asqar karimi1

بازنده اول مه جمهوری اسلامی بود

asqar karimi1
اصغر کریمی:
        اول مه امسال یک بار دیگر صف بندی کارگران و مردم در برابر حکومت اسلامی را جلو چشم گذاشت. در یک سو شاهد تحرک کارگران و تشکل هایشان بودیم که با بیانیه ها و فراخوان هایشان به استقبال اول مه رفتند و شاهد حضور پرشور مردم در کانال جدید به مناسبت روز جهانی کارگر و از طرف دیگر فضای بگیر و ببند و تهدید و احضار توسط جمهوری اسلامی که همه اقتدارش! را برخ کارگران کشید. نه فقط به رخ آنها که تلاش کردند روز اول مه تجمع کنند بلکه به دهها میلیون کارگر و به کل جامعه ای که مترصد بزیر کشیدن این حکومت است. قرق کردن خیابانها و مکان های اول مه و احضارها و دستگیری ها٬ نشان دادن چنگ و دندان حکومت به میلیون ها مردم معترض بود. قوایشان را بسیج کردند٬ دهها نفر را دستگیر کردند و جلو تجمعات را گرفتند اما بازنده بودند.
        جمهوری اسلامی با حمله به بند ۳۵۰ زندان اوین به مقابله با فضای پرشور روزهای قبل از اول مه رفت٬ اما مقاومت زندانیان و خانواده هایشان آنرا به عکس خود تبدیل کرد و رژیم بازنده این جنایت شد و مجبور شد رئیس زندانها را برکنار کند. درمورد اعدام ریحانه نیز همین اتفاق افتاد و یک بی آبروئی دیگر برای حکومت و سیستم قضائی نصیبش شد. اینها شاخص هائی از اوضاع سیاسی پرتحول ایران است. فضای پرشور بینندگان کانال جدید در یک ماه گذشته و اعلام آمادگی برای حضور فعال در اول مه گوشه ای دیگر از این فضای پربار سیاسی جامعه بود.
        یکی از مهمترین پیشروی های طبقه کارگر در ایران در دهه اخیر٬‌ جلو آمدن طیفی گسترده از رهبران کارگری بوده است. و هر دستگیری و شکنجه آنها نه تنها کارگران را عقب نرانده و‌ نه تنها این سنت بسیار مهم را تضعیف نکرده است٬ بلکه تعداد بیشتری را به جلو صحنه کشانده است. دستگیری ها و احضارهای روزهای اخیر تعداد بیشتری از رهبران کارگری را به جامعه نشان داد یعنی حکومت با پای خودش موقعیت رهبران کارگری را در صف اول مبارزه آزادیخواهانه مردم ایران تحکیم کرد. و این بر متن فضای تعرضی جامعه ایران علیه جمهوری اسلامی اتفاق می افتد.
        قطعنامه های متعدد و غنی تشکل های کارگری به مناسبت اول مه یک پیشروی دیگر برای کارگران و مردم بود. همین تشکل ها علیرغم هر اشکالی و علیرغم هزار محدودیت که بر سر راه آنها است٬‌ علیرغم ممنوعیت آنها و زیر ضرب بودن دائم رهبران و فعالین شان ولی بیشتر شناخته شدند و با خواست هایشان پرچم بخش مهمی از مطالبات مردم٬ از زنان تا آزادی های سیاسی و لغو مجازات اعدام٬‌ از کودکان تا بازنشستگان٬ از کارگران مهاجر تا زندانیان سیاسی را برافراشتند و گام دیگری به جلو آمدند.
        و بالاخره جسارت و عزم راسخ کارگران و بویژه رهبرانشان را باید مورد تاکید قرار داد که تردیدی نداشتند که با تجمع در روز اول مه مورد ضرب و شتم قرار میگیرند و دستگیر میشوند اما علیرغم همه تهدیدها و احضارها و حضور نیروهای اوباش حکومت٬ دست به تجمع زدند. جمهوری اسلامی نیز تردیدی نداشت که اگر کمی شل بگیرد و خیابان ها را قرق نکند و فضا را امنیتی نکند٬‌ در هر شهر و میدانی هزاران نفر از مردم خشمگین و به جان آمده دست به تجمع میزنند و در آنصورت اولین شعارشان مرگ بر خامنه ای و حکومت اسلامی خواهد بود.
        در روز جهانی کارگر تجمات و راهپیمائی های هزاران نفره برگزار نشد٬ سخنرانی های آتشین ایراد نشد٬ پلاکاردها در خیابانها افراشته نشد اما آنچه اتفاق افتاد٬ گوشه ای از پتانسیل عظیم طبقه کارگر برای رهائی خود و جامعه از چنگال حکومت و طبقه مفتخور حاکم بود. تلاش های سرکوبگرانه جمهوری اسلامی این پتانسیل را بیش از پیش به کل جامعه نشان داد و اقتدار رو به زوال حکومت بیش از پیش نمایان شد.
         شعله های آتش خشم مردم زبانه میکشد. تهدیدها٬ دستگیری ها و ضرب و شتم ها٬ حمله به زندانیان و اعدام ها دیگر مرعوب کننده نیست٬‌ شعله های خشم را باد میزند و طوفان به راه می اندازد. با تمام قوا به استقبال این شرایط باید رفت٬ خواست های اول مه را باید پی گرفت٬ برای آزادی رهبران کارگری و سایر زندانیان سیاسی قاطعانه به میدان آمد و سازماندهی کارگران و مردم آماده برای سرنگونی را فعال تر از همیشه در دستور گذاشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *