گفتگوی تلویزیونی،بخش کردی، کانال جدید(ایسکرا) با محمد آسنگران در مورد روز جهانی زن.
محمد نعمتی: سلام و عرض ادب دارم خدمت خوانندگان نشریه ایسکرا گفتگویی داریم با محمد آسنگران یکی از رهبران حزب کمونیست کارگری ایران و همچنین دبیر کمیته کردستان حزب و میخواهیم راجع به چگونگی تدارک و سازماندهی برنامههای روز جهانی زن با ایشان صحبت کنیم.
محمد آسنگرن همینطور که میدانید در آستانه ۸ مارس روز جهانی زن هستیم و طبق سنت چپ و جامعه ایران که به هر حال جنبش چپ در آن نقش داشته و توانسته برنامههای مختلف به مناسبتهای مختلف سازماندهی کند و به خصوص حزب کمونیست کارگری ایران همیشه در این مناسبتها و مراسم ها و بطور کلی در مبارزات مردم نقش عمده و مهمی ایفا کرده است، در مورد هشت مارس و به طور خاص در مورد ۸ مارس امسال با شما صحبت کنیم ، اولین سوال ما اینست برای هشت مارس امسال شما چه برنامه و راهکاری را پیشنهاد میکنید؟
محمد آسنگران: همانطور که شما هم توضیح دادید ۸ مارس یک سنت دیرینه چپ است که فعالین مدافع برابری حقوق زن و مرد و مخصوصا فعالین جنبش برابری طلبانه زنان و چپها همیشه مبتکر اقداماتی در این روز بوده اند. در جایی مانند کردستان همیشه چپها در این نوع مراسمها دست بالا را داشته و دارند. همیشه مبتکر و مشوق اقداماتی اجتماعی به این مناسبت بوده اند.
به همین دلیل این روز در شهرهای کردستان به یک سنت تبدیل شده است و هر سال ابتکارات مختلفی پیشنهاد داده شده و یا خود فعالین در جامعه خلاقیتهایی بکار برده اند که ما بعضا از آنها یاد گرفته ایم.
واقعیت این است که مساله زن در ایران یک مساله ویژه است، مسالهای زن در ایران مانند کشورهای دیگر نیست. ویژه است بخاطر اینکه میبینیم که سالانه ۱۰ها هزار زن به جرم اینکه بد حجاب هستند، به جرم اینکه زن هستند، به جرم اینکه آرایش میکنند، و به جرم اینکه به پایمال شدن حقشان اعتراض میکنند، دستگیر میشوند. آزار داده میشوند، به آنها توهین و بیحرمتی میشود و ده ها بی عدالتی در مورد آنها انجام میگیرد. در ایران اهمیت این موضوع اینجاست که این مسائل به صورت قانونی و از طرف دولت انجام میشود.
این خود یکی از آن مسائلی است که جامعه را تحریک میکند که در مقابلش بایستد و کاری بکند. منتها علاوه بر حکومت سنت و فرهنگ مرد سالاری و عقب افتاده جامعه هم یکی از آن مسائل و مشکلاتی است که فعالین جنبش زنان و اکثریت زنان به آن اعتراض دارند. بنابر این فرهنگ مرد سالارانه در کنار قوانین ضد زن جمهوری اسلامی قرار دارد. علاوه بر همه اینها مشکل فقر و بیکاری هم مزید بر علت شده است. وقتی ما میگوییم فقر و بیکاری این دو عامل حتی به نسبت مردان همان جامعه در میان زنان ابعاد و آمار بیشتری دارد. تصور کنید برای اینکه بخواهید کار پیدا کنید، با این سیل میلیونی بیکاران که در ایران هست، کار برای زنان بسیار کمتر و سختتر پیدا میشود. یا اینکه تحصیلات هم برای زنان در ایران با موانع بیشتری نسبت به مردان رو برو است. اینجا تنها مانع فقر و فرهنگ عقب مانده در خانواده و جامعه نیست، بلکه مانع اصلی قانون و دولتی است که علیه زنان است. این شرایط و این اعمال ستم و تبعیض غیر قابل تصور، عملا اعتراضی به وسعت ایران را علیه حکومت اسلامی و قوانین ضد زن آن دامن زده است. اعتراض به سیاست زن ستیزی حکومت مسئله ای نیست که محدود به کمونیستها و انسانهای آگاه باشد. اعتراض و نارضایتی در جامعه ایران علیه زن ستیزی دولت و قوانین اسلامی امری اجتماعی است. اگر انسانهای مبارز و آگاه و کمونیستها نقشی دارند، قصدشان این است که به این اعتراضات و نارضایتی های موجود جهت بدهند و آن را سازماندهی کنند. هدف این است که در نهایت زن جایگاه خودش را در جامعه پیدا کند و حقوق برابر زن و مرد نه تنها قانونی که نهادینه و به فرهنگ جامعه تبدیل شود.
