جدید ترین
maryam namazi

وقتی زن بودن یک جرم است، اعتراض عریان یک چالش سیاسی مهم علنی است

maryam namazi
مریم نمازی
همه مذاهب دیدی تحقیر آميز نسبت به زن و بدن او دارند. اسلام متفاوت از بقیه نیست. اما به دلیل اینکه امروز اسلام پرچم یک جنبش سیاسی است که قدرت دولتی را هم در دست دارد، بدن زن، جنسیت و تمایلات جنسی اش از سوى دولت و جريانات اسلامى جنایی محسوب میشود و نفرت علیه زن توسط دولت تشویق و اعمال میشود.
زن ایده آل از نظر اسلام، فرمانبردار است، حجاب بسر دارد و این “مکان” خود در جامعه را پذیرفته است. بقیه ما تن فروشیم و اغلب به شیرینی باز شده تشبیه می شویم که مگس ها برای خوردنش دور آن جمع شده اند. ما منبع “فتنه” در جامعه هستیم و هر مصیبت و بلای طبیعی و فاجعه به گردن ما انداخته میشود. و البته عامل زوال خانواده و جامعه ما هستیم و مستحق مجازات، تا عزت و افتخار و ارزش های ملی و اسلامی حفظ گردد.
براى مثال، زنان معترض در میدان التحریر مصر را مورد آزمایش باکرگی قرار میدادند و خود آنها را مقصر تجاوز و آزار جنسی میدانستند. در تونس، اسلامی ها برای “تصحیح” رفتار زنان خشونت اعمال کردند. و در ایران، زنان بخاطر بی عفتی و عدم رعایت شئونات اسلامی مورد تعرض و بازداشت قرار میگیرند.
نفرت اسلام سياسى نسبت به تن زن و اصرار بر اینکه زنان باید پوشیده و پنهان باشند برهنگی را به یک شکل مهم مقاومت و اعتراض عمومی تبدیل میکند. اسلامی ها و جمهورى اسلامى میخواهند ما را از اجتماع حذف کنند. ما امتناع میکنیم.
یک زن عریان آنتی تز زن ایده آل محجبه و فرمانبر است. هرچند اعتراض عریان تنها راه مقاومت در برابر اسلامی ها و حجاب نیست، اما یک شیوه بسیار مدرن، کارا و درخور مقابله با آنهاست. این شیوه اعتراض همچنین تبعیض علیه زنان و کل آن سیستمی را به چالش میکشد که بدن زن را به کالا تبدیل کرده است و آن را سکسواليزه sexualised)) کرده است.
مخالفان اعتراض عریان استدلال میکنند که این روش به کالاسازی بدن زن خدمت مى کند. اين مشکل از مخالفين است که برهنگی را با قباحت، پورنو گرافی، ابتذال و فساد يکى مى دانند. بدن زن را صرفا در خدمت لذت بصری مردانه میدانند و معترض برهنه را می بینند و نمی توانند ورای “ممه و باسن” او نظر کنند.
ایده اینکه بدن زن ننگین، شرم آور، نجس، ناهنجار و مبتذل است دقیقا در این نوع نگاه نازل به بدن زن جا میگیرد. شوک شدن و از کوره دررفتن در قبال برهنگی بیشتر انعکاس این احساس منفى به بدن زن است تا هرگونه پروبلماتیکی مربوط به اعتراض عریان.
در برهنگی بخودی خود هیچ چیز بدى نیست. اینکه بدن زن برای سود و یا کالا مورد استفاده قرار میگیرد بدن زن را قبیح نمی کند، همچنانکه شیر دادن مادر به بچه در ملاء عام را نیز مبتذل نمی کند.
کالاسازی از بدن زن بر تصوری شیئیت یافته از زن مبتنی است که از واقعیت بدن و فکر و زندگی زنان به دور است و برای اعمال کنترل و انقیاد زن استفاده میشود. در حالیکه جمهورى اسلامی و اسلامى ها غالبا حاکمیت خود را درمانی برای “تنزل مقام زن” در جوامع غربی میدانند، تصور خودشان از زن نهایت شیئیت سازی از اوست. در واقع وقتی از سنین کودکی حجاب بر سر دختر بچه ها میکنند، دارند از همان کودکی تصویری سکسواليزه از او می دهند. (همین دیدگاه هم مردان را تجاوز گر و عاجز در مهار “شهوت” خود می بیند.)
واقعیت و صراحت بدن زن بعنوان یک شکل اعتراض، این تصور منفی (و شیئیت یافته) از زنان را به چالش میکشد، آنرا واژگون میکند و محدودیت های چیزی را که ظاهرا اجتماعا پذیرفته شده است زیر سوال می برد. این اعتراض زیر و رو کننده است و وضع موجود را تهدید میکند.
این اعتراض از پورنوگرافی متفاوت است، چیزی که در خاورمیانه و شمال آفریقا رواج وسیع دارد. در واقع هرچه دخالت مذهب در دولت آشکار تر باشد جامعه مردسالارتر است و پورنوگرافی، آزارهای جنسی، دست درازی به زن و خشونت علیه زنان فراگیرتر و آشکارتر است.
براى همين است که برهنگی بعنوان اعتراض و خارج از محدوده های اجتماعا پذیرفته شده برای زن، یعنی یا تن فروش یا فرمانبردار، تا این درجه خشم برمی انگیزد.
همانطور که ثریا چمالی (نویسنده) میگوید: “وقتی زنان از سکسولايزه شدن سرباز میزنند و بدن خود را برای به چالش کشیدن منفعت های قدرتمندی استفاده میکنند که از کالا بودن زن سود میبرند. کلماتی که باید استفاده کنیم “هرزه” و “قبیح” نیست بلکه “تهدید کننده” و “ثبات برهم زننده” است. زنانی که برهنگی در ملاء عام را برای ابراز نظر اجتماعی، هنری و اعتراضی استفاده میکنند در ابعاد مختلف اسطوره شکن هستند: فعال، نه منفعل، قوی نه آسیب پذیر، با هم نه منزوی، عمومی نه خصوصی و معمولا خشمگین نه شهوت انگيز. آنچه جرم اخلاقی است زن ستیزی است، نه برهنگی.
اعتراض برهنه زن را در فضای عمومی قابل مشاهده میکند و اینکه چه کسی بر بدن زن کنترل دارد را بازتعریف میکند. این باز پس گیری ابزاریست که برای انقیاد استفاده میشود و پافشاری بر این است که بدنهای ما مال خودمان است، نه ملک دیگران، نه ناموس کسی، نه مایه شرم، آبروریزی ملی و غیره.
بازپس گیری برهنگی توسط زنان در جایی که بدن زن بعنوان یک سلاح در جنگ و یا در سرکوب مورد سوء استفاده و تجاوز قرار گرفته، معنی خاصی دارد. در ایران، برای مثال، دختران باکره قبل از اعدام مورد تجاوز قرار میگرفتند تا از رفتن آنها به بهشت جلوگیری شود. “گروه مسلح اسلامی” در الجزیره در دهه ۹۰ بعنوان بخشی از کمپین ارعاب خود دست به یک سلسه تجاوز عمومی زد. در مقابل، از شبه قاره هند تا آفریقا، برهنگی در مواجهه با نیروهای مسلح و سرکوبگر مورد استفاده قرار گرفته است.
اعتراض عریان به غرب محدود نیست. برخی از مشهورترین نمونه های اعتراض عریان متعلق به جاهای دیگر است. آمينه السبوعى در تونس و عالیه ماجده المهدی در مصر نمونه های آشکاری اند. در چین، هواداران هنرمند مشهور “آی وی وی” در اعتراض به دولت که این هنرمند را بخاطر عکسهای برهنه خود و چند زن متهم به پورنوگرافی کرده بود، دست به اعتراض عریان زدند. صدها زن در دلتای نیجر در اعتراض به عدم اجرای یک قرارداد توسط شرکت نفتی شل با بالاتنه های عریان اعتراض کردند. سال گذشته در آرژانتین حدود هفت هزار زن که بعضی بالاتنه برهنه داشتند با خواست استقلال زنان به یک کلیسا هجوم بردند. ۱۴ سال پيش در سوازیلند (در آفریقا) زنان در اعتراض به اخراج از خانه هایشان توسط برادر پادشاه اعتراض “باسن های برهنه” برگزار کردند. در ماه مارس گذشته در “اوریسا” در هند تظاهراتی نیمه برهنه از سوی زنان در اعتراض به مناقشات ارضی حول ساختن یک کارخانه فولاد صورت گرفت… اعتراض برهنه در خیلی مناطق برای همه چیز، از مخالفت با جنگ تا حفظ محیط زیست، صورت گرفته است.
یک نتیجه مثبت ضمنی از شکل اعتراض عریان ایجاد نگرشی باز و ریلکس در برخورد به برهنگی است، ولی اعتراض عریان یک ابزار اعتراض سیاسی است که فراتر از موضوع برهنگی میرود. اعتراض عریان تبعیضاتی را به چالش میکشد که عوارض مهمی برای جنبه های دیگر زندگی زنان دارند که غالبا برای کنترل و انقیاد استفاده میشوند. کسانی که میگویند چیزهای مهمتری از اعتراض عریان در مبارزه برای عدالت وجود دارد این واقعیت مهم را نادیده میگیرند. اختیار زن بر بدن خود به معنی این است که او بعنوان یک انسان معین و واقعی و مجزا از مردانی شناخته میشود که “صاحب” او هستند. این به معنی آزادی های بیشتر برای اوست، از جمله آزادی در تحصیل به میل خود، اختیار داشتن شغلی که دوست دارد، دیدار دوستان و آشنایان هرزمان که بخواهد، مسافرت بدون کسب اجازه، تماس آزادانه با مردان، حق طلاق و سرپرستى بچه، ازدواج با هرکسی که خود انتخاب میکند، اختیار در انتخاب خداناباوری، سکس داشتن هر زمان که بخواهد، امتناع از سکس وقتی که نخواهد، همینطور حق دسترسی به غذا، پوشاک و بهداشت مستقل از اینکه زن چگونه توسط قیم مرد و یا جامعه قضاوت میشود. در جامعه ای که زنان تا حد بيشترى مالک بدن های خود هستند همه چیز، از حجاب تا ختنه زنان، سنگسار و قتل های ناموسی، غیر قابل اجرا میشود.
اعتراض عریان به مبارزه برای رهایی زن در یکی از مهمترین میدانهای این نبرد یاری میرساند: بدن او. در عین اینکه ستمکشی زن بطور بنیادی محصول اين سیستم اقتصادی و اجتماعی است که از کالا سازی و شیئت بخشیدن به زن و همچنین تقسیم کار جنسی در پروسه تولید نفع میبرد، در همانحال این ستمکشی محصول ارزش های مذهبی و سنن و باورهای مردسالارانه است. اعتراض عریان کل این وضع موجود را به چالش میکشد.
آنها که میگویند اعتراض عریان وظیفه کمونیست ها و چپ نیست، چیزی از نقش و مسئولت چپ نمی دانند. مبارزه طبقاتی تنها در کارخانه ها صورت نمی گیرد. کارگران همچنین شامل زنانی میشود با مشکلات بیشمار، که خیلی از آنها به کنترل و ستم بر بدنهای آنها مربوط است. نابرابری علیه زنان از همان سیستمی برمیخیزد که مسئول نابرابری علیه کارگران است.
اگر “آزادی زن معیار آزادی جامعه است”، پس چالش سیاسی توسط اعتراض عریان نیز یک امر مهم است. مخالفینی که استدلال میکنند اعتراض عریان جنبش آزادی زن را به عقب برمیگرداند، از جمله آن مدعیانی که خود را فعالین مترقی، چپ و مجرب حقوق زن مى دانند اعتراض برهنه زنان را معادل قباحت و آبروریزی قرار میدهند و نمی توانند اهمیت سیاسی، انقلابی، تابو شکنانه، آزادیبخش و تاثیرات عمیقا انسان سازانه آنرا ببینند.
هرچه برهنگی به ما نزدیک تر باشد ناهنجارتر میشود. برای خیلی از مصری ها عالیه ماجده المهدی کسی قلمداد شد که انقلاب مصر را شرمگین کرد. آمینه السبوعی به این متهم شد که جنبش رهایی زنان تونس را به عقب مى راند. من به این متهم شده ام که جنبش رهایی زن در ایران را به عقب بر میگردانم و فعالین حقوق زنان ایران را به مخاطره می اندازم. هیچ رژیم ارتجاعی محتاج بهانه برای سرکوب و انکار حقوق زنان نیست. این پوچ است که زن ستیزی رژیم اسلامی ایران را گردن آنهائی از ما بیندازیم که مقاومت میکنیم. من همچنین به این متهم شده ام که مایه شرمساری چپ شده ام که ظاهرا با اتهامات گسترده تر “بی اخلاقی” روبرو خواهد شد که ناشی از برهنگی من است.
هیچ چیز به اندازه برهنگی، زن ستیزان را از مخفیگاه هایشان بیرون نمی کشد.
این شرم دانستن برهنگی زنان به این معنی است که قواعد معمول تحلیل وقتی که موضوع تجزیه و تحلیل اعتراض سیاسی برهنگی باشد، دیگر صادق نیست. انقلاب اوکراین بخاطر اینکه “سفید” و یا “غربی” است مورد تخطئه قرار نمی گیرد اما گروه فمن (هر نظری که راجع به آن داشته باشید) اغلب با همین الفاظ مورد تخطئه واقع میشود. شمار نسبتا کم معترضین عریان از جانب مخالفان برجسته میشود، حال آنکه آنچه مهم است نه تعداد به خودی خود بلکه اهمیت و تاثیر آنهاست. خیلی خواستها و اعتراضات تابو شکنانه توسط یک اقلیت، آوانگاردی که ابتدا راه را کوبیده، مطرح شده و سازمان یافته است. همینطور، در مخالفت با اعتراض عریان، منطقه جغرافیایی و نه سیاست مورد تاکید قرار گرفته است. مثلا بین اعتراض عریان عالیه در مصر و اعتراض او در استکهلم و یا اعتراض ما در ۸ مارس در پاریس تمایزو تقابل قائل شده اند. عملیات اسلامی ها (درهرجا صورت بگیرد) یک تاثیر جهانی دارد، اعتراض عریان هم همینطور است مستقل از اینکه کجا صورت گرفته باشد. اعتراض عریان ما در پاریس در روز جهانی زن بحث های داغی بین ایرانیان از تهران تا لندن برانگیخته است و اسلامی ها در کلکته علیه انتشار عکس های اعتراض پاریس ما در یک روزنامه محلی آشوب براه انداختند.
اگر جنبش اشغال وال استریت میتواند از میدان التحریر فرم و محتوا بگیرد، چرا اعتراض عریان نتواند؟ در واقع پایه مادی اعتراضات، از جمله اعتراض عریان، مشابه است. آنهایی که قادر نیستند اهمیت اعتراض عریان در توجه دادن به تبعیض ریشه دار علیه زنان را ببینند در وهله اول از دیدن این تبعیض ناتوانند.
حتی در اغلب کشورهای غربی زنان هنوز نمی توانند با بالای تنه عریان، آنطور که مردان میتوانند، در کنار دریا و یا پارکها ظاهر شوند. شیر پستان دادن به بچه در خیلی اماکن عمومی یک تابو محسوب میشود. فیسبوک اجازه نمی دهد نوک سینه زن دیده شود. اوائل امسال فیسبوک صفحه یک موزه فرانسوی را بخاطر انتشار چنین تصویری موقتا تعطیل کرد. تازگی یک سیاستمدار فرانسوی فراخوان به سانسور یک کتاب بچه ها با عنوان “بیایید لخت بشیم” داد که نشان میدهد مردم از همه رقم لباس هایشان را در می آورند با این هدف که ترس های بچه از بدن خودش مرتفع شود. در تظاهرات عریان ۸ مارس با آمينه و عالیه، تعداد زیادی پلیس آوردند که ما را دستگیر کنند و ما را محاصره کردند. در محل بازداشتگاه پلیس همه مشخصات خصوصی ما و همچنین شعارهایی که در دست داشتیم و یا روی بدنمان نوشته بودیم، شعارهایی که فریاد زدیم و پرچم هائی که حمل میکردیم را بدقت یادداشت کردند… ما را چند ساعت نگه داشتند و بخاطر تلف کردن وقت پلیس مورد سرزنش قرار دادند. همه اين اهميت جهانشمولى اعتراض عریان را نشان مى دهد.
مخالفینی که به برپایی اعتراض عریان در غرب ایراد میگیرند، خطر واقعی ای که در جاهایی مثل مصر و تونس وجود دارد را نادیده میگیرند. عالیه و آمينه بهمین خاطر مجبور شدند کشورشان را ترک کنند.
به من انتقاد کرده اند که اگر جرئت داری اعتراض ۸ مارس پاریس را در ایران برگزار کن. اگر میتوانستم آنرا در میدان آزادی تهران برگزار میکردم و مثل اعتراض پاریس آن “الله” را از پرچم جمهورى اسلامى ایران می بريدم و آلت تناسلی ام را جایش میگذاشتم (بقول یکی “پوسی رایت” از نوع ایرانیPussy Riot Iranian Style ). اما این مجازاتش مرگ است. این نوع انتقاد مثل این است که به مخالفان سیاسی تبعیدی بگویند که یا سکوت کن یا برو مملکت خودت اعتراض کن، حتی اگر معنی اش مرگ است. این انتقاد اختناقی را که خیلی از ما از آن گریخته ایم و خطر واقعی ای که در هر نوع اعتراض علیه اسلام و اسلام سياسى نهفته است را نادیده میگیرد، خصوصا اگر اعتراض عریان باشد، حتی اگر خارج از خاورمیانه و شمال آفریقا صورت بگیرد.
در ضمن مخالفين اعتراض عریان آنرا “اهانت آمیز” و “ناهنجاری فرهنگی” خوانده اند، اما هر آنچه که تابوها را میشکند و خواهان تغییرات بنیادی است تعصبات موجود را مورد تعرض قرار میدهد و نسبت به زمانه خویش ناهنجار بنظر خواهد رسید.
با اینهمه اینطور نیست که همه احساس اهانت کرده اند. در حالیکه بسیاری اعتراض عریان را محکوم کرده اند، در عوض خیلی ها هستند که با حرارت از آن حمایت میکنند. هیچ فرهنگ و جامعه ای یکدست نیست. آنهایی که اعتراض عریان را “غریبه” و “ناهنجاری فرهنگی” قلمداد میکنند تنها حساسیت ها و ارزش های اسلامی ها را در نظر میگیرند، نه عقايد و احساسات آنهایی را که در مقابل آن ایستاده اند. همانطور که مخالفان اعتراض عریان و موافقین حجاب در غرب وجود دارند، در شرق هم مدافعان اعتراض عریان و مخالفان حجاب وجود دارند. در واقع بیشتر مورد دوم صادق است، چرا که مخالفت وسیع علیه اسلام سياسى و علیه زن ستیزی مذهبی بیشتر از جانب کسانی می آید که تحت آن زندگی کرده اند، از آن جان سالم بدر برده و در برابرش مقاومت کرده اند.
فراخوان برای زنان آزاد، برابر و مستقل در همانحال فراخوانی برای ایران، خاورمیانه و شمال آفریقای آزاد است. هیچ جامعه ای نمی تواند بدون آزادی زنان آزاد شود.
وقتی زن بودن یک جرم است، اعتراض عریان یک چالش سیاسی مهم علنی است. این اعتراض رسا و شفاف اعلام میکند: “دیگر بس است! من برهنه خواهم شد، من اعتراض خواهم کرد و شما را تا اعماق وجودتان به چالش خواهم کشید!”
(اصل این مقاله به انگلیسی نوشته شده و اینجا به فارسی برگردانده شده است. ممنون از مصطفى صابر و بهرام سروش براى ترجمه و اديت آن به زبان فارسى.)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *