انحطاط یا اقتدار؟!

مندرج در انترناسیونال 922

سیاوش مدرسی

جامعه در غلیان و التهاب دفع فضولات تلنبار شده قرن ها جهل و فریب و بیداد است! گلوله‌هایی که در آبان سرخ جامعه را به خون کشید، تیر خلاص بر پیکر گندیده نظامی بود که جز مرگ، اندوه، اعدام و چپاول برای نسل ها در ایران و منطقه به ارمغان نیاورده است. فشار جامعه شیرازه کار حاکمیت را از هم دریده است! سران رژیم سیاه اسلامی بهتر از هر به اصطلاح فعال سیاسی و اجتماعی که هنوز دربدر در بین پس مانده‌های این سیستم بدنبال فریب‌کاری به اصطلاح اصلاحات میگردند، فشار بر بدنه دستگاه سرکوب را حس میکند. کار به جایی رسیده که تمام چهره های تبهکار و مافیایی حکومتی که ۴۲ سال بازجویی کردند، شکنجه کردند، تیر خلاص زدند و به دارکشیدند، ترور کردند و دزدیدند بی‌اعتمادیشان به یکدیگر را اعلام میکنند، همدیگر را مسبب فاجعه و نابودیشان اعلام میکنند، حتی صورت ظاهر را هم دیگر حفظ نمی‌کنند، همدیگر را حذف میکنند و همزمان هیچ توهمی نسبت به توفانی که احاطه‌شان کرده ندارند خوب میدانند که سینه به سینه مردم ایستاده‌اند! یک جلاد حرفه‌ای را در رقابت با رئیس زورخانه‌های ایران و پنج نفر همشان آنها را به پیش صحنه رانده‌اند تا بیرحمی و قساوت یک سلاخ، اقتدار نظامشان را حفظ کند همانطور که در کشتار سالهای  ۶۰ و ۶۸ حفظ کردند.

اعتراض خودی‌هایشان را ممنوع اعلام کرده‌اند! هیچ اهمیتی به حفظ چهره به اصطلاح دمکراتیک برای دلخوشی عقب‌مانده‌ترین پس‌مانده‌های تحولات سیاسی در ایران را هم ندارند! قرار است در استقبال از توفان جلاد، قوه قضائیشان عقربه‌های تاریخ را عقب کشند تا به خودی هایشان روحیه دهند و نوید “اقتدار!” اقتداری که بیشتر نماینگر استیصال همه آنهاست! توفان اعتراضی میلیونها کارگر و زن و مرد، پیر و جوان حکم به سرنگونی نظام سیاه اسلامی داده‌اند و دست‌ و ‌پا زدنهای احمقانه امثال خامنه‌ای و روحانی اقتدار نظامشان نیست! مضحکه استیصال آنها است!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *