کمونیسم کارگری و جنبش رهایی زن

این نوشته بر مبنای مصاحبه با کانال جدید تدوین شده است

خلیل کیوان: علیرغم محدودیت هایی که حکومت و اپیدمی کرونا ایجاد کرده است امسال اقدامات و فعالیت های گسترده ای بمناسبت هشت مارس انجام گرفت. اخبار و گزارشات نشان میدهد که در سطح اجتماعی و توده ای مردم این روز را گرامی داشتند و به یکدیگر تبریک گفتند. در خارج کشور و همچنین در فضای مجازی و همینطور در خیابانها فعالیت های متنوع و متعددی صورت گرفت. در روزجهانی زن یکبار دیگر مساله ستم کشی زن در ایرانبطور گسترده برجسته شد. جنبش رهایی زن در ایران در چه وضعیتی قرار دارد؟


حمید تقوائی، امسال بیانیه های متعدددی از جانب تشکلهای کارگری، معلمان، بازنشستگان، و نهادهای مدافع حقوق زنان منتشر شد. فعالین و چهره های سرشناس این جنبشها پپامهایی را منتشر کردند. در تهران، در مشهد، کرج، بندر انزلی، کرمانشاه، اهواز، شهرهای کردستان و در تعدادی از شهرهای دیگرتجمعات و مراسمهائی برپا شد. در تهران در پارک ساعی تجمعی از زنان سرود برابری خواندند و در مشهد تجمعی از زنان با بنرهائی علیه تبعیض جنسیتی به خیابان آمدند. در مدیای اجتماعی کلپیهای زیادی منتشر شد و سمینارها و میزگردهای متعددی برگزار شد. خواستم از شما بپرسم با توجه به این فعالیتهای گسترده که تنها به گوشه ای از آن اشاره کردم ارزیابی شما از هشت مارس امسال چیست وویژگی های آنرا چطور میبینید؟


حمید تقوائی: به نظر من هشت مارس امسال کاملا از سالهای گذشته متفاوت بود. به این معنی که میشود گفت روز جهانی زن در ایران به یک روز اعتراض سراسری و جشن عمومی و توده ای تبدیل شده است.علاوه بر فعالیتهائی که شما ذکر کردید باید از جمله به پیامهای مادران دادخواه و مادران قربانیان اسید پاشی و همچنین خانواده های قربانیان سقوط هواپیما که پیام و کلیپ تکاندهنده و کوبنده ای منتشر کردند اشاره کنم. جمعهای مدافع حقوق زنان در سنندج و سقز نیز در قطعنامه های روشن و رادیکالی خواهان رفع تبعیض جنسیتی شدند و خواستهای برابری طلبانه متعددی را مطرح کردند.
اماامسال نه تنها فعالین بلکه مردم عادی هم به استقبال هشت مارس رفتند و روز جهانی زن را به یکدیگر تبریک میگفتند. نهاد انقلاب زنانه و فعالین حزب ما نیز پیامهای تبریک متعددی دریافت کردند. به این معنی هشت مارس نه تنها بعنوان یک روز اعتراض علیه تبعیض بلکه بعنوان یک روز جشن سراسری و بزرگداشت زن و موقعیت زن در جامعه تثبیت شده است.
سالهاست جمهوری اسلامی تلاش کرده است روز تولد فاطمه را بعنوان روز زن به جامعه تحمیل کند. از سوی دیگر جریانات اپوزیسیون راست میخواهند روز کشف حجاب رضاخانی را به روز زن تبدیل کنند. هشت مارس امسال بیش از پیش نشان داد که این تلاشها بجائی نرسیده است و هشت مارس که مناسبتی با تاریخچه چپ و سوسیالیستی است کاملا در جامعه تثبیت شده است.
این نشان میدهد تلاشهائی که میخواهند جنبش رهائی زن را تحریف کنند و به بیراهه دفاع از سلطنت و یا از اسلام بکشانند در یک مقیاس گسترده اجتماعی کنار زده شده است.
هشت مارس با جنبش کارگری و جنبش سوسیالیستی تنیده است. هشت مارس روزی است که پرچم رهائی زن را جبنش کارگری بلند کرد و این روز بوسیله سوسیالیستها به عنوان روز جهانی زن اعلام شد. استقبال جامعه از این روز شاخص دیگری از گسترش گفتمانها و نقد و اعتراض رادیکال و چپ در جامعه است.
در ایران امروز از همان آغاز روی کار آمدن رژیم اسلامی هشت مارس روز اعتراض به زن ستیزی حکومتیاز یک زاویه چپ و رادیکال بوده است. بویژه امسال علیرغم مساله کرونا و بازداشتها و سرکوبگریهای جمهوری اسلامی ما شاهد فعالیتهای گسترده ای بودیمو این را باید یک گام بزرگ به پیش دانست. گامی به پیش نه تنها در جنبش رهائی زن بلکه در جنبش توده ای برای سرنگون کردن جمهوری اسلامی.


خلیل کیوان: علاه بر فعالیتهای گسترده ای که در جامعه صورت گرفت حزب هم امسال بسیار فعالتر از گذشته بود. چه فعالتیهای میدانی در ایران و در خارج کشور و چه فعالیت در مدیای اجتماعی نظیر کلیپها و بیانیه ها و سمینارها و میزگرد ها و غیره. آیا حزب فعالتر شده است و یا این ناشی از جو عمومی در جامعه است؟

حمید تقوائی: گسترش فعالیتهای حزب ناشی از هر دو فاکتور است. از یک طرف جامعه مدام رادیکالتر و معترض تر میشود. بخش هر چه وسیعتری از مردم بمیدان می آیند تا در هر فرصتی علیه تبعیضات و نابرابری ها اعتراض کنند و یکی از فاحش ترین و بزرگترین تبعیضات، بیحقوقی زن در جامعه است. هشت مارس نشان داد که بخش وسیعی از مردم فعالتر و رادیکال تر شده و باشعارها و خواستهای رادیکال و کاملا انسانی و ریشه ای به مبارزه علیه تبعیض جنسیتی بلند شده اند. این برای حزب ما، که همیشه مبارز فعال علیه آپارتاید جنسی و کل تبعیضات در حق زنان بوده است و همیشه در هشت مارسها پرچم رهائی زن و اعتراض به بیحقوقیهای مفرطی که اسلام و جمهوری اسلامیو کل نظام سرمایه به زنان تحمیل میکند، را برافراشته است، شرایط مساعدی برای گسترش فعالیتها فراهم کرد. نبض حزب با نبض جامعه میزند. حزب ما همپای جامعه مدام از نظر فعالیت تبلیغی، فعالیت در مدیای اجتماعی، و فعالیتهای میدانی حیطه کارش را گسترده تر میکند، کارزارهایمتعددی سازمان میدهد و ابتکارات جدیدی بکار میبرد.
امسال در هشت مارس شاهد این نوع فعالیتهای حزب بودیم. خیلی فشرده به این فعالیتها اشارهمیکنم چون در این برنامه فرصت پرداختن به همه آنها نیست. یک بخش این فعالیتها و اقدامات سمینارها و سخنرانیهای آنلاینی بود که بوسیله حزب و نهادهای مورد حمایت حزب سازمان داده شد. مینا احدی سمینارهای متعددی داشت، انقلاب زنانه، اکس مسلم، کمیته مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی و شیوا محبوبی، سمینارهائی برگزار کردند که با استقبال مواجه شد. سمیناری بوسیله واحد حزب در ونکور به زبان انگلیسی برگزار شد که بیش از هشتاد نفر از فعالین جنبش رهائی زن در جلسه آن شرکت کردند. عبدالله اسدی و فدراسیون پناهندگی با حضور پناهندگان ایرانی در ترکیه میزگردی در مدیای اجتماعی برگزار کرد که آنهم با استقبال ایرانیان پناهجو روبرو شد. در این سمینارها تعداد زیادی از شرکت کنندگان و سخنرانان و پیام دهندگان از ایران و از خارج ایران غیرحزبی بودند و این نشاندهنده ابعاد اجتماعی فعالیت و ارتباطات حزب و نهادهای مورد حمایت حزب است.
این یک جنبه از فعالیت بود که بسیار گسترده تر از سالهای گذشته بود. جنبه دیگر ابتکاراتی نظیر دوچرخه سواری در اعتراض به بیحقوقی زن در ایران بود که در شهرهائی در سوئد و دانمارک بوسیله کادرهای حزب سازمان داده شد. این آکسیون بویژه در شهر کپنهاگ بسیار موفق بود و فعالین غیر ایرانی جنبش رهائی زن در این شهر هم به این حرکت پیوستند و به بیحقوقی زن در ایران اعتراض کردند. همین طور کلیپهای متعددی از جمله کلیپ سرود برابری که فعالین کمیته مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی تهیه کرده بودند در مدیای اجتماعی وسیعا منتشر شد و با استقبال چندین هزار نفره مواجه شد.
من دیگر وارد فعالیتهای میدانی که در ایران نظیراجتماعات و دیوارنویسی ها و غیره انجام شد نمیشوم. مجموعه اینها نشان میدهد که حزب نبضش با نبض جامعه میزند و همراه و در کنار و در متن حرکت عظیمی که امسال در اعتراض به بیحقوقی زن در هشت مارس شکل گرفت نقش فعالی ایفا کرده است.


خلیل کیوان: بله با این توصیفی که کردید مردم ایران به همه کسانی که جامعه ایران را اسلامی میدانند جواب محکمی دادند. بیش از دو دهه قبل وقتی گفته میشد ایران کشور اسلامی نیست بلکه حکومت آن اسلامی است و یا گفته میشد انقلاب ایران زنانه است بسیاری این حرفها را غلو آمیز و غیر واقعی تلقی میکردند. اینها را منصور حکمت برای اولین بار – مثل بسیاری ترم های نو دیگر- باب کرد. اکنون دایره کاربرد انقلاب زنانه بسیار گسترده است. کسی از شنیدن این واژه تعجب نمیکند بلکه بخشی از فرهنگ جامعه شده است و آنرا امری بدیهی میدانند. انقلاب زنانه به چه معنی است؟ آیا منظور اینست که زنان در آن مشارکت گسترده دارند؟ مطالبات شان برجسته است و یا نقش رهبری دارند؟ منظور چیست؟
حمید تقوائی: ابتئا این نکته را بگویم که زمانی که منصور حکمت این را مطرح کرد خیلی از چپها با ان مخالفت کردند و این را استنباط کردند که انقلاب، کارگری و یا سوسیالیستی نیست بلکه زنانه است. در حالیکه منظور اینست که انقلاب سوسیالیستی، اتقلاب ضد سرمایه داری در ایران خصلتی زنانه دارد. امروز ممکن است هنوز برخی نیروهای چپ با این ترم مشکل داشته باشند ولی خوشبختانه در یک سطح اجتماعی زنانه بودن انقلاب پذیرفته شده است تا حدی که سازمان جوانان حزب حرکت اعتراضی و نهادی تحت این نام سازمان داده است و فعالین زیادی در ایران و خارج از ایران در این نهاد فعالیت میکنند. همانطور که اشاره کردم یکی از سمینارهای هشت مارس بوسیله این نهاد برگزار شد که فعالین زیادی از ایران و خارج از ایران پیامهای صوتی و تصویری فرستادند و در این سمینار مشارکت داشتند و حتی ویدئوی موزیک ویژه ای برای این سمینار تهیه کردند. میخواهم بگویم امروز انقلاب زنانه بعنوان یک مفهوم و یک حرکت و نهاد اجتماعی تثبیت شده است.
در مورد معنی انقلاب زنانه پرسیدید. اینکه زنان نقش مهمی در مبارزات مردم ایران دارند و در بسیاری موارد در پیشاپیش صف اعتراضات هستندو یا مثلا مادران خاوران و جنبش دادخواهی و مادران زندانیان سیاسی بسیار جسورانه مقابل جمهوری اسلامی ایستاده اند یک واقعیت است. از سوی دیگر مسله مهمی که انقلاب در ایران باید حل کند مساله ستمکشی زن استو در این هم تردیدی نیست. واقعیت دیگر اینست که جمهوری اسلامی با سرکوب زنان، با آپارتاید جنسی و با اعمال فاحش ترین تبعیضات علیه زنان در واقع کل جامعه را به بند کشیده است و خودش را سرپا نگهداشته است. ما همیشه گفته ایم عمر حکومت به موی زنان بند است. به معنی استعاری و حتی به معنی واقعی کلمه. جمهوری اسلامی با حجاب آمده است و بی حجاب میرود.
این واقعیات جنبه های مختلف انقلاب زنانه را نشان میدهد. این را نشان میدهد که زنان با اعتراض علیه تبعیض جنسیتی علیه کل این نظام و حکومتی که این تبعیض را به جامعه تحمیل کرده است مبارزه میکنند. جنبش رهائی زن در ایران عمیقا سیاسی است، عمیقا ضد مذهب است، عمیقا سرنگونی طلب است، عمیقا خواهان ارزشهای انسانی است و پرچم آنها را بلند کرده است. عمیقا مدرن و مدنی است. خواستار نه تنها برابری زن و مرد بلکه جامعه ای بری از خرافات و اخلاقیات گندیده ضد زن است. اینها خصوصیات یک انقلاب زیر و رو کنده است. انقلابی که تیشه به ریشه ستمکشی زن، مذهب، و اخلاقیات میزند.

اگر حکومت به بیحقوقی زن متکی است مبارزه علیه این بی حقوقی تیشه زدن به ریشه حکومت است.این امر به این معنی نیست که انقلاب اهداف و خواستهای دیگری ندارد و تنها باید تبعیض جنسیتی را حل کند. بلکه به این معنی است که انقلاب سوسیالیستی در ایران خصلتی زنانه دارد.
هر انقلابی بخواهد جنبش رهائی زن را با خصوصیاتی که گفتم به پیروزی برساند باید نه تنها با جمهوری اسلامی بلکه با کل نظام و حکومت طبقه مفتخور سرمایه دار تعیین تکلیف کند. به این معنی انقلاب سوسیالیستی در ایران زنانه است و یا بعبارت دیگر انقلاب رهائی بخش زن در ایران تنها میتواند سوسیالیستی باشد. به این اعتبار نیروی زنان جامعه، یعنی پنجاه درصد جامعه، بالقوه یک نیروی مهم پیشبرد انقلاب سوسیالیستی در ایران محسوب میشود


خلیل کیوان: شما نظراتی مشابه این را در سمیناری در سه سال پیش و اخیرا در نوشته ای تخت عنوان ویژگیهای سوسیالیستی جنبش نوین رهایی زنطرح کرده اید و گفته اید که جنبش رهایی زن در ایران ضد مذهب است، ضد اخلاقیات و تابوهای عقب مانده است، ضد پست مدرنیسم و یونیورسال است، علیه اسلام سیاسی است. در حالی که گرایشات فمینیستی غالب در دنیا این خصوصیات را ندارند. این تفاوت از چه ناشی میشود؟
حمید تقوائی: در ایران جنبش رهائی زن این خصوصیات را دارد به خاطر اینکه بیش از چهل سال است حکومتی برسر کار است که مبنای ایدئولوژیک، سیاسی، و سلطه فکری و فرهنگی و اخلاقی اش تابوها، اخلاقیات کپک زده مردسالارانه، مذهب و قوانین ضد انسانی مذهبی و کلا نگاه به زن بعنوان یک کالای جنسی و ابزار لذتجوئی مرد است. در ایران زن ستیزی فلسفه و سیاست رسمی حکومت است. این را فقط در قوانین نمی بینید. در قوانین زن یا حقی ندارد و یا نیمی از مرد بحساب می آید ولی مساله بسیار از این فراتر است. جمهوری اسلامی حکومتی است که هر روز مقامات و امام جمعه هایش از منبر و محراب رواج دهنده بدترین اهانتها و تحقیرها نسبت به زنان هستند، حکومتی که به تجاوز به دختر نه ساله تحت عنوان ازدواج شرعی رسمیت داده است، حکومتی که به تن فروشی تحت عنوان صیغه مشروعیت است، حکومتی که نه تنها مانع قتلهای ناموسی نیست بلکه حتی آنرا در جامعه رواج میدهد. طبق قوانین قصاص واخلاقیات اسلامی مرد حق دارد همسر و یا دخترش را که به نظر او “بی عفتی” کرده اند و یا روابطی دارند که مورد تائید اسلام نیست، به قتل برساند.


مردم ایران با چنین حکومتی طرفند. چنین حکومتی در برابر خودش جنبش و حرکتی را سازمان داده است که مشت بر آسمان میکوبد. من در نوشته ام این مثال را زده ام که وقتی فنری را فشار میدهید اگر رها بشود دیگر سر جای اولش نمی ایستد، بلکه بمراتب به جلوتر میجهد. وضعیت زنان در ایران هم همینطور است. دولت، ایدئولوژی رسمی، قوانین، تبلیغات دولتی، و سرکوب وزندان و شکنجه و غیره تمام اینها یک بی حقوقی مفرط و میشود گفت تحقیر و توهین مفرطی را به زنان در جامعه ایران تحمیل کرده اند. زنان علیه این وصعیت بلند شده اند و بنابرین انرژی ای عظیمیانباشته شده است که وقتی رها بشود، وقتی علیه جمهوری اسلامی بمیدان بیاید جامعه را شخم خواهد زد و آخرین دستاوردها و را برای آزادی زن طلب خواهد کرد. دیگر به سطحی از حقوق زنان که مثلا در زمان شاه بود رضایت نخواهد داد. یا حتی در حدی که امروز در کشورهای اروپائی هست. زنان ایران خواهان ازادی بی چون و چرا و تمام و کمال هستند. و این آزادی محورش ارزشهای انسانی جهانشمول است. زنان در ایران این را نمی پذیرند که گویا فرهنگ اسلامی ایجاب میکند بقول رژیم”هنجارها” را رعایت کنند. این هنجارها همان تابوهای پوسیده و ضد زن اسلامی است. زنان فی الحال در حال درهم شکستن این هنجارها هستند. مساله تابو بودن روابط جنسی را زنان با ازدوجهای سفید درهم شکسته اند. اعتراض حتی به بیحقوقی هائی که در سطح خانواده هست، اعتراض به اخلاقیات پوسیده ای که زن را ناموس مرد میداند و اورا به “عفت و عصمت” فرا میخواند، اعتراض به حجاب و آپارتاید جنسی و غیره و غیره وسیعا و هر روزه در جریان است. زنان در ایران خواهان یک فرهنگ و روابط و مناسبات انسانی،مدرن، جهانی و عمیقا مبتنی بر برابری همه جانبه بین زن و مرد هستند و هر جا توانسته اند عملا دست اندر کار پیاده کردن این مناسبات شده اند. به همین خاطر هست که به نظر من جنبش رهائی زن در ایران خصلتی ضد مذهبی و ضد اخلاقیات و تابوهای مردسالارانه، یونیورسال و تابو شکنانه دارد و خواهان مترقی ترین و پیشرو ترین درک و و تعبیر از آزادی و برابری و تحقق آن در ایران هست.
در جنبش فمینیستی غالب در دنیا متاسفانه این خصوصیات را نمی بینیم. بخاطر اینکه اساسا دیدگاههائی بر این جنبش حاکم شده است که حتی از خواستها و پرچمی که روزی بورژوازی لیبرال و دموکرات در دست داشت بسیار عقب مانده تراست. امروز در فضای فکری غرب پست مدرنیسم مسلط است. یعنی نظریه ای که به ارزشهای جهانشمول انسانی قائل نیست، حتی به پیشرفت وترقی معتقد نیست و بر این باور است که ارزشهای محلی و اتنیکی بر مبنای مذهب و ملیت و قومیت تعریف و تعیین میشوند. بر این مبناست که خیلی از فمینیستها و حتی جریاناتی که خود را چپ میدانند حجاب و برقع را جزئی از فرهنگ “زن مسلمان” میدانند و بر قتلهای ناموسی حتی در کشورهایاروپائی چشم میبندند. این گرایش و نگرش رها کننده زن نیست، تسلیم کردن او به قوانین ضد زن مذهبی قومی عشیرتی است و بهمین دلیل هم هست که تماما در نقطه مقابل جنبش رادیکال رهائی زن در جامعه ایران قرار میکیرد.


خلیل کیوان: از صحبتهای شما میشود به این نتیجه رسید که تنها پاسخ به مساله ستمکشی زن سوسیالیسم هست. همانطور که درسمینار و نوشته ای که اشاره کردم این را به صراحت بیان کرده اید. گفته اید که فمینیسم در این دوره فقط میتواند فمینیسم سوسیالیستی باشد. و جریانات سیاسی حاکم و غالب در دنیا، دولتها و احزاب و حتی گرایشها و جنبشهای متعارف جاری پاسخ و راه حلی برای نابرابری هایی که به زنان روا میشود، ندارند. چرا اینطور فکر میکنید؟ آیا منظور شما اینست که زن تنها در جامعه سوسیالیستی میتواند آزاد شود؟


حمید تقوائی: برخی از نیروهای چپ بر این باورند که تنها سوسیالیسم میتواند زن را آزاد کند. اما به عقیده من از نظر تئوریک اینطورنیست. از لحاظ تحلیلی و انتزاعی زن میتواند در جامعه سرمایه داری هم آزاد بشود اما عملا این اتفاق نمی افتد و عملا رهائی زن با رهائی جامعه از سطه سرمایه گره میخورد. چرا اینطورست؟ مشخصا بخاطر دست شستن بورژوازی از مدنیت و ارزشهای جوامع مدنی که روزی خودشپرچمدارش بود.
امروز نه فقط هر طرفدار رهائی زن و هر فمینیست که واقعا میخواهد زن آزاد شود باید سوسیالیست باشد بلکه هردموکرات پیگیری باید سوسیالیست باشد، هر طرفدارواقعی حقوق بشر باید سوسیالیست باشد، هر کسی که با هر نوع تبعیضی مخالف است باید سوسیالیست باشد. چون بورژوازی اصلا تبعیض را برسمیت نمی شناسد. تبعیض را تفاوتهای فرهنگی مینامد! تفاوت تمدنها و جنگ تمدنها مینامد! ظاهرا اسلام که زن را ملک طلق مرد میداند یک تمدن است و هندوئیسم که معتقدست زن را باید بهمراه شوهر سوزاند یک تمدن است و فرهنگ پیشرفته و مدرن هم یک تمدن است!
این وضعیتی است که بورژوازی بوجود آورده است. روزی لنین میگفت هر دموکرات پیگیری باید سوسیال دموکراتباشد. امروز باید این را به مبارزه علیه همه تبعیضات بسط داد. هر فعال واقعی جنبش رهائی زن باید سوسیالیست باشد. راهدیگری نیست. حتی هر کس میخواهد کره زمین و محیط زیست حفظ بشود باید سوسیالیست باشد. این را امروز حتی آقای بیل گیتز سرمایه دار معروف و صاحب مایکرو سافت میگوید. میگوید راه حل گرمایش زمین فقط سوسیالیسم است. لازم نیست مارکسیست باشید، کافی است واقع بین باشید تا متوجه بشوید که مساله زن، مساله نابودی محیط زیست، مساله سرکوب و دیکتاتوری، حتی نفی مدنیت و جامعه مدنی امروز جوابش در دست سوسیالیستها است. بورژوازی از نظر فلسفی و ایدئولوژیک و دکترین سیاسی اجتماعی از جامعه مدنی دست شسته است. جامعه موزائیکی قبیله ای عشیرتی مذهبی را تئوریزه کرده اند و تبلیغ میکنند.
بنابرین حتی هر فعال مدنی پیگیری باید سوسیالیست باشد. هر کس برای تمدن و مدنیت ارزش قائل است و هر کس فکر میکند انسانهای کره زمین خواستهای پایه ای مشترکی دارند و آزادی یک معنی واحد برای همه ساکنین کره ارض دارد؛ هر کس معتقد است آزادی نسبی نیست، رفاه نسبی نیست، برابری نسبی نیست باید سوسیالیست باشد. اکثر قریب به اتفاق مردم جهان، در نقطه مقابل پست مدرنیسم یک درصدیها، اینطور فکر میکنند. و تنها سوسیالیسم میتواند این آرمان و خواست مردم جهان را متحقق کند.
منظور من البته سوسیالیستهای نوع کمونیسم کارگری است. بعضی از چپها هستند که حب پست مدرنیسم را قورت داده اند. از جمله چپهائی در غرب که امروز در کنار حسن نصرالله می ایستند. آنها را باید کنار گذاشت ولی سوسیالیستها و کمونیستهای واقعی نه تنها پرچم رهائی زن بلکه پرچم مدنیت و مدرنیسم و تمدن و معیارها و نرم های انسانی را در دست دارند. ازینرو باید گفت با شرایطی که بورژوازی در دنیا بوجود آورده است، با این سیر قهقرائی که بورژوازی بر دنیا تحمیل کرده، جنبش رهائی زن فقط میتواند جنبشی سوسیالیستی باشد.

انترناسیونال 911

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *