی سرنوشت در توپ آهنی مین منفجر شد و در سوت پایان بازی دمید. در این صحنه از بوم سیاه زندگی کودکان نشکاشی کف پای راست “گشین” ۱۰ساله از کف رفت، چشم راست “آلا” دخترک شش ساله کم سو و در تاریکی دود غلیظ انفجار محو و چشم چپ “خبات” ۱۰ساله قرمز و خونی شد، سیما وآلت تناسلی به همراه دو کشاله ران “سینا” پسرک کوتاه قد پنج ساله غرق در خون شد، جسم نحیف کودکانه “متین” پسر هفت ساله و “بهنوش” دختر ۱۰ ساله در اثر ترکش و براده های مین و سنگ ریزه های پای درخت چون غربالی سوراخ سوراخ شد و موج مهیب انفجار “زانا” نوجوان ۱۱ساله شوخ طبع بذله گو را از سخنوری در محافل خانوادگی و همنشینی با همکلاسی هایش انداخت و او را گیج و مبهوت و بی تکلم در سکوت مطلق چند هفته ایی فرو برد. گشین می گوید بعد از انفجار مین دودی قیراندود از کف زمین به آسمان برخاست و چون ابری سیاه صورت آبی آسمان را پوشاند؛ در این لحظه ی دهشتناک تصاویر شش رفیق همبازی او در تاریکی مطلق محو شد. این قربانی مین می گوید: “هرم گرمای سوزان به سان نوک سوزن درگونه و شیقه هایم فرو می رفت و پای راستم همچون روغن داغ ماهی تابه قرچ قرچ می سوخت” گشین تنها این پلان از سکانس های این فاجعه را به یاد دارد و او هنگامی که بر روی دستان مهربان دهیار روستا دستان کوچک کودکی اش آویزان نگاه زمین بود و از جسم نحیف دخترانه و پای قاچ شده او خون برکف کوچه های باریک کج و معوج محل زندگی اش می چکید، از هوش رفت. دراین هیاهو، “رابعه” مادر گشین بر پشت بام لحاف و پتو می شست؛ با صدای انفجار مین از بام پرید و پس چرخ های خودرو خون آلود دهیار روستا که به سمت مریوان جاده خاکی را می پیمود، گونه ریش ریش کرد، چنگ در گیسو انداخت و فریاد -گشین گشین- او به طاق آسمان پنس شد برهان پدر گشین نیز با پای برهنه تا انتهای کوچه جای که سایه سار درختان گردو به اتمام می رسد درپی چشمان فرو رفته در اغمای گشین دوید اما افسوس که کار از کار گذشته بوده و مین کف پای راست دختر او را از ابتدای پاشنه قطع کرده بود. آن روز نشکاش غلغله بود. مردم سراسیمه درهم می لولیدند. ساکنان آبادی جسم خون آلود کودکان را شتابان به خودروی نجات می بردند. گشین را دهیار برده بود وشش کودک مصدوم دیگر را در یک خودروی -نیسان باری- جای دادند و راننده به سمت بیمارستان مریوان به راه افتاد. غروب روز آدینه ۲۶ مهر ماه ۹۲ بیمارستان فجر مریوان میزبان کودکان قربانی مین شد و تعدادی از قربانیان بعد از چند روز بستری و مداوا ترخیص شدند اما گشین و آلا به دلیل صدمه شدید در بیمارستان ماندند. گشین در ۳۳ روز بستری، ۱۱ بار در اتاق عمل زیر تیغ جراحی رفت. تکاپوی پزشکان برای نجات پای راست گشین نتیجه نداد وپای له شده او از ابتدای پاشنه اره شد. امروز او با پای “پروتز” لنگان لنگان گام برمی دارد. پای مصنوعی پاشنه پای او را می زند وبه گفته گشین، سوزش شبانه پاشنه زخمی ناشی از تنگی کفش پروتز، سخت تر از خارش مداوم گوشت متورم پای قطع شده است. این کفش مصنوعی پارسال ساخته شده است هر سال باید سایز این کفش متناسب با رشد پای گشین تعویض شود. کابوس انفجار مین گشین را در خواب نیز رها نمی کند. او اغلب اوقات نیمه شب از خوف صحنه های انفجار چنان با فریاد از بستر می پرد که ساکنان خانه را زهر ترک می کند. بعد از گذشت ایامی از روزهای تلخ سال ۹۲ و۹۳ چشم راست آلا امروز در سیاهی فرو رفته و گفته می شود که این چشم باید در آینده ای نزدیک از حدقه در آید و چشم شیشه ایی عروسکی در کاسه چشم کشت شود سیمای گرد چون ماه آلای شش ساله امروز زیر سایه ی قاب عینک ته استکانی کم فروغ شده است. چشم چپ خبات همچنان قرمز و خونی است و اگر دست بر چشم راستش بنهد اشیاء را تا فاصله ۱۰ متری تشخیص نمی دهد. او هرشب قطره استریل چشمی برای آرامش سوزش در چشمش می چکاند و پماد مرطوب کننده به زخم کبود گونه راستش می مالد. هنوز جای زخم های انفجار مین بربدن زانا، متین، سینا و بهنوش هویداست. به گفته آنان خارش شبانه جای چنگول مین، خواب را از چشم شبانه این هفت کودک مصدوم گرفته است. بررسی هویت شناسنامه ای این هفت کودک بیانگر روابط فامیلی و خویشاوندی دایی عمه زاده و عموزادگی گشین کریمی، خبات کریمی، آلا روبینا و متین رخش بهار است؛ وبهنوش ضیاالدینی، زاناپاو وسینا دژآهنگ نیز رفیق های هم روستایی اند. در روز حادثه، آلا از روستای همجوار ومتین از شهر مریوان برای عید دیدنی به خانه عمه و دایی آمده بودند که شیرینی عیدی با انفجار مین چون قرابه ی زهری خورشید از خراش خونین گلوی کودکان گذشت. «بخشهایی از نویسنده: شیروان یاری (هفته نامه سیروان )»