خلاصه ای از سخنرانی مینا احدی در کنگره یازدهم حزب کمونیست کارگری ایران
من هم به سهم خودم ، به همه شما عزیزان خوشامد میگویم
اجازه بدهید از طرف شما به مردم آزاده ایران، به کارگران هفت تپه، هپکو، فولاد، آذرآب و میلیونها کارگر در سراسر ایران درود بفرستم. به زندانیان سیاسی و خانواده های آنان، به زنان شجاع و مبارز در ایران، به دانشجویان و بازنشستگان و در کل به همه مردم ایران بگویم، زنده باد مبارزات رزمنده شما مردم علیه یکی از هارترین و ارتجاعی ترین حکومتهای تاریخ!
من در این فرصت کم میخواهم روی یک جنبه از فعالیتهایم تاکید کنم. در گزارش رفیق اصغر گفته شد که دانشجویان این بار از من دعوت میکردند که در معرفی کمونیزم کارگری و تجربیاتمان در ایران سخنرانی کنم. این یک جنبه مهم در فعالیتهای اخیرم بود. واقعیت اینست که نظام سرمایه داری در همه جا مصائب زیادی برای بشر بوجود آورده و راه حلی برای آن ندارد. در کشورهای اسیر حکومتهای فاشیست و دیکتاتور و در کشورهایی با دمکراسی پارلمانی همانند آلمان و اروپا،این مصائب به وفور خودنمایی میکنند. دنیا اسیر فقر و جنگ، نابرابری و استثمار و تهدید به نابودی محیط زیست است. و زمزمه ها در همه جنبش های اجتماعی بلند و بلندتر میشود که مارکس حق داشت!
در ایران، ما یک تجربه منحصر بفرد داشتیم. بعد از یک انقلاب ضد کاپیتالیستی، ۴٠ سال قبل یک جنبش وحشی و قرون وسطایی اسلامی به قدرت رسید. آن انقلاب را شکست داد و جامعه را قرنها به عقب برد.
در دل آن تلاطم انقلابی و به یمن وجودمارکسیست مبرز و برجسته منصور حکمت، ما به مارکس رجوع کردیم و منصور حکمت در نقد جریانات منتسب به کمونیسم در آن دوره، مارکسیسم انقلابی و بعدا کمونیزم کارگری را تئوریزه کرد و آنرا پرچم و راه حل مصائب کنونی جامعه سرمایه داری معرفی کرد. برای پایان دادن به این مصائب، احزابی را سازمان داد و نیرو جمع کرد. او قدرتگیری حزب کمونیستی و کارگری و یک حزب قدرتمند را کلید ورود به دوره رهایی جامعه و نفی سرمایه داری معرفی کرد و در این جهت اقدامات با ارزشی انجام داد. با اتکا به همین سیاست بخش قابل توجهی از کادرهای جنبش چپ و کمونیستی را دور یک خط و حزب رادیکال و سازش ناپذیر جمع کرد. من میخواهم تاکید کنم راه نجات جامعه اکنون هم، ادامه همان راه حل و سیاست است که منصور حکمت پرچمدارش بود.
تا جایی که من خبر دارم اکنون در ایران رجوع به منصور حکمت به شکل چشمگیر رو به افزایش است. کارگران، دانشجویان و و صاحب نظران بیش از گذشته به او رجوع میکنند. در خارج کشور بویژه در آلمان که محل فعالیت من است بخشی از دانشجویانو زنان متشکل در سازمانهای فمینیستی و محافل کمونیستی میخواهند این تجربه ما و افکار حکمت را از نزدیک بشناسند.
سوال اینست چرا توجه ها به این تجربه و ایران جلب شده است.پاسخ باید روشن باشد. زیراآن بخش از جامعه که ناظر و یا دخیل در فعالیتهای ما است و ما را میشناسد متوجه شده است که این ترند از چپ، با چپهای دیگر متفاوت است. یک کمونیزم پراتیک را میبیند که به همه مسائل و مصاحب جامعه کار دارد و منصور حکمت پرچمدار چنین کمونیسمی بود. چون در ایران و در دنیا تا همان حدی که فعالیتکرده ایم نشان دادیم از چه سیاست و افقی دفاع میکنیم و مبشر چه تغییراتی در زندگی امروز بشر هستیم.
از همه مهمتر این توجه ها به ایران جلب شده است. چرا که در اعماق آن جامعه یک رنسانس عمیق فکری و اجتماعی در جریان است. نگاهها بعد از اعتراضات میلیونی در سال ٨٨ و مرگ ندا آقا سلطان در مقابل چشم میلیونها نفر و بعد از حرکات اعتراضی صدها شهر در سال ٩۶ به ایران جلب شده است. همه دیدند در اعماق آن جامعه یک جنبش عظیم اجتماعی علیه نظام کاپیتالیستی و حکومت هار اسلامی در جریان است. انقلابی که چپ و مدرن و پیشرو و منطبق با فرهنگ پیشرفته غربی است.
این تصویر جامعه ایران که نتیجه فعالیت یک جنبش اجتماعی و مدرن علیه توحش اسلامی و سرمایه داری است و چپ و کمونیزم کارگری پرچمدار آن بوده است توجه ها را دارد به سمت خود جلب میکند. این توجه ها سرآغاز تحولی است که بخش پیشرو و چپ جوامع غربی کمونیزم کارگری و رهبران و سخنگویان این جنبش و حزب آن را بیش از پیش ببینند و به آن رجوع کنند.
روزی منصور حکمت گفت رفقا تعجب نکنید اگر روزی عکس شما را روی جلد نشریات معتبر و مهم دنیا چاپ کنند.امروز کمو بیش نمونه هایی از آنرا داریم میبینیم. من امروز میخواهم بگویم اگر ما بجنبیم و اگر جنبش عظیم اجتماعی امروز در ایران، مبارزات زنان، کارگران،دانشجویان و جنبش خلاصی فرهنگی و جنبش ضد مذهبی را تحت پرچم رادیکال و کمونیستی سازمان بدهیم و در نقش حزب سیاسی قدرتمند رهبری بخش قابل توجهی از این اعتراضات باشیم، شک نکنید قدم به قدم در انظار جامعه به مرجع قابل اعتماد مردم ایران تبدیل میشویم. برای رسیدن به این موقعیت باید تلاش هرکولی انجام داد. و امروز زمان آن تلاشها است.
ما باید در هیبت حزبی که اشتهای عروج به رهبری مبارزات را دارد ظاهر شویم. اگر ما در عمل بتوانیم حزب رهبر اعتراضات و مورد اتکای آنها باشیم و بویژه اگر بعد از سرنگونی حکومت اسلامی منشا اثر مثبت در زندگی مردم باشیم، شک نکنید که کمونیزم از نوع ما در دنیا عروج خواهد کرد و صدها سازمان و حزب شبیه ما ساخته خواهد شد. برای ورود بشریت به یک دنیای انسانی و شایسته انسان این روزنه ها همچنان باز است و باید با اشتها و اعتماد بنفس و سازش ناپذیر وارد همه این جدالها بشویم!
از یک رهبر کارگری اخیرا شنیدم که گفت وقتی مرا محاکمه میکردند، من آنها را محاکمه کردم و به قاضی مفت خور اسلامی اجازه ندادم دهان باز کند.
گفت بازجوهای ما اخیرا در اطاق بازجویی از من و بسیاری از کارگران دستگیر شده میپرسند فکر میکنید بعد از ما چه کسانی قدرت را میگیرند و ادامه میدهند، شاهی ها یا شما چپ ها؟
رفقا !
کنگره ما در شرایطی برگزار میشود که آب تا اطاقهای بازجویان رژیم اسلامی رفته است. بحث آلترناتیو و آینده ایران در خانه رهبران این حکومت یک بحث رایج است. آینده ایران آیا بازگشت به عقب و یا یک آینده سوسیالیستی با رفاه و پیشرفت برای همه خواهد بوداین سوالی است باید به آن پاسخ عملی و اجتماعی داد.
این روزها شاهد آخرین شعبده بازیها از سوی کسانی بودیم که رویای ممنوعه چلبی شدن در ایران را دارند. در دنیایی که چلبی سازان خود دچار بحران هستند، این امکان پذیر نیست. اینها که در هیچ حرکت اعتراضی و مبارزه ای در طول سالیان، ملاقاتشان نکرده ایم، این بار از موضع “مدیریت دوره گذار” می فرمایند مردم ایران حتی لایق دمکراسی پارلمانی نیستند و فعلا باید صبر کرد. کسانیکه در چهل سال گذشته جایگاه و پایگاهی نداشته اند بجز اتکا به قدرتهای خارجی و انتظار یک دست غیبی، خودشان هم میدانند در آینده ایران کاره ای نیستند. با بیانیه و ادعا هم نمیتوانند سحر و جادو بکنند. قبلا شورای همکاری و دمکراسی و فرشگرد و ققنوس و غیره، این بازار مکاره را دیدیم. اینها را هم میشناسیم. همه اینها در قطب راست جامعه تلاشهای دوره گذار است. آنچه پا بر جا است مبارزه توده های میلیونی برای سرنگونی جمهوری اسلامی و جدال چپ و راست برای هژمونی پیدا کردن در جنبش اعتراضی مردم است. دو جنبش با دو پرچم با دو افق و با دو آینده. یکی میخواهد بساط چپاول را با اتکا به همین نیروهای سرکوبگر فقط بدون آخوند ادامه بدهد و یکی میخواهد کل این بساط تبعیض و نابرابری و چپاول را از بین ببرد و دنیایی آزاد و برابر برای همه شهرواندان بر پا کند. جدال از روز اول این بوده امروز همین است فردا هم همین خواهد بود. ما باید در این جدال در قدم اول جمهوری اسلامی را سرنگون کنیم تا امکان فراهم بشود جامعه ای آزاد و مرفه برپا کنیم. تحقق این آینده کار طبقه ما و جنبش ما است. کار همین کسانی که در اینجا نشسته اند و هزاران و میلیونها نفر که در حال مبارزه هستند. کنگره ١١ حزب کمونیست کارگری ایران را به کنگره عزم جزم برای انداختن حکومت اسلامی و تحقق این آینده روشن و چپ تبدیل کنیم.*
انترناسیونال ۸۳۹