حمید تقوائی:
در هر حال باید فاتحه ولی فقیه را خواند!
اخیرا سعید قاسمی از فرماندهان حزب الله اظهار داشته است که “اگر مذاکرات اتمی به نتیجه برسد باید فاتحه ولی فقیه را خواند”! اما این فقط یک طرف قضیه است. اگر مذاکرات به نتیجه نرسد نیز باید فاتحه ولی فقیه را خواند! سعید قاسمی میگوید اصطلاح برد – برد ساخته جناح روحانی است و چیزی بعنوان برد – برد وجود ندارد. این هم نیمی از واقعیت است. نام واقعی موقعیت جمهوری اسلامی در مذاکرات باخت – باخت است. و همین تناقض است که ششمین دور مذاکرات هسته ای را به بن بست کشانده است. طرفین از موانع و شکافهای پرنشدنی در مذاکرات سخن میگویند. ظرفیت غنی سازی اورانیوم و تعداد سانتریفیوژها و مسائل فنی و کارشناسانه ای از این قبیل بعنوان عمده ترین این موانع مطرح میشود اما مانع اصلی هیچیک از اینها نیست. مانع اصلی موقعیت منطقه ای و داخلی جمهوری اسلامی بعنوان یک محور جنبش اسلام سیاسی و حکومتی است که بر پایه ضد آمریکائیگری و غربستیزی شکل گرفته و به حاکمیت خود ادامه داده است. هر نوع نزدیکی به آمریکا این هویت و موقعیت جمهوری اسلامی را بزیر سئوال میبرد و رژیم را در برابر جامعه ای که مترصد فرصت برای بزیر کشیدن آنست بشدت ضربه پذیر میسازد. از دید آمریکا نیز توافقات هسته ای مقدمه ای بر رام کردن جمهوری اسلامی در چارچوب سیاستهای منطقه ای غرب است و مقامات جمهوری اسلامی نیز بخوبی این را میدانند.
از سوی دیگر، جمهوری اسلامی با اقتصاد درهم ریخته و به گل نشسته اش و رشد تصاعدی نرخ بیکاری و تورم ای که سر به آسمان میزند دیگر قادر به ادامه وضع موجود نیست و در پی آنست که با رفع و لااقل تخفیف تحریمها راه برون رفتی از این وضعیت پیدا کند. این موقعیت پارادوکسی سرمنشا اختلاف جناحها و کشمکشهای درونی حکومت در شرایط حاضر است. جناح روحانی بر وضعیت غیر قابل ادامه حاضر تاکید میکند و جناح اصولگرا بر بحران هویتی رژیم در آینده. نگرانی هر دو بجاست. هم دست کشیدن از غربستیزی فاتحه ولی فقیه را میخواند و هم تداوم آن. بحران سیاسی – اقتصادی- هویتی حکومت اسلامی راه حل درونی ندارد. راه حل بزیر کشیدن کل این نظام بقدرت انقلاب مردم است.
***************************
آیا فاجعه عراق ناشی از جنگ بین افراطیون سنی و شیعه است؟
روزنامه فاینانشیال تایمز در یک بررسی تحلیلی بر نقش ایران و عربستان سعودی در وضعیت بحرانی عراق تاکید میکند و می پرسد:
“جنگ بر پا شده از سوی داعش و دیگر گروههای افراطی پیکارجو آیا اصولا نبرد افراطیون سنی علیه شیعیان نیست؟ به بیان دیگر، آیا این جنگی بین مسلمانان نیست؟”
پاسخ به این سئوال منفی است. عربستان و جمهوری اسلامی نقش برجسته ای در شرایط فاجعه بار امروز عراق دارند اما این جنگی عقیدتی میان افراطیون سنی و شیعه و مطمئنا جنگی “بین مسلمانان” نیست. این جنگی است که زمینه آنرا حمله آمریکا و متحدینش به عراق و افغانستان فراهم آورده است. هجوم آمریکا به منطقه بحران تازه ای در خاورمیانه پدید آورد که یک نتیجه بلافصل آن افسار گسیختگی نیروهای اسلامی اعم از شاخه های مختلف شیعه و سنی بود. دولتهای منطقه و بویژه جمهوری اسلامی با اتکا به این نیروها در صدد گسترش نفوذ خود در عراق، افغانستان و سپس در سوریه بر آمدند. عراق بویژه به حیات خلوتی برای اعمال نفوذ جمهوری اسلامی تبدیل شد. از سوی دیگر شکست سیاست هژمونی طلبانه آمریکا در منطقه یک نوع “فضای باز سیاسی” برای دولتهای ارتجاعی منطقه فراهم کرد و شرایط مساعدی برای دخالتگری فعال دولتهای متحد و پیرو سنتی سیاستهای غرب نظیر عربستان سعودی و ترکیه در شرایط بهم ریخته خاورمیانه بوجود آورد. دخالت این دولتها در سوریه و امروز در عراق در رقابت با جمهوری اسلامی و بر سر تبدیل شدن به قدرت فائقه در شرایط خلاء قدرتی صورت میگیرد که سیاستهای آمریکا موجد آن بوده است. داعش یک نیروی ابزاری است که در چنین شرایطی زمینه ظهور و ابراز وجود یافته است. داعش حاصل جنگ مذهبی بین نیروهای سنی و شیعه نیست، حاصل تقابل تروریسم میلیتاریستی غرب و جنبش اسلام سیاسی است. داعش مخلوق سیاست نظم نوین جهانی و مظهر توحش و جنایت اسلام سیاسی بر متن شرایطی است که بحران و بن بست سرمایه داری عصر حاضر بوجود آورده است. “مردم مسلمان” نه بانی و عامل این توحش بلکه قربانیان آن هستند.
***************************
بی حجابی تهران و مشکل امام جمعه لندن!
“امام جماعت یک مسجد لندن به بنده میگفت هرگاه به ایران میآییم وقتی فرزندانمان بیحجابی شهر تهران را میبینند تحت تأثیر قرار گرفته و میگویند مگر این کشور اسلامی نیست پس چرا اینگونه هستند و شما به ما این قدر سخت میگیرید؟” – محمد حسن رحیمیان، تولیت مسجد “جمکران”
این گفته کوتاه بیانگر واقعیات جالب توجهی در مورد موقعیت زار اسلام سیاسی است.
حجاب یک سمبل جنبش ارتجاعی اسلام سیاسی است که در انگلیس و دیگر کشورهای اروپائی، به لطف نظریه ارتجاعی نسبیت فرهنگی، به عنوان بخشی از “فرهنگ مردم مسلمان” برسمیت شناخته شده و بوسیله امام جمعه های وارداتی تبلیغ میشود. این نماد و سمبل امروز در پایگاه جنبش اسلام سیاسی کنار گذاشته میشود و بی حجابی شهر تهران حجاب اسلامیون در لندن را نیز بزیر سئوال میبرد. در پاسخ به جناب تولیت مسجد جمکران باید گفت اولا ایران جامعه ای اسلامی نیست، حکومت آن اسلامی است. ثانیا مردم و بویژه نسل جوان منتسب به اسلام نه در تهران و نه در لندن به حجاب و دیگر سمبلهای ارتجاعی اسلام سیاسی تن نمیدهند. و ثالثا حجاب را به زور شلاق و نیروهای انتظامی به جامعه تحمیل کرده اند اما این فشارها و “سخت گیری” ها هر روز بیشتر رنگ میبازد و بی تاثیر تر میشود. عمر حجاب به همراه تولیت و مسجد و جمکران و نماز جمعه و نیروهای گشت ارشاد و امنیت فرهنگی و در یک کلام کل بساط خرافه و سرکوب اسلامی به سر رسیده است. زمانی که جمهوری اسلامی بزیر کشیده بشود مردم منتسب به اسلام نه تنها در ایران و کشورهای اسلامزده بلکه در انگلیس و سراسر دنیا از تحجر و زن ستیزی و “سخت گیری” نیروهای اسلامی یکبار برای همیشه رها خواهند شد. آن روز دیر نیست.