لبنان: قیام علیه باندهای فاسد قومی مذهبی

انترناسیونال ۸۳۹

بدنبال خیزش انقلابی و ادامه دار مردم زجر دیده عراق بر علیه گانگسترهای حاکم، اینک صدای پای مارش ملیونی مردم لبنان علیه حکام فاسدرا می شنویم. “میشل عون” رئیس جمهور این کشور نیز البته بعد از ده روز اعتصابات و اعتراضات خیابانی، این صدا را شنید و در نطق روز پنجشنبه ۲۹ مهرماه، قول داد که برعلیه فساد و چپاول سران ریز ودرشت سران حکومتی مبارزه خواهد کرد.

جرقه این اعتراضات با اعلام بستن مالیات به اپلی کیشن تلفنی “واتس اپ” زده شد.حرکتی که سیل آسا و به سرعت شهرهای بیروت و طرابلس و نبتیه را فرا گرفت و در عرض سه روز همه کشور را بلرزه درآورد. دولت “سعد حریری” نخست وزیر لبنان به سرعت از طرح ریاضت اقتصادی دولت متبوعش عقب نشینی کرده و قول داد حقوقهای رئیس جمهوری، نخست وزیر و وزرا و نمایندگان مجلس را به نصف کاهش دهد و اصلاحات دیگری را نیز به اجرا گذارد. دولت لبنان بیش از نود میلیارد دلار، یعنی یک و نیم برابر درآمد سرانه آن کشور بدهی دارد.

آنچه که بمثابه نقطه اشتراک دو خیزش  اخیر در عراق و لبنان مشاهده میشود حمله مستقیم مردم به نهادهای مذهبی، بویژه جریانات تروریستی اسلامی و نزدیک به جمهوری اسلامی است. جریانات اسلامی و متحدین جمهوری اسلامی در این دو کشور در نوک پیکان حمله مردم قرار گرفته اند. تابوی “حزب الله لبنان” شکسته شد، رهبر حزب شیعی متحد حزب الله، یعنی “امل” رسما از طرف مردم منتسب به شیعیدر جنوب آن کشور دزد خطاب می شود. مردم لبنان بویژه شیعیان این کشور، حزب الله و شخص ” حسن النصرالله” را یکی از عوامل اصلی فقر و بدبختی مردم می دانند و این را بوضوح در شعارهای خیابانی خویش به نمایش گذاشته اند. در دل  این اعتراضات، مردم خشمگین لبنان به شماری از دفاتر و مقرهای نیروهای حزب الله حمله کرده و چندین خودروی نظامی انان را به آتش کشیدند. حسن النصرالله در یک مصاحبه تلویزیونی و در واکنش به این وقایع گفت “می توانید مرا لعنت کنید برایم مهم نیست”.

نطفه دولت های “موزائیکی” قومی مذهبی از همان بدو اعلام استقلال این کشور از از طرف دولت امپریالیستی فرانسه در سال ۱۹۴۲ بسته شد. طبق قانونی پست ریاست جمهوری به “مسیحیان مارونی” و پست نخست وزیری به اقلیت مسلمان واگذار گردید و”دوروزی “ها نیز نهادهایی را در اختیار گرفتند. با جنگ موسوم به جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل و هجوم بیش از یک میلیون آواره فلسطینی به این کشور و ایجاد پایگاه های ارتش آزادیبخش فلسطین و در پرتو دوران جنگ سرد، عملا این کشور به محل زورآزمایی شرق و غرب تبدیل شد که در نهایت به جنگ داخلی پانزده ساله این کشور انجامید. نیروهای طرفدار غرب و اسرائیل یعنی مسیحیان مارونی مشهور به فالانژیست ها و دوروزی های متحدش از یک طرف و اتحاد نیروهای سازمان آزادیبخش فلسطین و چپهای آنجا به رهبری جرج حبش و احمد جبرئیل باضافه حزب الله و سازمان امل در طرف دیگر قرار گرفتنند. و به این ترتیب مهر قومی و مذهبی بر کشمکش های سیاسی لبنان کوبیده شد.

اکنون با قرار گرفتن مردم مننتسب به اقوام و مذاهب مختلف در کنار هم و بر علیه دولت و حاکمان فاسد دوره تازه ای در حیاط سیاسی این کشور آغاز شده است. مردم یکپارچه علیه حکام دزد و فاسد از هر قوم و قبیله و مذهبی قرار گرفته اند. جمهوری اسلامی و حزب اله لبنان و شخص حسن نصراله متحد جمهوری اسلامی در این کشور زیر ضرب مستقیم مردم قرار گرفته اند. با به میدان آمدن مردم عراق و لبنان علیه دستجات قومی و مذهبی بیش از پیش روشن شد که مردم این کشورها مشترکات زیادی در مبارزه علیه اوباش اسلامی و جریات قومی با مردم ایران دارند. لذا  مبارزه بر حق مردم عراق و لبنان باید مورد توجه و حمایت مردم ایران قرار گیرد.

با کشته شدن بیش از یک صد هزار نفر در جنگ داخلی لبنان و یک میلیون آواره جنگی، ظاهرا دوره ای از ثبات و آرامش برقرار گردید. دوره ای که بجای تخاصم های نژادی-مذهبی دوره تخاصم طبقاتی دولت سرمایه داری فاسد لبنان و نود و نه درصدی های جامعه مدرن و بیدار لبنان را به نمایشگذاشت. عروج نسلی مصمم و آگاه که به هیچ چیز جز جامعه ای آزاد و انسانی تن در نمی دهد و با قرق کردن خیابانهای بیروت و طرابلسو نباتیه، پرچم این رهایی را بر افراشته تانشان دهد که از روی نعش حزب الله و فالانزیست ها و همه باندهای گنگستر حاکم رد خواهد شد و طلیعه دورانی نوین را بشارت خواهد داد.همزمان جنبش آزادیخواهانه مردم لبنان و عراق در عین حال نه تنها افول و سقوط جمهوری اسلامی ایران را بعنوان یکی از جنایت آفرینان این منطقه نشان داده بلکه عملا آنرا تسریع نیز کرده است.*

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *