ناصر اصغری:
“اتحادیه آزاد کارگران ایران” روز ٢٩ مرداد بیانیهای در مورد تلاش رژیم اسیدپاشان برای اعمال تغییرات ضد کارگری تر در قانون کار صادر کرد. در این بیانیه آمده است: “بدنبال عقیم ماندن لایحه “حمایت از تولید” که در آن امنیت شغلی ما کارگران نشانه رفته بود اینبار دولت تدبیر و امید با جدیت تمام و مصممانه تر از دولتهای پیشین در پی ایجاد تغییرات ضد کارگری تر در قانون کار است.”
لازم است چند نکته درباره قانون کار رژیم اسلامی و رسالت تاریخی این رژیم گفته شود. رژیم جمهوری اسلامی، رژیم اسیدپاشان و اسیدپاشی است. اگر دولتهای ممالک دیگر جلسه و کنفرانس کارشناسی می گذارند که درباره معضلات جامعه بحث و گفتگو کنند و راه حلی بیابند، سران رژیم اسلامی شب دور هم جمع می شوند که درباره دو چیز فکرهایشان را روی هم بگذارند: ١) چگونه چپاول کنند، و ٢) چگونه سرکوب کنند. حتی قانون کار اولیه رژیم که دائم مورد حمله خودش برای تغییر بیشتر به نفع کارفرما بوده است، قانونی ضدکارگری بود و هیچوقت توسط کارگران بعنوان قانون کاری که چیزی در آن به کارگر می ماسد، پذیرفته نشد. رژیم اسلامی با سرکوب گسترده تشکلهای کارگری توانست در یک توازن قوای کاملا به نفع کارفرما آن را به کارگران تحمیل کند. در آن قانون کار هر چه نوشته شده باشد، اما زندگی کارگران در آن جامعه چیزی جز فقر و نداری و بیکاری نیست. کارگر نه امنیت شغلی دارد، نه امنیت جانی دارد، نه دستمزد و بیمه مکفی دارد، و نه حق اعتراض به این وضعیت و حق تشکل دارد. با این همه با تغییر در قانون کارش می خواهد بیحقوق کردن بیشتر کارگران را قانونی بکند و این زورگوئی ارباب – رعیتی باید با اعتراض شدید کارگران روبرو بشود.
گفتم که این رژیم چپاول و چپاولگران است. نگاه کنید به وضعیت این جامعه و حساب بانکی سران رژیم! فقر مطلق حاکم است بر زندگی مردمی که نمی خواهند دستشان در دستان رژیم اسیدپاشان باشد. از طرف دیگر حکومت دست دزدترین آدمها است. هر باندی در این رژیم برای خود مافیایی است. مافیای بیت رهبری، مافیای رفسنجانی، مافیای احمدی نژاد، مافیای محسن رضائی، مافیای قالیباف، مافیای سپاه، مافیای سعید مرتضوی، مافیای امام جمعه این شهر و آن شهر، مافیای محسنی اژه ای، مافیای جنتی، مافیای برادران لاریجانی، مافیای این یکی آخوند و آن یکی پاسدار و غیره و غیره. این را فقط من اپوزیسیون جمهوری اسلامی نمی گویم. همه و از جمله رهبران و دست اندارکاران خود رژیم هم به آن اذعان دارند.
از طرف دیگر هر گونه جنب و جوش و تحرکی در جامعه را با زور و سرکوب جواب می دهند. به درست این رژیم را با عناوین مختلفی چون “جمهوری شلاق”، “جمهوری آپارتاید جنسی”، “جمهوری اعدام”، “جمهوری سینماسوزان”، “حکومت کهریزک”، “جمهوری اسیدپاشی” و غیره می شناسند. رژیمی که جدا از پلیس و سازمان جاسوسی و ارتش، دسته سرکوبگر دیگری به نام “امر به معروف و نهی از منکر” دارد که کارش اسیدپاشی و پونز زدن به سر زنان و مأمور چیزی نخوردن و نیاشامیدن مردم است. رژیمی که مأمورانش را در ادارات و مدارس و دانشگاه و سینما نه بعنوان کارشناس، کارگردان، هنرپیشه، کارمند و معلم، بلکه به عنوان جاسوس و خبرچین و پاسدار می شناسند و مثل جزامی ها از آنها دوری می شود.
شب طرح اسیدپاشی به زنان را می ریزند و در جواب اعتراض به آن ریحانه جباری را اعدام می کنند که ایجاد رعب و وحشت کنند! رژیمی که افتخارش داشتن آمار بالاترین تعداد اعدامهاست. رژیمی که رئیس قوه قضائیه اش افتخار می کند که دارای نوعی از “حقوق بشر” است که قصاص می کند و دست می برد!
کارگران نمی توانند با یک چنین رژیمی که شایسته دنیای امروز نیست، کنار بیایند!
٢٥ اکتبر ٢٠١٤