behroz mehrabadi

بهروز مهرآبادی

b.mehrabadi@gmail.com

۱۸ میلیون درخت بلوط باید قطع شوند! چه کسانی مجرمند؟

behroz mehrabadi
بهروز مهرآبادی:
۱۸ میلیون درخت بلوط باید در آینده نزدیک قطع شوند! خبری از یک فاجعه محیط زیستی دیگر در ایران که دامنه آن هر روز گسترده تر میشود، این درخت ها به آفت زغالی بلوط مبتلا هستند و قطع درختان راه حلی است که مدیر پروژه حفاظت از جنگل های زاگرسی ایران مطرح کرده است. جنگلهای زاگرس نقش مهمی در حیاط طبیعی غرب ایران و حتی سایر کشورهای منطقه دارد. این تعداد درخت صدها کیلومتر مربع را می پوشانند و فقدان آنها تاثیرات جدی بر شرایط محیط زیست و زندگی میلیونها نفر در این منطقه و حتی صدها کیلومتر دور تر از آن خواهد گذاشت.
فرسایش سریع خاک، وقوع سیلابها، کاهش حجم بزرگی از منابع آب زیر زمینی، افزایش چشمگیر گرد و غبار و مواد آلوده کننده هوا از پیامد های قابل پیش بینی است. در حالی که کارشناسان اعلام کرده اند زمان لازم برای رشد کامل یک درخت بلوط بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ سال است، می توان دریافت که چه فاجعه بزرگ و جبران ناپذیری در حال شکل گرفتن است. در هر کشور متمدن این مسئله به عنوان یک فاجعه بزرگ تلقی شده و بیشترین نیروهای جامعه برای پیدا کردن مناسب ترین راه چاره بسیج میشود. و انتشار چنین خبری می تواند دولت را برکنار کند و تغییرات بزرگ در نظام اداری آن کشور ایجاد کند. اما در جمهوری اسلامی چنین اتفاقی نمی افتد.
ابتلای ۱۸ میلیون درخت به قارچ زغالی بلوط Biscogniaxia mediteranus یک شبه اتفاق نیفتاده و گسترش آن تا به این حد چندین سال طول کشیده است. این آفت از اواسط قرن نوزدهم شناخته شده است. امکان درمان درختان بیمار بسیار کم است ولی پیشگیری از ابتلا و گسترش این آفت کاملا امکان پذیر است. تشخیص و اقدام به موقع می توانست از نابودی این جنگلها جلوگیری کند. اما گسترش این آفت در حالی اتفاق افتاده که سران و دست اندرکاران جمهوری اسلامی در حال غارت و چپاول دسترنج مردم و منابع طبیعی کشور بوده اند. زمین خواران بخش بزرگی از جنگلها را در مناطق مختلف کشور، تخریب کرده و یا عمدا آتش زده اند. و شرکتهای بزرگ تحت مالکیت آیت اله ها و سرداران سپاه یا بخاطر تولید چوب و زغال و یا بخاطر تبدیل جنگلها به زمینهای کشاورزی و ساختمان سازی میلیونها هکتار جنگل را نابود ساخته اند. نهاد ها و ادارات دولتی متولی نگهداری و حفاظت از جنگلها و منابع طبیعی در واقع ارگانهایی برای رسمیت و سازمان دادن به این غارت و چپاول بوده اند و از معدود کارکنان دلسوز این ادارات کاری ساخته نبوده است. بر اساس گزارش های دولتی مساحت جنگلهای زاگرس در یک دهه قبل بیش از ده میلیون هکتار بوده که در حال حاضر به حدود ۶ میلیون هکتار کاهش یافته است. این حجم عظیم تخریب جنگلها، خطر بزرگی که یک آفت قابل پیشگیری باقیمانده آنها را تهدید می کند، گسترش بیان کننده نقش مخرب نهاد های دولتی نظیر سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور و یا وزارت جهاد کشاورزی است. نمونه های دیگر تخریب محیط زیست نظیر دریاچه اورمیه، زاینده رود، جنگلهای مازندران و گیلان، نقش دولت و نهادهای دولتی را در بوجود آمدن فاجعه های بزرگ محیط زیستی در ایران نشان می دهد.
شیرین ابوالقاسمی، مدیر یک پروژه دولتی با نام “حفاظت از جنگل های زاگرسی ایران” در گفتگو با خبرگزاری ایسنا خبر داده است که تنها در طول ۳ سال بیش از ۲۰ درصد از مساحت جنگلهای زاگرسی ایران “به کلی از بین رفته است”. مقامات دولتی وقیحانه گناه تخریب جنگلها را به گردن مردم می اندازند. شیرین ابوالقاسمی می گوید: “: به عنوان مثال در یکی از پایلوت ها، زمانی که از بچه ها خواسته شد یک نقاشی بکشند، تمام بچه ها بدون استثناء یک فرد بومی تبر به دستی را در حال قطع درخت بلوط کشیده بودند”. هومان خاکپور از متخصصین منابع طبیعی این تصویر را ارائه می دهد: زنان روستائی برای تامین هیزم مورد نیاز خود چندین کیلومتر راه صعب العبور را طی می کنند و با تحمل این کار سخت به نابودی جنگل کمک می کنند و از سر ناچاری مرتکب جرائم زیست محیطی ناخواسته میشوند و از شرایط سخت زندگی شان گله دارند”.
چه کسانی مجرمند؟
سرمایه دارانی که با ماشین آلات سنگین به جان جنگل ها افتاده اند؟ دست اندرکاران رژیم که جنگل ها را آتش زده و بایر می کنند و برای هر گوشه از منابع طبیعی کشور سند مالکیت درست کرده و آنها را تصاحب می کنند؟ سردمداران جمهوری اسلامی که نه تنها کوچکترین مسئولیتی در قبال محیط زیست و منابع طبیعی ندارند، بلکه نقش مستقیم در تخریب آنها دارند؟ و یا مردم بومی و زنان روستائی که با مشقت برای ابتدائی ترین نیازهای زندگی خود هیزم تهیه می کنند؟ آنهم در کشوری که بزرگترین منابع نفت و گاز جهان را دارد و در حالی که استفاده از انرژی خورشیدی و انرژی باد برای تامین گرما و سوخت مناطق روستائی به راحتی امکان پذیر است. فقط در نظام وارونه و غیر انسانی جمهوری اسلامی زنان روستائی مجرم تلقی میشوند.
نابودی جنگلهای زاگرس یک فاجعه بشری در ابعاد جهانی است. تاثیرات ناگوار آن هر روز بیشتر بر زندگی مردم پدیدار خواهد شد. جمهوری اسلامی که خود مسبب اصلی این وضعیت است نه می خواهد و نه می تواند مشکل راه چاره ای برای نجات این جنگلها پیدا کند. به راه حل هایی هم که این رژیم ارائه می دهد، نمی شود اطمینان کرد. این راه حل ها فقط در خدمت منافع کوتاه مدت و تنگ نظرانه سران چپاولگر رژیم است. بعضی کارشناسان قطع درختان آفت زده را غیر عاقلانه دانسته اند. فقط اعتراضات گسترده مردم می تواند دست درازی جمهوری اسلامی به این جنگلها را متوقف کند. برای نجات جنگلهای زاگرس و احیای آنها باید از تجربیات و نظرات کارشناسان بین المللی و متخصصین غیر وابسته به جمهوری اسلامی استفاده کرد. شوراهای واقعی مردم باید خود باید برای اینکار اقدام کنند و برنامه ریزی و کنترل پروژه نجات جنگلها را در اختیار بگیرند. در این رابطه حرکاتی از سوی مردم در مقیاسی بسیار محدود انجام شده است. گروههایی از مردم در این زمینه دست به کار شده اند و به اعتراف مدیر پروژه دولتی حفاظت از جنگل های زاگرس مردم داوطلبانه در مناطقی برای کاشت بذر بلوط اقدام کرده اند.
مردم می دانند که خود باید دست به کار شوند. باید از محیط زیست و زندگی برای مردم فعالانه دفاع کرد. این مساله امروز کاملا به یک مساله سیاسی تبدیل شده است که مسبب آن حکومت اسلامی و سرمایه داران مفتخوری هستند که زندگی مردم برایشان ذره ای اهمیت ندارد. مبارزه و اعتراض و ابراز خشم از نابودی محیط قابل زیست، باید به یک بخش مداوم مبارزه ما علیه حکومت اسلامی تبدیل شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *