جدید ترین
asqar-karimi

سیاسی اش نکنید!

asqar-karimi
اصغر کریمی:
“سیاسی اش نکنید”، “شلوغ نکنید”، “رسانه ایش نکنید”! اینها کدهای یک جنبش سیاسی معین است، جنبش ملی اسلامی، جنبش حفظ نظام، جنبشی که یک سرش دو خردادی ها هستند و سابقه شان را در شکل دادن به حکومت و قتل عام های دهه شصت همه به یاد دارند و سر دیگرش جبهه ملی چی ها، توده ای ها و اکثریتی ها، خیل روشنفکران و نویسندگان و ادبا و شعرا و هنرمندان این جنبش از دولت آبادی تا شیرین عبادی و محافل و “شخصیت”های این جنبش در داخل و خارج کشور.
منظور از شلوغ نکنید و سیاسی اش نکنید این است که قوه قضائیه را تحریک نکنید، با نفس قصاص و اعدام و سنگسار کاری نداشته باشید، با بنیادهای حکومت در نیفتید و کلا فعالیت غیر قانونی و سرنگونی طلبانه نکنید. در جامعه ای که همه چیز سیاسی است، عبارت “سیاسی اش نکنید” دفاع شرمگین از حکومت است. انگار قوانین قصاص و مجازات اسلامی سیاسی نیست! انگار قوه قضائیه سیاسی نیست! انگار اعدام ها سیاسی نیست، انگار دستگیری رهبران کارگری و مخالفین سیاسی و عقیدتی سیاسی نیست و انگار “سیاسی اش نکنید” و دخیل بستن به بخش هائی از حکومت و در عوض نفرت پراکنی علیه کمونیست ها، سیاسی ترین تعرض به مبارزه مردم نیست. مخاطب مجهول اینها سرنگونی طلبان و مشخصا حزب کمونیست کارگری است. میگویند شلوغ کردید دلارا و شهلا جاهد اعدام شدند، یعنی اگر شلوغ نمیکردید و کمپین نمیگذاشتید و برای قوه قضائیه و مقامات راه در روئی میگذاشتید اینها اعدام نمیشدند. نمیگویند چگونه اعدام نمیشدند، خودشان که مشغول اعتراضی و حتی خواهش و التماسی هم نبودند. آیا توهمی به قوه قضائیه دارند، آیا اینقدرها هم حکومت را بیرحم نمیدانند؟ نه، مساله این نیست. نگرانی آنها از این است که سرنگونی طلبی با این کمپین ها رشد کند و جریاناتی مثل کمیته بین المللی علیه اعدام و مینا احدی و حزب کمونیست کارگری توجه و سمپاتی مردم را به خود جلب کنند. اینها هر قدر هم از جمهوری اسلامی دلخور باشند، آرمانها و توقعات آنها از جمهوری اسلامی و قوانین آن جلوتر نمی رود و نمی خواهند بقای رژیم زیر سوال رود. بعضی شان آدم های بدی هم نیستند و اینطور نیست که واقعا دوست داشتند دلارا و شهلا به دار کشیده شوند. ولی اگر قرار است با نجات آدم ها حزب کمونیست کارگری نفوذش بیشتر شود چه بهتر که اینها اعدام شوند تا همگان بفهمند که کمپین و فشار سیاسی راهش نیست! که از حزب کمونیست کارگری حمایت نکنید، اینها خطرناکند، حتی از حکومت خطرناک ترند! در واقع حکومت میزند و میکشد و هنگامی که شما علیه این آدمکشی سر و صدا میکنید عده ای متعلق به جنبشی در حاشیه حکومت، شما را به آرامش و خونسردی دعوت میکنند و بی بی سی شان سانسورتان میکند و مطلب پشت مطلب علیه تان مینویسد.
واقعیت این است که کمپین های ما علیرغم دستاوردهای سیاسی مهمی که داشته است، که بعدا در این مورد توضیح میدهم، اما در مواقعی هم نتوانسته است به هدف مشخص خود یعنی نجات برخی محکومین به اعدام دست یابد. و اتفاقا یک هدف جمهوری اسلامی این است که بگوید کمپین کردند و ما را تحت فشار قرار دادند و راه عقب نشینی برای ما نگذاشتند و با این بهانه جنایت خود را توجیه کند. به ملی اسلامی ها هم باروت بدهد علیه ما لجن پراکنی کنند و جنایت حکومت را دستمایه تبلیغات خود علیه این کمپین ها کنند.
شهلا و دلارا و بهنود را متاسفانه نتوانستیم نجات بدهیم چون نتوانستیم خیلی ها را که بالقوه علیه اعدام هستند، به میدان بیاوریم. اما هزینه این اعدام ها را برای حکومت بالا بردیم. از اول مه ٨٨ تاکنون دلارا و شهلا جاهد و بهنود شجاعی و بیش از دو هزار نفر دیگر را کشتند. اینها همه شهلا و دلارا و بهنود بودند اما حتی اسمشان را کسی نشنید و خانواده های آنها در سکوت و خلوت خود گریستند. ملی اسلامی ها هم ککشان نگزید. اگر اسم و عکس و مشخصات و سایر وجوه انسانی این سه نفر هم اینطور عمومی نشده بود اینها هم سه “عدد” دیگر میشدند کنار دو هزار و خرده ای عدد دیگر. ملی اسلامی های عزیز هم با خیال راحت تری کار خودشان را میکردند و توی دردسر فعالیت علیه ما نمی افتادند!

اهداف و دستاوردهای کمپین های ما علیه اعدام:
هدف ما این است که جلو اعدام را بگیریم، که جنایتکارانه بودن اعدام را با گوشت و پوست و احساس نشان بدهیم، خواست لغو مجازات اعدام را هرچه بیشتر عمومی کنیم، نشان بدهیم اعدام هر انسانی در هر نقطه دنیا که انجام شود قتل عمد دولتی برای مرعوب کردن مردم است اما جمهوری اسلامی رسما و قانونا بیگناهان را اعدام میکند. برای اینکار کیس های معینی را که قابلیت بیشتری برای بسیج افکار عمومی دارد برجسته میکنیم، حول آن کمپین راه می اندازیم، محکومین به اعدام را با اسم و رسم و عکس و گوشه هائی از زندگی شان به مردم معرفی میکنیم، به افراد گمنام و تحقیر شده و شکنجه دیده شخصیت و هویت میدهیم، جمهوری اسلامی را به عنوان قاتل اصلی و بانی همه خشونت های موجود و زمینه ساز قتل ها و تجاوزها در جامعه می شناسانیم و احساسات انسانی مردم را علیه آدمکشی دولتی بر می انگیزیم. هم افکار عمومی را به حرکت درمیآوریم هم دولت ها و نهادهای بین المللی را با اتکا به بسیج افکار عمومی وادار به عکس العمل میکنیم. هم افراد معینی را از مرگ نجات میدهیم و هم از طریق کل فعالیتمان فرهنگی را علیه اعدام شکل میدهیم و هزینه اعدام ها را برای جمهوری اسلامی در ایران و در سطح بین المللی بالا میبریم و حتی آنجا که موفق به جلوگیری از برخی اعدام ها نمیشویم، زمینه را برای فعالیت های بعدی علیه اعدام آماده تر میکنیم. بدون این فعالیت ها نه کبرا را کسی میشناخت نه نازنین فاتحی و سکینه و افسانه و محمدرضا حدادی و نه خیلی های دیگر را. اینها هم اعداد بیجانی میشدند در کنار دیگر اعداد.
به یمن فعالیت های مستمر و هرروزه علیه اعدام، امروز جنبشی علیه اعدام شکل گرفته است که انعکاس آنرا در صفوف حکومت و رسانه هایش هم میتوان به وضوح شاهد بود. طیف بیشتری شروع به فعالیت کرده اند. ملی اسلامی ها هم تحت این فشارها و برای اینکه عقب نیفتد لگام (لغو گام به گام علیه اعدام) را براه انداخت و برخی شخصیت هایش به زبان الکن خودشان شروع به عکس العمل کرده اند. خانواده های محکومین به اعدام حق به جانب تر زبان به اعتراض گشوده اند، خانواده های مقتول بیشتری هدیه جمهوری اسلامی یعنی طناب داری که به آنها میدهد را دارند پس میزنند. در سطح بین المللی کلی افکار سازی شد و فشارهای بین المللی علیه جمهوری اسلامی بیشتر شد. و مهم این که انسان هائی را نجات دادیم و جمهوری اسلامی را کنار دیوار گذاشتیم، تسلیمش کردیم و ضعف و زبونی اش را در مقابل مردم به نمایش گذاشتیم.

کشمکش دو جنبش سیاسی:
این یک جنگ تمام عیار است با جمهوری اسلامی و تا این حکومت زنده است ادامه خواهد یافت. اما یک جنبه مهم جنگ ما نیز رسوا کردن ملی اسلامی ها و خنثی کردن تشبثات آنها است. اینها یک خاکریز مهم حکومتند و کشمکش با آنها در عرصه های مختلف مبارزه مردم جریان دارد. آنها برای حفظ نظام میجنگند و ما برای سرنگونی آن. آنها تلاش میکنند در میان مردم نسبت به جناح ها و شخصیت هائی در حکومت توهم ایجاد کنند و ما تلاش میکنیم ماهیت یکسان کل حکومت اسلامی را به همگان نشان بدهیم، آنها فرهنگ سکوت و گلایه کردن را دامن میزنند و ما فرهنگ اعتراض و بقول آنها شلوغ کردن و اتکا نکردن به مقامات و ارگانهای حکومت را. ما تلاش میکنیم هر مبارزه ای هرچند کوچک، رسانه ای شود، توجه بقیه مردم را جلب کند، مردم وعده های توخالی را باور نکنند، علیه دستگیری رهبرانشان عکس العمل نشان بدهند، آنها را به جامعه بشناسانند و کوتاه نیایند، تسلیم نشوند، اتحادشان را حفظ کنند و جبهه خود را در مقابل کل حکومت تقویت کنند. و اتفاقا یک دستاورد ما در جریان مبارزه، پیشروی جنبش عدالت طلبی و آزادیخواهی و تضعیف جنبش اصلاح حکومت بوده است. جنبشی که از هر حرکت رادیکال مردم وحشت دارد.
و این صرفا به کشمکش در عرصه اعدام محدود نیست و در همه عرصه های مبارزه مردم از جمله مبارزه هرروزه کارگران جریان دارد. عبارات شلوغش نکنید، با رسانه های خارج تماس نگیرید، با اپوزیسیون تماس نگیرید و اجازه ندهید در مبارزه تان دخالت نکنند، سعی کنید از طرق قانونی خواست هایتان را پیگیری کنید، آنجا هم در هر اعتصاب و اعتراضی شنیده میشود. در جنبش کارگری این رسالت را شوراهای اسلامی بعهده دارند. در دانشگاهها، در اعتراضات معلمان، در جنبش رهائی زن و همه جا این جنبش علیه طیف رادیکال سمپاشی میکند. زیبائی و نقطه قوت جامعه ایران تحت حاکمیت یکی از سیاهترین حکومت های تاریخ، در اعتراض رایکالی است که از هر منفذ جامعه بیرون میزند و ملی اسلامی ها که توان خفه کردن آنرا ندارند تلاش میکنند آنرا ضعیف و زمین گیر کنند.
بی بی سی نمونه یک رسانه حامی این خط است که به شیوه های مرموز و کثیفی از جمله با سانسور بدون استثنا تمام کمپین های ما و برعکس هایلایت کردن سیستماتیک چهره های گردگرفته ملی اسلامی با جان و دل مایه میگذارد. یکی از نویسندگانی که بی بی سی به تبلیغ نظرات گهربارش کمر همت بسته فردی به نام علی عجمی است که گفته است: “پرونده های مربوط به قصاص انتخاب خوبی برای مبارزه با اعدام نیست چون قصاص کاملا در اختیار قوه قضائیه و دادستانی نیست و شاکی خصوصی دارد”. شرم واقعا چیز خوبی است. اولا لطفا انتخاب کیس ها را به مخالفین اعدام بسپارید خودشان بلدند چه کیس هائی را انتخاب کنند. مبصر لازم ندارند. ثانیا، طناب دار را قوه قضائیه مظلوم شما به شاکی خصوصی داده است. آیا فهم این مساله ساده واقعا برای شما و حضرات گرداننده بی بی سی دشوار است؟ ایشان همچنین فرموده اند: “رویکرد رسانه های گروهی نیز به شکلی بوده است که در اکثر موارد از قربانیانی که متهم به قتل و محکوم به اعدام بوده اند فرشته های بیگناهی ساخته است. دلارا دارابی، بهنود شجاعی و سکینه محمدی آشتیانی سه متهم به قتلی بودند که در عرصه رسانه ها به هنرمند نقاش، جوان بیگناه، و زن مظلوم مبدل شدند. در پرونده ریحانه جباری نیز رگه های محکمی از چنین رویکردی قابل مشاهده است”. باز هم واقعا شرم! کسی اینها را فرشته معرفی نکرده است اما در کدام دادگاه و با کدام رسیدگی عادلانه ثابت شد که اینها قاتل بوده اند و بیگناه و مظلوم نبوده اند؟ جز این است که جمهوری اسلامی و رسانه هایش همه اینها را به خورد شما و بی بی سی محترمتان داده است؟ در مقابل جمهوری اسلامی و قوه قضائیه و رسانه هایش که اینها را بعنوان قاتل و یا زن بدکاره معرفی کرده است، توقع دارید که فعال علیه اعدام هم اول آنها را بعنوان موجودات بیرحم و آدمکش معرفی کند و بعد برایشان کمپین کند؟ بنازم آن فکر عمیق تان را! فعالین علیه اعدام لازم است اولا کل آن شرایط جهنمی را که جمهوری اسلامی و قوه قضائیه و قوانین قضائی اش بر جامعه حاکم کرده را افشا کند، ناعادلانه بودن قوانین و دادگاههای جمهوری اسلامی را افشا کند و در مقابل تصویری که حکومت از قربانیان خود بعنوان جانی و فاحشه و غیره میدهد وجوه انسانی آنها را به جامعه معرفی کند، به ضدانسانی بودن قتل دولتی به اسم جامعه و آنهم به شیوه جمهوری اسلامی، گوشت و پوست بدهد، توجه جامعه را جلب کند و برای نجات محکومین تلاش کند. اعلام کند که آنها که بر مسند قضا نشسته اند خود در قتل هزاران کمونیست شریف و هزاران بیگناه دیگر دست داشته اند. فهم اینها اگر کسی پیش فرض هایش را از قوه قضائیه نگرفته باشد مطلقا دشوار نیست. شما منتقد جمهوری اسلامی و سیستم سراپا غیر انسانی و جنایتکارانه قضائی اش نیستید. مانند هر اصلاح طلب دیگری حداکثر خواهان تغییر برخی گوشه و زوایای آن هستید و چنین تغییراتی را برای جمهوری اسلامی و تداوم عمرش مفید و مناسب میدانید تا بتوانید با دردسر کمتری از آن حمایت کنید. همین.

چند کلمه خطاب به آزادیخواهان:
کمپین نجات ریحانه بار دیگر نشان داد که اولا خط رادیکال قدرت بیشترین بسیج را دارد و ثانیا، اصطلاح طلبان رنگارنگ را میتوان منزوی و حتی وادار کرد پشت جبهه رادیکال، گرچه لنگان لنگان و با اکراه، تکانی بخورند. باید نیروی بالقوه سرنگونی طلبی را از دایره تاثیر جنبش اصلاح طلبی بیرون کشید و این وظیفه بر دوش کل جنبش آزادیخواهی است. این وظیفه مهم است چون برای نجات محکومین به اعدام، برای پیشروی اعتراضات دانشجویان و کارگران و زنان و کل جامعه مهم است، چون برای سرنگونی حکومت و شکل دادن به یک حکومت انسانی مهم است. این البته صرفا با بحث و ترویج و موضعگیری سیاسی عملی نیست. باید جنبش مان را در همه عرصه ها تقویت کنیم، به خواست های روشن مسلح کنیم، ابتکار عمل را در همه زمینه ها بدست بگیریم، موش دوانی ملی اسلامی ها و رسانه های خبیثی مثل بی بی سی را بی امان افشا کنیم و هژمونی چپ و آزادیخواهی را همه جا تامین کنیم. نقطه ضعف مهم جنبش ملی اسلامی که رسواکننده آن است نزدیکی اش به حکومت و مخالفتش با سرنگونی و انقلاب است. وجود این جنبش مدیون حکومتی به غایت ارتجاعی و سرکوبگر است و با سرنگونی این حکومت عمر این جنبش نیز به پایان خواهد رسید. و نقطه قوت جنبش آزادیخواهی کوتاه نیامدن در مقابل حکومت و دست گذاشتن روی بنیادی ترین نیازهای اکثریت مردم است. با تمام قوا و در همه عرصه ها پرچم مطالبات حق طلبانه را بلند کنیم و نیروی بیکران مردم رنجدیده را حول آن گردآوریم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *