ناصر اصغری:
اتحادیه آزاد كارگران ایران در یكی از آخرین اطلاعیه های خبری خود خبر داده است كه ١٥٠٠ تن از كارگران شاغل و بازنشسته، با امضای نامه ای ٥ تن از اعضای این اتحادیه را بعنوان نمایندگان خود جهت اعتراض به غارت و چپاول صندوق تأمین اجتماعی معرفی كرده اند. همین امر باعث شد كه تعدادی باز به مقوله “امضاء” و طومارنویسی اعتراض كنند.
قصد من در این نوشته پرداختن به اطلاعیه مزبور نیست. بلكه می خواهم به موضوع دیگری كه بحث و جدلی را بین موافقین و مخالفین طومارنویسی دامن زده، بپردازم. موضوع از این قرار است كه یكی دو سال پیش بیش از ٤٠ هزار كارگر از مراكز مختلف كارگری در ایران طی نامه ای، به سطح پائین دستمزدها اعتراض كرده بودند. من همان زمان در چند نوشته و مصاحبه از این اقدام كارگران دفاع كرده و نقش چنین طومارهایی در دامن زدن به اعتراضات بیشتر كارگری را توضیح دادم. امروز بار دیگر به این مسئله می پردازم چرا كه می خواهم خاطر نشان كنم كه طومارنویسی یك سنت در جنبش كارگری است.
برخورد گرایشات مختلف درون جنبش كارگری در واكنش به اعتراضات و بكارگیری طومارنویسی و همچنین جایگاه این شیوه از اعتراض متفاوت است. گرایش سندیكالیستی می خواهد تمام اعتراض كارگری را به اینگونه اعتراضات محدود كند. حتی اگر كارگران آمادگی خود را برای اعتراضات میلیتانت تری، مثل راهبندان، اعتصاب و غیره هم اعلام كرده باشند، گرایش سندیكالیستی این یكی را انتخاب و توصیه می كند. اما گرایش چپ و سوسیالیستی به طومار بعنوان یك تاكتیك برای آمادگی در برداشتن گامهای مهمتری نگاه می كند. وقتی از توده كارگران حرف می زنیم، از جمع وسیعی از كارگران حرف می زنیم كه روزانه بر سر كار می روند تا ٧، ٨، ٩ و یا هر تعداد ساعت كار كنند و در آخر روز و یا ماه هم دستمزد خود را دریافت كنند. این توده كارگران لزوما به این فكر نمی كنند كه هر روز با كارفرما و پادوهایش گلاویز شوند. اگر دستمزدش به موقع پرداخت نشد و یا احساس كرد دستمزدش پائین است، اولین كاری كه می كند نامه می نویسد كه لطفا دستمزدم را به موقع پرداخت كنید و یا این دستمزدی كه هم اكنون پرداخت می كنید، دیگر كفاف زندگیم را نمی دهد. حتی اگر شورا و سندیكای خودش را هم داشته باشد و با چنین مشكلی روبرو شود، همان تشكل كارگری ابتدا نامه می نویسد كه لطفا دستمزد كارگران را بپردازید. اعتصاب اختیاری نیست! كارگر و حتی تشكلهای قدرتمند كارگری هم، ابتدا سبك سنگین می كنند كه چگونه شروع كنند و چگونه توده هر چه وسیعتری از كارگران را می توان بسیج كرد. كسی كه به این اقدام كارگران اعتراض دارد، لابد راه حل بهتری را ارائه می دهد! و یا انتظار می رود كه راه حل بهتری را ارائه بدهد.