شما خودتان سالهای طولانی یکی از فعالین در ایران و مخصوصا در شهر سنندج بودید و میدانید که مساله برگزاری مراسمها در کردستان مخصوصا مسئله ای است که به جرات میتوان گفت همیشه چند قدم جلوتر از شهرهای دیگر ایران بوده است. مثلا در جاهایی که میبینید فعالین کارگری به صورت علنی مبارزه میکنند، میبینید که مراسمهای کارگری توده ای برگزار میشوند، در روز زن و روز جهانی کودک به صورت وسیع و نمایان ظاهر میشوند و… همه اینها به نوعی از کردستان آغاز شد و بعدها قدم به قدم به شهرهای دیگر منتقل شد. این یک تجربه مهم در کردستان است که دلیل اصلی آن هم وجود یک جنبش چپ اجتماعی و آزادی خواه و کمونیستی است که در جامعه کردستان حضور دارد.
در شهرهای دیگر متاسفانه جنبش چپ در این ابعاد اجتماعی نیست. در شهرهای خارج کردستان عمدتا فعالین احزاب، گروههای اجتماعی، فعالین مدنی و عمدتا تشکلها و فعالین کارگری هستند که سعی دارند حرکتهایی ایجاد کنند. اما در کردستان بخش زیادی از جامعه این را وظیفه خود میداند، الزاما حزبی نیستند، الزاما با این یا آن تشکیلات کار نمیکنند، اما تحت تاثیر این سیاستها هستند. در کردستان همیشه دو جنبش اجتماعی در مقابل جمهوری اسلامی وجود داشته است. جنبش ناسیونالیستی و جنبش سوسیالیستی.
جنبش سوسیالیستی در کردستان در همه عرصه های مبارزاتی از جمله عرصه دفاع از حقوق زن پیش قدم بوده است. برای اینکه مساله حقوق زن را برجسته کند، مساله جایگاه زن در جامعه را برجسته کند و جامعه را آگاه کند برای اینکه بگوید که این حق زن است که در متن جامعه باشد و به ناحق به حاشیه رانده شده است. همانطور که میدانید دورانی حتی در میان احزاب مساله مسلح بودنش مطرح و مورد بحث بود. گرایشات سنتی و عقبمانده قدم به قدم ناچار به عقب نشینی شدند.
امروز خوشبختانه جامعه ایران از این مراحل گذشته است و امروز اگر قوانین سیاه و ضد زن جمهوری اسلامی را بردارید جامعه صدها برابر پیشرفته تر و مدرنتر از آن است که تصور میشود. بنا بر این مسئله امروز مردم ایران در قدم اول قانون و دولت و حکومت جمهوری اسلامی است که با اتکا به سرکوب و به میدان آوردن نیروهای نظامی و آخوندهای متحجر مانع پیشرفت و سعادت جامعه شده است.
وقتی که گفته میشود به پیشواز ۸ مارس میرویم باید از هم اکنون به فکر آماده شدن باشیم. زیرا روز ۸مارس و یا چند روز قبل از ٨ مارس برای برنامه ریزی دیر است. لازم است فعالین کارگری و فعالین مدافع حقوق زنان، هنرمندان ، نویسندگان و …. این را وظیفه خود بدانند که از همین حالا به فکر تدارک آن باشند. زیرا جنبش دفاع از حقوق زن جنبشی میلیونی در جامعه است و باید تلاش کرد این جنبش در ٨ مارس روز جهانی زن قدرت خود را نشان بدهد.
این روشن است که یکی از پاشنه آشیل های رژیم اسلامی مسئله زن در آن جامعه است. مسئله زنان و مساله مذهب دو موضوع مهم در سیاست ایران است و جمهوری اسلامی نتوانسته و نمیتواند در مقابل آن کاری از پیش ببرد. چنانچه هیچ دوره ای از تاریخ تا این حد نفرت و اعتراض به مذهب و حکومت مذهبی در ایران سابقه نداشته است. این موضوع زمینه را برای عقب نشینی آداب و سنن کهنه در جامعه هم آماده کرده است که این خود بسیار مهم است. جمهوری اسلامی با ماهیت سرکوبگرانه خود عملا مردم را با ماهیت سیاه مذهب و سنت مذهبی که مرد سالاری پای ثابت آن است بیش از پیش آشنا کرده است. این یک اتفاق مهم است، آنچه ما در ایران شاهد آن هستیم یک رنسانس جدید است که در جریان است.
اگر یک فضای باز و حتا یک منفذ کوچک در فضای جامعه ایجاد شود خواهید دید که چگونه مردم به تمام سمبلهای مذهبی و سنتی و سمبلهای مرد سالاری تعرض خواهند کرد و چگونه به قوانین و آئینها و سنتهایی که در طول ۳۵ سال گذشته زنان را در جامعه محدود کرده و سرکوب نموده حمله می کنند. در آن جامعه اگر حکومت اسلامی فقر و اعدام و اعتیاد و هزار مشکل دیگر را به مردم تحمیل کرده است اما زنان بیش از مردان قربانی این مصایب بوده اند.
حکومت اسلامی مرد سالاری را نه تنها در جامعه گسترش داده بلکه آن را به قانون هم تبدیل کرده است. اینکه زنان را به عنوان انسان به حساب نیاورند، اینکه حتا حق لباس پوشیدن و آرایش کردن و سفرکردن و هزار حقوق ابتدایی را از زنان گرفته اند، موضوع ساده ای در جامعه ایران نیست. با این حال زنان ایران حتا آنهایی که خود را مذهبی هم میدانند اکثرا حقوق برابر با مردان را حق طبیعی خود میدانند.
به همین دلیل یک جنبش وسیع در دفاع از حقوق زن در ایران وجود دارد. اکنون رژیم اسلامی فقط با قدرت سرکوب مانع بروز علنی و اجتماعی این جنبش شده است. بنابر این باید تلاش کنیم از هر فرصتی استفاده کرده که این جنبش امکان بروز علنی و اجتماعی پیدا کند. کمونیستها باید این واقعیت را تشخیص بدهند و تلاش کنند فعالین عرصه زنان وسیعا به میدان بیایند.
اگر فعالین دفاع از برابری حقوق زن و مرد بتوانند متحدانه به میدان بیایند امکان اینکه در کوتاه مدت فضای جامعه را دستخوش تحول کنند زیاد است. زیرا اکثر زنان معترض انسانهای آگاهی هستند و مترصد فرصتی هستند که علیه این رژیم به میدان بیایند.
موانع به میدان آمدن این جنبش علاوه بر رژیم و نیروهای سرکوبگر، سنتهای کهنه جامعه و سنتهای مرد سالاری است که هنوز در جامعه وجود دارد و بخشی از آن برمیگردد به خانوادهها و ترس از اینکه زنان “پر رو” بشوند. یک موضوع دیگر البته بحث دستگیری و ترس از تجاوز به زنان در زندانها است. جمهوری اسلامی هم با وقاحت تمام این موضوع را مخفی نمیکند. آگاهانه این مساله را آشکار و علنی کرده که مردم را بترساند. این هم یک روش فاشیستهای اسلامی است.
باوجود تمام توحش نیروهای سرکوبگر این رژیم، جمهوری اسلامی برخلاف چیزی که تصور میشود انسجامش از دست رفته است. این درست است که مانند مار زخمی هر لحظه ممکن است به کسی نیش بزند اما جمهوری اسلامی ابهتش شکسته شده و پرو بالش ریخته است. در سال ۱۳۸۸ ترس مرگ بر تن این رژیم نشست و هنوز از هم بر خود میلرزد. میدانم که هنوز امکانات سرکوب را دارد، اما جامعه هم در مقابل آگاهتر و باتجربه تر شده است. تاکتیکهای مردم دقیقتر و حساب شده ترشده است. اکنون که جمهوری اسلامی چند تکه شده و مردم دسترسی ا شان به اینترنت و شبکههای اجتماعی وسیعتر شده است، امکانات بیشتری برای تعرض به رژیم دارند.
محمد نعمتی: برنامه های شما در هشت مارس چیست؟
محمد آسنگران: ما هم در داخل هم در خارج یک سری اقدامات در دستورداریم که در برنامههای مختلف تلویزیونی سعی میکنیم همه آنها را به اطلاع مردم برسانیم. اما اولین برنامه ما این است که بگوییم تغییر فضای سیاسی و تحمیل حقوق اساسی زنان به این حکومت و تثبیت آن در جامعه وظیفه فعالین در همان جامعه است، برنامه حزب کمونیست کارگری این است که مردم را فرابخوند که متحدانه علیه این رژیم به میدان بیایند و همزمان با هم روش و سیاستمان را هماهنگ کنیم و پیش برویم. هم فعالین غیرحزبی و هم تشکیلات حزب کمونیست کارگری در شهرهای کردستان، هم فعالین اجتماعی و هم مدافعین حقوق زنان لازم است و باید دست به دست هم بدهند و با قدرت بییشتر مطالبات زنان را مطرح کنند.
محمد نعمتی: همانطور که خودتان اشاره کردید بهر حال در جامعه ایران بنا به بی عدالتیها و نابرابریهای موجود که بیشتر بر اساس مذهب میباشد، خواستها و مشکلات زنان بسیار است و به نظر من میتوان ساعتها در مورد آنها صحبت کرد، اما به عنوان نمونههای بارز و مشخص که به مراسم ۸ مارس هم ارتباط داشته باشد وظیفه فعالین اجتماعی و کارگری است که به پیشواز این روز بروند که زنان و فعالین این عرصه اعتراض و خواست های خود را بیان کنند، در کنار این مباحث آیا به نظر شما برگزاری مراسم ۸مارس میتواند امکان و یا ظرفی باشد برای اینکه طیفی از فعالین اجتماعی و فعالین زنان از این امکان استفاده کنند برای اینکه تشکل زنان را سازمان دهند برای اینکه فضایی ایجاد کنند و فشاری را به حکومت وارد کنند و نه فقط حکومت بلکه خانوادهها و جامعه را آگاه کنند و فرهنگ سازی کرده باشند که جامعه نوع برخوردش را به زن انسانی تر کرده و علمیتر و امروزیتر به مساله زن نگاه کند؟
محمد آسنگران: بله طبعاً این امکان وجود دارد همین الان در جامعه بخش زیادی از مردم آگاه هستند و به این مساله پی برده اند که مانند نسلهای قبل به مساله زن برخورد نکنند. زیرا نه زنان این را قبول میکنند، نه حتی مردان آن جامعه مردانی با فرهنگی عقب مانده هستند. میدانم که همیشه در هر جامعه ای قشری عقب مانده فرهنگی وجود دارند. اما کسانیکه نقش مثبت و تاثیر گذار دارند بیشتر از کسانی هستند که تحت تاثیر فرهنگ عقب مانده میباشند.
اما تا آنجا که به ایجاد تشکل دفاع از حقوق زنان مربوط میشود به نظر من نباید حتی منتظر ٨ مارس شد. پیداست که همیشه باید این فعالیتها صورت بگیرد و شرایطش هم فراهم میباشد. منتها هم اکنون برای مراسم ۸ مارس میتوان گفت که این مراسمها چگونه میتوانند برگزار شوند. به نظر من اولین مساله این است که موضوع ۸ مارس متعلق به کل جامعه است و به کل انسانهای برابری طلب و به خصوص به همه زنان مربوط میباشد، بنابر این یک مساله حزبی نیست، من درخواستم از فعالین این است که، آگاهانه با هم متحد شوند. تفرقه حزبی یا تفاوت سیاسی که ممکن است داشته باشند را کمرنگ کرده و با اتحاد یک حرکت بزرگ را برای 8 مارس سازمان دهی کنند. به شکل مراسم یا راهپیمائی یا تجمعی یا هر شکلی که برایشان مقدور است دست بکار شوند.
این مهم است که مردم بار دیگر پرچم روز جهانی زن و پرچم برابری طلبی و انسانهای برابری طلب آن جامعه را با قدرت و وسعت بیشتری ببیند. فعالین باید نشان بدهند نه تنها حضور دارند بلکه نفوذ دارند و میتوانند جامعه را به حرکت در آورند.
محمد نعمتی: ممنون از شما محمد اسنگران در انتهای این گفتگو اگر صحبت دیگری دارید در مورد ۸ مارس و سازماندهی مراسم این روز بفرمایید.
محمد آسنگران: ممنون از اینکه این گفتگو را ترتیب دادید من شخصاً توقعام این است که امسال با توجه به فضایی که در جامعه هست، فعالین حزب کمونیست کارگری خودشان مبتکر این حرکت باشند که همه گرایشهای سیاسی مبارز و مخالف جمهوری اسلامی همه گرایشاتی که خودشان را مدافع حقوق زنان میدانند زیر یک چتر جمع کرده و مشوق این حرکت باشند.
از هماکنون برای آن برنامهریزی کنند و کاری کنند که مراسمهای بزرگ در شهرهای کردستان دوباره آغاز شوند این ممکن است، این عملی است و دور از انتظار نیست. امیدوارم که فعالین این عرصه بتوانند بر کمبودهای خود فایق آیند و این کمبودها را برطرف کنند. فعالین این عرصه میتوانند از همین حالا جمعهایی برای این منظور شکل بدهند. کمیتههای برگزاری ٨ مارس برای این منظور ایجاد کنند. و سازمان و قطعنامههای آن روز را تنظیم کنند. خواسته هایشان را هماهنگ کنند و… درخواست من این است که بر سر بندهای قطعنامهها جر و بحث نشود میدانم که هر سال بر سر این موضوع مشکلاتی به وجود میآید، اما مهم نیست، اهمیت این موضوع در آن نیست که تا چه حد منظور این جریان یا آن جریان در آن دخیل باشد اهمیت ۸ مارس امسال در آن است که بخش وسیعی از جامعه در یک صف واحد و حرکت مشخص سهیم باشند و بتوانند فضای جامعه را به نفع مردم تغییر دهند. ما فقط از این طریق میتوانیم انتظار داشته باشیم که جمهوری اسلامی را ناچار به عقب شینی کنیم. این موضوع به نظر من اهمیت دارد امیدوارم این اتفاق را ببینیم.