اصغر کریمی:
سلحشوران ملی اسلامی بدنبال اعدام ریحانه جباری، یکی پس از دیگری از سوراخ ها بیرون آمده و علیه مخالفین اعدام و مخالفین جمهوری اسلامی شمشیر میکشند و با لحن وقیحانه تری در افشانی میکنند. اینها فعالین یا سخنگویان جنبشی هستند که بقای سیاسی شان به سرکوب بیشتر و دوام این حکومت گره خورده است و با پیشروی جنبش سرنگونی قافیه میبازند و دچار افسردگی میشوند. این کنه مساله است و ماهیت ملی اسلامی ها و تئوری ها و توجیهاتشان را لخت و عور بیان میکند. از عمادالدین باقی و عباس عبدی تا ابراهیم نبوی و بانو صنم تا خانم هیلا صدیقی که احساسات ناسیونالیستی غلیظش ممکن است او را به دستجات راست افراطی هم بکشاند، و بی بی سی فارسی و جماعت امام علی که درمورد این یکی باید اعتراف کنم که نمیدانم بیشتر افتخار نزدیکی به ملی اسلامی ها دارد یا اصولگراها، در معیت سپاه و لاریجانی و سایتهای فارس نیوز و تسنیم و کیهان دم گرفته اند که ریحانه بخاطر رسانه ای شدن و کمپین نجات او اعدام شده است. با هر اعدامی بدست قاتلین جمهوری اسلامی، مینا احدی و کمیته بین المللی علیه اعدام و سرنگونی طلبان مورد لعن و نفرین قلم بدستان و رسانه های شریف! ملی اسلامی قرار میگیرند. این کینه و نفرت کاملا قابل درک است، احساسی و از روی نفهمی و کودنی نیست. منفعت سیاسی طبقاتی روشنی پشت همه اینها خوابیده است.
دقت که میکنید میبینید اینها همگی از اصحاب روحانی و خاتمی هستند، رهبران فکری و سیاسی خاصی دارند، در کمپین های خاصی جا دارند، رای داده اند و دیگران را تشویق به رای کرده اند و چه چیز بدیهی تر از این که بخواهند روحانی معصومشان را از این فشارها نجات بدهند و نوک حمله را به طرفداران سرنگونی طلبان بگیرند. دولت روحانی و دستگاه قضائی بر اساس قانون اساسی حکومت و مصوبات مجلس اسلامی بعد از اینکه زندانبان هایشان شیره زندانی را مکیدند و شکنجه و تحقیر کردند و سالها در سیاهچال هایشان محبوس کردند، میکشند و اینها مردم را به سکوت دعوت میکنند. در اظهارات این بی شرمان یک کلمه تشویق مردم به گسترش مبارزه علیه حکومت نمی بینید. یک شعر یا نثر علیه سیستم قضائی و قوانین این حکومت نمیبینید. نفرت و یا حتی نیمچه اعتراضی علیه اعدام نمیبینید. هرچه زبانشان در مقابل حکومت کوتاه است علیه مخالفین حکومت اما دراز است. تا دلتان بخواهد در مقابل حکومت ذلت و حقارت نشان میدهند اما علیه سرنگونی طلبان و آزادیخواهان رشادت به خرج میدهند. به این جمله هیلا صدیقی دقت کنید: “از پرونده های جنایی و جزایی استفاده های سیاسی نکنید و ریحانه رو هم مثل دلارا و بهنود و بقیه قربانی نکنید. برای من کامنتها و مسیج های مختلف فرستادند و تهدید کردند و تهمت زدند تا مبادا صدای همفکران من به گوش مردم برسه”. دو حکم وقیح و یک اتهام کثیف. همه چیز در افکار اینها وارونه است. اولا این نه حکومت و قوانین و دولت و خامنه ای و سیستم قضائی حکومت بلکه مخالفین حکومتند که ریحانه و بهنود و دلارا را قربانی کرده اند. ثانیا جلو آزادی بیان ایشان و همفکران ایشان را نه حکومت که مخالفین حکومت گرفته اند. مخالفین اعدام تهدید هم کرده اند! چه جنایتکارانی هستند این مخالفین اعدام و حکومت اسلامی! و فرق این خانم با بقیه لشگر حامیان روحانی این است که طفلکی صاف و ساده حرفش را زده است. هنوز مثل عمادالدین باقی و یا خانم فرشته قاضی یاد نگرفته که حرفش را بپیچاند و رنگ و لعاب تئوریک به آن بزند.
فراخوان اینها به مردم این است که علیه اعدام اعتراض نکنید. اعتراض علنی است و به تریش قبای روحانی و حکومت برمیخورد. برای نجات عزیزانتان کمپین نکنید. مبادا به کسی بگویید قرار است فرزندتان یا همسرتان را به دار بزنند و موضوع را رسانه ای کنید. مبادا بیگانگان! بفهمند در ایران چه میگذرد. سکوت کنید. آش نذری بپزید و دعای کمیل بخوانید. به جماعت امام علی متوسل شوید و از مقامات حکومت یا وزارت اطلاعات خواهش و تمنا کنید. مبادا آنها را عصبانی کنید، مبادا تحت فشارشان قرار بدهید، میدانید که فعلا قوانین قصاص جریان دارد مبادا علیه این قانون و “حق” خانواده مقتول حرفی بزنید، مبادا به خانواده مقتول بگویید شریک جنایت حکومت نشوند چون در این صورت حکومت و خانواده مقتول کوتاه نمیایند و آنوقت سایت سپاه و مسئولان محترم قضائی و وزرای روحانی و اصلاح طلبان باشرف و بی بی سی باشرف تر شما را علت اصلی قربانی شدن معرفی میکنند. ریحانه هم باید نصایح این جماعت را گوش میکرد و از ابتدا سربندی را متهم نمیکرد که قصد تجاوز به او را داشته و خانواده او را نمی رنجاند. مگر نمیدانست فعلا قانون قصاص جاری است و این اظهارات خانواده سربندی را میرنجاند. دلنوشته هایش را هم نباید به بیرون زندان میفرستاد که جایی منتشر شود و ماهیت جنایتکارانه حکومت و دستگاه قضائی اش را برملا کند و دستگاه قضائی را عصبانی کند. هر کس اعتراضی کرده و تسلیم نشده مقصر و مجرم است.
راستی اینها نمیدانند که این استدلالات زیادی ناشیانه است؟ نمیدانند که فقط در طول دوره روحانی بیش از هزار نفر اعدام شده اند و بیش از ٩٩٠ نفرشان را کسی نمیشناسد و اعدامشان هزینه ای برای حکومت نداشته است؟ خبر ندارند که در همین چند هفته، وزارت اطلاعات و دم و دستگاه قضائی حکومت فشار زیادی به مادر ریحانه آوردند که علیه مینا احدی و کمیته بین المللی علیه اعدام حرفی بزند و او قبول نکرد. اینها اینقدر احمقند که نمیفهمند مردم همدستی یا همفکری اینها با دم و دستگاه جنایت را میبینند؟ درک نمیکنند که کمپین های قدرتمند کمیته علیه اعدام هزینه اعدام ها را برای حکومت در ایران و در سطح بین المللی زیاد کرده است؟ خبر ندارند که کمپین نجات سکینه آشتیانی، هم سکینه را از سنگسار نجات داد و هم دوفاکتو به سنگسار در ایران پایان داد؟ خبر ندارند که کمپین های سیاسی تاکنون جان خیلی ها را از اعدام نجات داده و فضای عمیق و گسترده ای علیه اعدام شکل داده است؟ اینقدر از تاریخ این ٣٦ سال بی خبرند که جمهوری اسلامی از ابتدا تاکنون اعدام کرده و راه غلبه بر اعدام تضعیف حکومت و سرنگونی آن است و سرنگونی حکومت از راه مبارزه سیاسی علنی و کمپین ها و به همت مخالفین حکومت میگذرد نه از طریق سکوت و متوسل شدن به خانواده مقتول و دل بستن به روحانی و خاتمی و متوسل شدن به این حجت الاسلام و آن آیت الله؟ نه، اینها همه اینها را میدانند و اتفاقا چون میدانند مخالف آن هستند. اینها یا از حکومت بوده اند مثل باقی و عبدی و نبوی که در گذشته ای نه چندان دور سی خردادی و بخشی از دستگاه اعدام و جنایت حکومت بوده اند و یا مانند فرشته قاضی و هیلا صدیقی بدلیل حماقت سیاسی یا فرصت طلبی یا هر دلیل دیگری حامی جناحی از حکومتند. اینها در صف مخالفت با اعدام نیستند اینها در صف دفاع از جناحی از حکومتند.
خانم فرشته قاضی اصل ماجرا را گفته است. درمورد سرنگونی طلبان میگوید: “آنها ریشه کنی اعدام را در گرو ریشه کنی و سرنگونی حکومت می دانند و با گره زدن این دو، امکان هرگونه گفتگو در جهت نجات جان محکومان اعدام را از بین می برند”. اما اگر از نظر ایشان برای ریشه کن کردن اعدام نباید دست به حکومت زد، پس راه حل چیست؟ ایشان فرموده اند: “باید از تجربه قانون بدون سنگسار درس گرفته باشیم که تجربه موفق فعالان زن و فعالان مدنی بود؛ فعالانی که بدون توهین و سیاسی کاری، عمر سنگسار را به عمر جمهوری اسلامی گره نزده و نگفتند که تنها راه، سرنگونی حکومت است. کار کردند، سراغ مراجع و روحانیون روشنفکر! رفتند، سئوال کردند، مصاحبه کردند، فتوا گرفتند، سراغ حقوقدانان رفتند، با حکومت وارد دیالوگ و گفتگو شدند و در نهایت اسلحه اصلی را از دست حکومت گرفتند؛ حکومتی که مدعی اسلام بود، این بار اما آنها مدعی اسلام شدند که سنگسار وهن اسلام است، وهن انسانیت است و نتیجه را همگان می دانیم. در قانون مجازات اسلامی جدید، سنگسار از قانون حذف شده است. در قضیه اعدام و قصاص باید از این تجربه درس ها آموخت. نباید سرنوشت محکومان به اعدام و قصاص را به سرنگونی و براندازی حکومت گره زد. این چرخه معیوب خشونت زا تنها در صورت تلاش برای بسترسازی جهت قانون بدون اعدام است که بازخواهد ایستاد”. این احکام بدیع راه حل و استراتژی جنبش ملی اسلامی است. سرنگونی خشونت است، پرچم اسلام واقعی را بلند کنید و سراغ روحانیون روشنفکر بروید، سرنگونی را کنار بگذارید، از طریق قانون و توسل به جناحی از حکومت همه چیز درست میشود! اعدام و سرکوب و بیحقوقی را به سرنگونی وصل نکنید. این بابا سالها است در آمریکا زندگی میکند اما حتی یک ساعت وقت صرف مروری بر تاریخ مبارزات مردم همین کشور نکرده است و همچنان فلسفه و تاریخ و حقوق و دنیا را از سوراخ ذهنیت آخوندها توضیح میدهد.
اینها اصلاح طلبند. اگر با فارس و تسنیم همسو میشوند از ذات اصلاح طلبی شان است. در راستای استراتژی شان است. اینها حتی از زندان هم پیام میفرستند که مبادا روحانی آزادی آنها را در اولویت قرار بدهد! جل الخالق. و کینه اصلی شان متوجه سرنگونی طلبان است و الحق که دل خونی از مینا احدی و حزب کمونیست کارگری دارند. اینها با اعدام نیرو میگیرند و خوراک حمله به مخالفین حکومت پیدا میکنند. بقای جنبش اینها به بقای حکومت گره خورده است. اینها امکانات مالی و رسانه ای زیادی هم دارند اما مشکل اصلی شان این است نه آبروئی دارند و نه آینده ای. خیلی هایشان اینرا فهمیده اند و به کمپ های دیگر پیوسته اند و بخشی همچنان در حماقت سیاسی دست و پا میزنند.
ریحانه را از ما گرفتند اما جنگ با شدت بیشتری علیه اعدام و جمهوری اسلامی ادامه دارد. باید جبهه علیه اعدام و سازمان های علیه اعدام را بیشتر تقویت کرد. اگر قوی تر بودیم جلو اعدام ریحانه را گرفته بودیم. فضا بشدت قطبی تر شده است. خیلی ها با چشم بازتر ترفندها و استدلالات اصلاح طلبان را دارند پاسخ میدهند. این هم جبهه مهمی از جنگ با جمهوری اسلامی است. اینها یک مانع مبارزه مردم با حکومتند. ضربه گیر مبارزه مردم علیه حکومت اسلامی اند. باید آنها را رسواتر کرد و از سر راه کنار زد. باید کمیته بین المللی علیه اعدام را تقویت کرد و با نیروی بیشتری کمپین هایش را تقویت کرد. لیست محکومین به اعدام زیاد است. باید با تمام قوا و با چشمان بازتر و سازمان یافته تر قطب مقابله با اعدام و آدمکشی دولتی را تقویت کرد. این یک رکن مهم استراتژی سرنگونی حکومت است.*