در جنبش كارگری ایران طومارنویسی خود یكی از بزرگترین اعتراضات كارگری را كلید زد! اشارهام به اعتراض به پیش نویس اولین قانون كار جمهوری اسلامی كه “در باب اجاره” نوشته شده بود، است. در بحبوحه قلع و قمع انقلاب، جمهوری اسلامی می خواست هیچگونه نشانه ای از انقلاب نماند و همان موقع هم پیش نویس “در باب اجاره” را به مجلس برد. دقیقا یادم نیست سال ٦١ بود یا ٦٢، كه این پیش نویس به مجلس ارائه شد و فعالین كارگری هم با تنظیم طوماری به این پیش نویس كه در آن حتی نام كارگر هم نیامده بود، اعتراض کرده و بخش وسیعی از كارگران را حول این مسئله بسیج كردند. در نوشتهای كه در اكتبر ٢٠١٢ تحت عنوان “دشمنان كارگران كه لباس دوست پوشیده اند”، به این موضوع اشاره كرده بودم كه چنین اعتراضاتی موضوع اعتراض را به خانه های كارگری می برد. كل جامعه را متوجه یك موضوع و یك ستم مضاعف می كند. در اعتراض به پیش نویس “در باب اجاره” هم، طوماری كه تهیه شده بود سریعا موضوع بحث محافل كارگری در بسیاری از محیطهای كاری شد. بحث مجامع عمومی كارگری در كارخانجات كلیدی شد بحث بر سر قانون كار! كارگران با اسم و رسم، بدون اینكه ظاهرا كاری غیرقانونی كرده باشند، كل جمهوری اسلامی و وزیر كارش توكلی، نویسنده “در باب اجاره” را، وادار به عقب نشینی و پس گرفتن این پیش نویس كردند. اگر كسی آن زمان بلند می شد و ادعای اینكه طومارنویسی بد است را می كرد، حتما باعث خنده بقیه می شد!
منتها امروز بخشی كه عموما خودشان را چپ و سوسیالیست هم معرفی می كنند، با ادعای بیشتری مخالف این سنت اعتراض كارگری هستند. این دوستان متأسفانه نمی توانند نشان بدهند كه كجا ردی از آنها در اعتراضات جنبش كارگری می شود پیدا كرد. اگر هماهنگ كنندگان نامه ٤٠ هزار امضا در كارگاهها و مراكز كوچكتر طومار به امضا می رسانند، در مراكز بزرگتر مثل كیان تایر و پتروشیمی ها هم اعتصاب و اعتراض سازمان می دهند، حضورشان در جنبش کارگری را نشان میدهند، اما مدعیان فوق الذکر در کجای این اعتراضات ایستاده اند؟ می خواهم بگویم كه با در نظر گرفتن موقعیت كارگران در هر شرایطی، باید تاكتیك مناسب آن مكان، موقعیت و زمان را اتخاذ كرد.
طومارنویسی در ایران زیر سیطره جمهوری اسلامی، حتی اگر از طرف سندیكالیستهایی كه خود به این گرایش اعتراف و افتخار هم بكنند، نباید تقبیح بشود. این یك سنت اعتراضی كارگری است. حدود و ثغور هیچ اعتراضی در ایران را سندیكالیسم و قوانین حكومتی تعیین نمی كند. از نظر قوانین رژیم اسلامی اعتراض و اعتصاب حرام است. ابتكار هرگونه اعتراضی، حتی از جانب قانونگرایان هم می تواند پتانسیل تبدیل شدن به یك اعتراض بسیار قدرتمند ضد دولتی را داشته باشد. نمونه اش هم كم نبوده اند! اما تا جائی كه به طومار اعتراضی “٤٠ هزار امضا” بر می گردد، موضوع از همان اول هم كاملا متفاوت و روشن بود. هماهنگ كنندگان این طومار در موارد مختلفی اعلام كردند كه این طومار پیش درآمد اعتراضات بیشتری است. اعلام كردند كه به نوشتن طومار بسنده نخواهند كرد.
با این توضیحات، تا جائی كه فعالین كارگری درگیر این بحث و جدل “طومار آری یا نه!” بر می گردد، گرایش سندیكالیستی مشكلی با این موضوع نداشت و خود جاهایی هم به این مسئله كمك كرد و در مدیای خود پوشش خبری خوبی هم به آن داد. در بین فعالینی كه خود را عضو گرایش سوسیالیستی طبقه كارگر معرفی می كنند، بخشی با مخالفت غیراصولی با كمپین مربوطه عملا بر سر راه اعتراض كارگران مانع ایجاد كردند. نه تنها با طومارنویسی مخالفت كردند، بلكه خود در سازمان دادن هیچگونه اعتراضی شركت نداشتند! انتظار می رود كه همین فعالین كارگری از این موضوع درس گرفته باشند. انتظار می رود كه قبل از اینكه به رفیق بغل دستی خود و به اختلافات گاها نه چندان مهم، غیرسیاسی و ریشه ای خود با دیگر محافل كارگری فكر كند، به وضعیت معیشتی كارگران و به تشتت جنبش كارگری فكر كند.
١٨ ژانویه ٢٠١٤