نسیم تازه ای در جنبش کارگری وزیدن گرفته است. کارگران هفت تپه و فولاد اهواز نمونه هایی به یاد ماندنی را مقابل دید همگان گذاشته اند. فرهنگی مدرن و کارساز و پیشرو بر اعتصابات و تجمعات اعتراضی آنها حاکم شده است. زنان در صف اول راهپیمایی کارگران اعتصابی حضور می یابند. کارگران شاخه گل به دانشجویان اهدا میکنند و سرود همبستگی با دانشجویان میخوانند. رهبران کارگری کیفرخواست کل جامعه علیه وضع موجود را در خیابان ها اعلام میکنند و مردم را به صفوف خود فرامیخوانند. به مردم شهر فراخوان تعطیلی میدهند و مردم با احترام به فراخوان آنها پاسخ میدهند. اعلام شورا میکنند و دانشجویان در اقصا نقاط با پاسخ به ندای آنها پرچم اداره شورایی را به اهتزاز درمیاورند و سرود فرزند کارگرانیم کنارتان میمانیم سر میدهند. کارگران فارس و عرب و بختیاری متحد میشوند و دست رد به سینه قومپرستان و هویت سازان ناسیونالیست میزنند. با شعارهای کوبنده، نفرتشان را علیه ریاکاران مذهبی و دزدان حاکم اعلام میکنند. مقامات را به چالش میکشند و سیاست های منطقه ای حکومت را افشا میکنند. هویت چهل ساله حکومت و بنیانگذاران حکومت را با شعار دشمن ما همینجا است به ریشخند میگیرند. با شعار نه تهدید نه زندان دیگر اثر ندارد ماهیت سرکوبگرانه حکومت و بی تاثیری آنرا در عزم و اراده خود به نمایش میگذارند و با شعار دانشجوی زندانی آزاد باید گردد و زندانی سیاسی کارگر زندانی آزاد باید گردد یک خواست اساسی کل جامعه را نمایندگی میکنند. با سخنرانی های آتشین و طبقاتی خود نیروهای سرکوب حکومت را خجالت میدهند و خنثی و زمینگیر میکنند. و معلمان، بخش دیگری از طبقه کارگر، دست به اعتصاب سراسری میزنند و در حرکتی زیبا و با بلند کردن پرچم تحصیل رایگان، درمان رایگان و آزادی تشکل و معیشت منزلت حق مسلم ما است، همبستگی میلیون ها دانش آموز و خانواده های آنها را به خود جلب میکنند. بازنشستگان علیه حقوق های نجومی و شکاف طبقاتی و علیه اختلاس و بی کفایتی حکومتیان در مقابل «خانه مفتخوران و قانون نویسان سرمایه داران» تجمع میکنند و با شعار حقوق بازنشسته زیر عباست امروز، آیت الله های مفتخور را سکه یک پول میکنند. در طرفی دیگر رانندگان کامیون نویدبخش اعتصابات سراسری میشوند و موجی از همبستگی به خود جلب میکنند. تصویر از طبقه کارگر و مبارزاتش در اذهان میلیونی مردم عوض شده است.
هر اعتصاب و تجمعی الگویی جدید را به نمایش درمیاورد و به سرعت شعارها و شیوه های هر مبارزه ای مانند موجی سد سرکوب و سانسور حکومت را میشکند و به بخش های دیگر طبقه کارگر و مردم آزادیخواه در مراکز و شهرهای دیگر سرایت میکند. مردم تشنه آزادی و عدالت، از هر ابتکار مبارزاتی الگو میگیرند و در نقطه دیگری آنرا خلاقانه به کار میگیرند. شعارها و روش های تازه مبارزه را از هم فرامیگیرند و به شکل هم درمیایند و جهانشمولی و وجوه مشترک طبقاتی و انسانی خود را در مقابل اقلیت حاکم و همینطور در مقابل جنبش های ارتجاعی دیگر که هویت های کاذب را باد میزنند، تحکیم میکنند. امواج همبستگی انسانی به هم میپیوندند و قلب ها را به هم پیوند میدهند. خواست ها یکی است، آرمان ها یکی است، دشمن یکی است. و چنین است که موجی از امید و خوشبینی در اعماق جامعه، در میان هیچ بودگان، شکل گرفته است.
امروز در هر اعتصابی شاهد سربرآوردن رهبرانی هستیم که بخوبی چم و خم مبارزه را فراگرفته اند، خود را در تقابل کامل با جهل و عقب ماندگی طبقه حاکم میبینند و به کمتر از یک زندگی انسانی تن نمیدهند. صحبت بر سر هزاران رهبر کارگری است که در بطن هزاران اعتصاب پرورده شده اند. یکی را میگیرند، دهها نفر دیگر سر بلند میکنند. عدالتخواهی سوسیالیستی در آژیتاسیون های آنها موج میزند، به دل مینشیند و گرد و غبارهای کاذب را میزداید و مبارزه طبقاتی را شفاف میکند. و هرچه سوسیالیسم نهفته در اعماق طبقه کارگر خودآگاه تر شود، در حرکت ها و شعارها و خواست ها و سخنرانی های رهبران کارگری و جنبش های اجتماعی شفاف تر و رساتر خود را نشان دهد و متحزب شود، مانند گلوله آتشینی قلب جامعه را تسخیر میکند.
این نسیم سوسیالیستی است که طوفانی از همبستگی و امید و اعتراض را دامن میزند و میرود تا بساط مفتخوران را جارو کند و جامعه ای زیبا و انسانی، آزاد و برابر در این مملکت حاکم کند. انرژی عظیمی دارد آماده میشود که دنیای نوی را بر خرابه های دنیای کهنه سرمایه داران و جنبش های کثیف اسلامی و قومی آنها بنا کند. این نیرو باید حول حزب طبقاتی خود متحد شود تا هیچ نیرویی و هیچ درجه سرکوبی قادر به جلوگیری از روند جلوآمدن آن و زیر و رو کردن این نظام نکبت بار نباشد. طبقه کارگر باید قدرت سیاسی را بگیرد تا جامعه را از شر این نظام خلاص کند، امکانات عظیم اقتصادی این جامعه را از چنگ اقلیت درآورد و به استثمار و مالکیت یک قشر مفتخور بر وسایل تولید و همه مشقات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی ناشی از آن پایان دهد و آزادی و رفاه و عدالت و خوشبختی را برای همه مردم در این کشور حاکم کند. و اینکار بدون حزبی که طبقه کارگر را نمایندگی کند امکانپذیر نیست. تشکل و تحزب را باید به گفتمان اصلی جامعه تبدیل کرد و جنبش سازمانیابی توده ای و حزبی را در سراسر کشور دامن زد. امروز شرایط بیش از هر زمان برای شکل گیری این جنبش آماده شده است. وقت آن است که کمونیست ها و پیشروان طبقه کارگر دست به کار شوند و به این معضل تاریخی طبقه کارگر پایان دهند.
جامعه تشنه برابری و سوسیالیسم است. تشنه رهایی از خرافه و مفتخوری و زورگویی است. تشنه رهایی از مذهب و زن ستیزی است. تشنه آزادی و رفاه و عدالت و انسانیت است. تشنه یک دنیای بهتر است. این تنها راه پایان دادن به جهنمی است که سرمایه داری و حکومت اسلامی اش به این جامعه تحمیل کرده اند. حقانیت حزب کمونیست کارگری که چند دهه برای این آرمان ها جنگیده و تاثیرات عمیقش را امروز بیش از هر زمان در فضای سیاسی، در فرهنگ مردم و بویژه در جنبش کارگری میبینیم، امروز هزار بار بیشتر نمایان میشود. به حزب سیاسی و طبقاتی خود بپیوندید. دوستان و اعضای خانواده تان را تشویق کنید که به حزبشان بپیوندند. خواهید دید که چگونه جامعه به سرعت بلند میشود و با تمام قوا حول یک رهبری شایسته و آماده به میدان میاید و بساط این نظام و حکومت را در هم خواهد پیچید. تک تک اعضا و دوستداران حزب را فرامیخوانم که با انرژی هرچه بیشتری و با اعتماد بنفس و حقانیت هر چه بیشتری، جایگاه حزب و ضرورتش را برای توده های بپاخاسته روشن کنند، نیرو بگیرند و جمع ها و واحدهای حزبی را در هر کارگاه و کارخانه و محله و مدرسه و دانشگاهی ایجاد کنند. دوره عروج کمونیسم است. مطلقا نباید این فرصت را از دست داد.