کارگران نفت با اعتصاب سراسری به استقبال رئیسی رفتند!

اصغر کریمی

مندرج در انترناسیونال ۹۲۶

اعتصاب هزاران کارگر نفت بلافاصله پس از رئیس جمهور شدن آیت الله قاتل ادامه تودهنی مردم به حکومت در روز انتخابات و روزهای قبل از آن است که شیرینی! انتخاب رئیسی را به کام خامنه ای و کل حکومت اسلامی تلخ کرد. اعتصاب قدرتمند کارگران نفت فضای جامعه ای را نشان میدهد که بسرعت در حال پیشروی است و گوشش بدهکار هیچ تهدید و وعده و وعیدی نیست. آیا هدف حکومت از رئیس جمهور کردن رئیسی پیامی برای جامعه بود که آمده ایم بزنیم و بکشیم و آرام کنیم؟

بعید است خامنه ای و فرماندهان سپاه و سایر مقامات ندانند که دیگر دهه شصت نیست و آیت الله قاتل و یکدست! شدن حکومت دردی از دردهای عمیق حکومت دوا نمیکند. حکومت راهی جز سرکوب بیشتر برای بقا ندارد اما توان آن را ندارد. این هم یکی از دهها تناقض اساسی حکومت است. همانطور که نه میتوانند با غرب سازش کنند و نه بدون سازش با غرب و دولت آمریکا میتوانند به حکومت ادامه دهند. نه می توانند جامعه را اسلامی کنند و نه می توانند اسلامیتشان را شل کنند. نه میتوانند حجاب را آزاد کنند و نه میتوانند جلوی بی حجابی را بگیرند. بعبارتی نه راه پیش دارند نه پس. اما موقعی که یکی از جنایتکارترین افراد خود را جلو جامعه می گذارند که دیگر قادر نیست و جامعه اجازه نمیدهد به شکل سابق به جنایاتش ادامه دهد، به شاه سلطان حسین تبدیل میشود. این وضعیت همه ارگان های حکومت است. دورانی که اتخاذ یک سیاست منسجم در هیچ بخش حکومت عملی نیست. مرکزیت واحد ضعیف میشود. هر ارگان و مقام و آیت اللهی تصمیمی می گیرد و یکی دیگر به مخالفت با او برمیخیزد. بلبشو در صفوف حکومت بر سر انتخابات نیز گوشه ای از پراکندگی بیشتر حکومت را بیشتر عیان کرد. بر خلاف ظاهر قضیه حکومت بطرف یکدست شدن بیشتر نرفته است، بطرف پراکندگی بیشتر و تکه پاره شدن بیشتر رفته است.

علت این وضعیت بحران های لاعلاج حکومت در زمینه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است. بحرانهایی که راهی برای حل و حتی تخفیفش وجود ندارد. بحرانی که مزمن شده و با گذشت زمان عمیق تر شده و به عرصه های بیشتری کشیده شده است. اما جامعه نمیتواند صد سال صبر کند. اعتصاب قدرتمند کارگران نفت جلوه ای از این شرایط است. جلوه ای از فضای اعتراضی جامعه و این واقعیت که حکومت نه میتواند به خواستهای کارگران پاسخ دهد و نه می تواند جلو اعتصاب و گسترش آن را بگیرد. اگر میتوانستند اعتصاب را در نطفه خفه میکردند و مانع شکل گیری آن و گسترش آن میشدند. برای حکومتی که یک جلاد خود را بعنوان رئیس جمهور جلو جامعه گذاشته، اصلا حالت خوشی ندارد که بلافاصله اعتصابی به این وسعت در عرصه حساسی مانند نفت شیرینی انتخاباتشان را به زهر تبدیل کند.

اما اعتصابات نفت مقدمه اعتصابات بیشتر و گسترده تر کارگری در سراسر کشور است. پیش درآمد اعتصابات سراسری و خیزش های عظیم است. خواست های بلافصل کارگران اقتصادی است اما نفس یک اعتصاب سراسری در نفت کاملا سیاسی است و تاثیر بلافصل اش نیز سیاسی است. این اعتصاب صرفنظر از اینکه خواست های مهم صنفی کارگران از دستمزد تا کوتاه کردن دست پیمانکاران و چند خواست مهم دیگر را مطرح کرده و توقعات کارگران رشته های مختلف را در سراسر کشور بالا میبرد، از نظر سیاسی و مبارزاتی نیز فضا میسازد. یا در واقع فضای پربار اعتراضی را گام ها به جلو میبرد و انقلاب برای سرنگونی حکومت را جلو می اندازد. جامعه باید با تمام قوا این اعتصاب را بعنوان یک سنگر مهم جنبش سرنگونی مورد حمایت قرار دهد. کارگران مراکز مختلف صنعتی باید از آن حمایت کنند. دانشجویان و تشکل های مختلف کارگری و مردمی باید به حمایت از آن برخیزند. فعالین سیاسی و فعالین مدیای اجتماعی باید هرچه بیشتر آن را تبلیغ کنند و جلو صحنه قرار دهند. کارگران نفت خود می توانند نقش مهمی در جلب حمایت جامعه داشته باشند. خانواده هایشان می توانند نقش موثری در این زمینه ایفا کنند. جوانان میتوانند با شعارنویسی بر در و دیوارها به دامن زدن فضای همبستگی کمک کنند و در سطح بین المللی نیز باید وسیعا آن را منعکس کنیم. این یک رویداد بزرگ سیاسی در جهت تقویت جنبش آزادیخواهانه مردم است که در عین حال نقش محوری طبقه کارگر در انقلاب پیش رو را نشان میدهد.

جامعه در حال پیشروی است. مردم متحدتر میشوند. طبقه کارگر با قدرت بیشتری پا به میدان میگذارد و حکومت بحرانی تر و منزوی تر از همیشه و ناتوان تر از همیشه است. دوران رئیسی شکننده تر و پر تنش تر از همیشه خواهد بود. به استقبال این فضا برویم و با تمام قوا آن را تقویت کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *