جدید ترین

محمد آسنگران: کردستان عراق بعد از تسلیم کردن کرکوک و مناطق مورد مناقشه کردستان

16 اکتبر 2017 و 31 ئاب 1996 دو روز بیاد ماندنی در تاریخ ناسیونالیسم کرد است.

مصاحبه ایسکرا با محمد آسنگران

ایسکرا: برای خوانندگان ایسکرا بگویید سیمای کردستان عراق در یکی دو هفته اخیر چرا چنین با سرعت متحول شد.

 

محمد آسنگران: برای وارد شدن به این بحث لازم است کمی به تحولات قبل از 16 اکتبر روز تسلیم کردن شهر کرکوک و “دوز خرماطو ” برگردم. همچنانکه میدانید روز 25 سپتامبر 2017 رفراندوم برای جدایی کردستان عراق انجام  شد و حدود 93 درصد از شرکت کنندگان به استقلال رای دادند. علیرغم مخالفت تند آمریکا و کشورهای ایران و ترکیه و عراق و سوریه و… بارزانی بر اجرای رفراندوم پای فشرد. دولتهای ترکیه و ایران و عراق چند بار تهدید خود علیه اجرای رفراندوم را تکرار کردند و توافقاتی امضا نمودند. دست به مانور مشترک با ارتش و حشد شعبی عراق در مرزهای اقلیم کردستان زدند. عبادی فرودگاههای سلیمانیه و اربیل را تعطیل کرد و پرواز از آسمان ترکیه و ایران و عراق به این فرودگاهها ممنوع اعلام شد. دروازه های مرزی تجاری بین ایران و عراق تعطیل شدند. نیروهای حشد شعبی و ارتش عراق در مرزهای اقلیم تمرکز کرده و تهدید به حمله کردند. این شرایط احزاب حاکم بر کردستان عراق را به چاره اندیشی وادار کرد.

بارزانی بعد از رفراندوم در مقابل احزاب رقیب خود در اقلیم از موقعیت محکمتری برخوردار شده بود. اما راهی بجز منتظر شدن “رحمت” آمریکا بیان نکرد. این موقعیت تازه حاصل پافشاری او بر اجرای رفراندوم علیرغم مخالفت کشورهای منطقه و آمریکا بود. مردم کردستان و دولتهای مخالف برگزاری رفراندوم، بارزانی را معمار رفراندوم میدانستند. بنابر این او با اجرای رفراندوم اگر چه در میان مردم اعتبار و جایگاه بهتری پیدا کرده بود، از چشم دولتهای منطقه و آمریکا یک خطر برای منافع و سیاستهای آنها محسوب میشد. اتحادیه میهنی و گوران هم اگر چه در رفراندوم شرکت کردند اما خود را دنبالچه و یا بازنده نتایج رفراندوم میدانستند. گوران تا روز رفراندوم مخالف برگزاری آن بود، اما همان روز تصمیم به شرکت گرفت. اتحادیه میهنی لنگان لنگان به دنبال بارزانی روان شده بود و فقط یک جناح اقلیت درون رهبری آن همراه بارزانی قاطع از رفراندوم دفاع میکرد  که بهمین دلیل هم،  موقعیت بهتر و قدرتمند تری در داخل حزب پیدا کرده بود. به دنبال این شرایط قاسم سلیمانی و نماینده حشد شعبی وارد سلیمانیه شدند. با جناحی از اتحادیه میهنی به رهبری هیرو ابراهیم احمد همسر جلال طالبانی و پسران طالبانی توافق نامه ای امضا کردند. این توافق نامه مخفیانه و بدون اطلاع جناح کوسرت رسول و همراهانش در اتحادیه میهنی اتفاق افتاده بود. طبق این توافق نامه اتحادیه میهنی باید راه تصرف کرکوک و خانقین و جلولا و… را برای حشد شعبی و نیروهای عراقی باز میکرد و در همکاری با آنها در شهر ظاهر میشد.

آنها علاوه بر پرداخت مبلغ قابل توجهی پول و امکانات به خانواده طالبانی باید این جناح را در مقابل جناح کسرت رسول و حزب بارزانی کمک میکردند. چنانچه بعد از تصرف کرکوک بلافاصله دادگاهی در بغداد دستور بازداشت کسرت رسول را صادر کرد. نجم الدین کریم استاندار کرکوک و یکی دیگر از افراد شاخص مخالف خانواده طالبانی قبلا از جانب عبادی خلع و برای او پرونده درست کردند که بتوانند او را دستگیر و محاکمه کنند.

بعد از تسلیم کرکوک بقیه مناطق مورد مناقشه مانند خانقین و شنگال و مخمور و… هم بدون درگیری نظامی به حشد شعبی و دولت عراق واگذار شد. در موارد محدودی درگیری بین نیروهای بارزانی و دولت عراق روی داد،  در چنین شرایطی بارزانی ناچار به عقب نشینی شد. اتحادیه میهنی در کنار حشد شعبی در شهرهای کرکوک و جلولا و خانقین و .. مستقر شد و نیروهای پ.ک.ک در شنگال هم همین کار را کردند و با حشد شعبی در یک جبهه قرار گرفتند. حزب بارزانی راهی بجز عقب نشینی و به انتظار تغییر موضح آمریکا نشستن، نداشت. ناگفته نماند آمریکا از قبل در جریان تسلیم کرکوک و مناطق مورد مناقشه قرار گرفته بود و آنرا هماهنگی نیروهای کرد و دولت عراق نامید و رضایت خود را از فرمان عبادی نشان داد.

خلاصه این معادلات فوق چنین است که دولتهای مخالف دست به اقداماتی زدند که مردم کردستان را از نتایج رفراندوم پشیمان کنند. جناحی از اتحادیه میهنی که خانواده طالبانی آنرا رهبری میکند همیشه با سیاستهای جمهوری اسلامی هماهنگ بوده و در پروسه رفراندوم مخالفت نرم خود را نشان داده بود. علیرغم تسلط این جناح بر امور مالی و اداری اتحادیه میهنی، در پروسه رفراندوم از لحاظ سیاسی و تشکیلاتی رو به تضعیف رفته بود و نتیجه رفراندوم موقعیت آنها را بشدت تضعیف کرده بود.

این موقعیت تازه اقلیم و تهدید دولتهای منطقه فرصتی شد که خانواده جلال طالبانی برای تقویت خود علیه جناح رقیب درون حزب خود به رهبری کسرت رسول وعلیه بارزانی رقیب اقلیمی دست به اقداماتی غیر متعارف بزنند. آنها با سیاست و قدرت و اسلحه و پول و … نمیتوانستند در مقابل جناح کسرت رسول در درون حزب و قدرت اقلیمی (بارزانی) کاری از پیش ببرند. ناچارا یا باید موقعیت تضعیف شده خود را میپذیرفتند و یا با  جمهوری اسلامی و قاسم سلیمانی به بخشی از سیاست و نیروی آنها تبدیل میشدند و به کمک آنها دو جناح مقابل خود را تضعیف میکردند. خانواده جلال طالبانی و بخشی از رهبری اتحادیه میهنی به رهبری هیرو ابراهیم احمد همسر جلال طالبانی و فرماندهی بافل طالبانی پسر بزرگ طالبانی دست به معامله ای خطرناک زدند. آنها با این معامله دست به کودتا علیه مخالفین درون حزبی زدند و از موضع نوکری جمهوری اسلامی موقعیت تازه ای در مقابل بارزانی برای خود دست و پا کردند. بنابر این دریافت کمک از جمهوری اسلامی و بغداد هزینه ای داشت باید پرداخت میکردند. آنها باید به جای همراهی و دنباله روی از بارزانی از این به بعد مطیع فرمانهای قاسم سلیمانی و حشد شعبی و عبادی باشند. تسلیم کردن شهر کرکوک اولین هدیه اینها به قاسم سلیمانی و حشد شعبی بود و معاملات بعدی قدم به قدم در حال اجرا هستند. قاسم سلیمانی هم در اولین اقدام چند ده میلیون دلار برای آنها هدیه فرستاد.

این اقدام اتحادیه میهنی در 16 اکتبر 2017 را باید ادامه و تکرار سیاست بارزانی در 31 آب 1996 دید. آن زمان جنگ داخلی بارزانی و طالبانی میرفت به ضرر بارزانی تمام بشود. بارزانی با صدام حسین توافق کرد که ارتش صدام به کمک آنها بیاید و طالبانی متحد جمهوری اسلامی را تضعیف کند. ارتش صدام حسین تا سلیمانیه رفت و آن تاریخ ننگین در پرونده بارزانی ثبت شد. طالبانی در مقابل از سپاه پاسداران جمهوری اسلامی کمک خواست و ارتش عراق و بارزانی تا اربیل عقب نشستند. این دو رهبر ناسیونالیست کرد نهایتا توافقی در واشنگتن امضا کردند و تا امروز بر کردستان عراق کدخدایی میکنند.

این بار هم  روز ١٦ اکتبر ٢٠١٧با  تکرار همان تراژدی از طرف خانواده طالبانی روبرو هستیم. اما با خسارات و عواقب بسیار وسیعتر و خطرناک تری نسبت به ٣١ ئاب ١٩٩٦برای مردم کردستان. در جریان جنگ داخلی بین حزب بارزانی و طالبانی حدود 11 هزار نفر از طرفین کشته شدند. اما آتش بس آنها این کشتار را پایان بخشید. این بار بیش از 40 درصد منطقه اقلیم کردستان تسلیم حکومت بغداد و حشد شعبی شد. دهها هزار نفر از مردم آواره شدند و کشتارهای بعدی هم در راه میباشند.

 

ایسکرا: مخالفت ایران و عراق و ترکیه معلوم است به چه دلایلی است. اما مخالفت آمریکا با اقدام یکی از دست نشانده های خود یعنی بارزانی چه دلیلی میتواند داشته باشد. چرا به تضعیف بارزانی رضایت داد؟

 

محمد آسنگران: آمریکا همزمان که با داعش میجنگد مشکل اصلی عدم تعادل در منطقه را سیاستهای دخالتگرانه جمهوری اسلامی میداند. او میخواهد شکست داعش و تضعیف جمهوری اسلامی را پی بگیرد. در چند ماه آینده قرار است در عراق انتخابات برگزار بشود. نیروهای نزدیک به جمهوری اسلامی خیز برداشته اند کل قدرت در بغداد را قبضه کنند. آلترناتیو آمریکا در مقابل مالکی و نزدیکان جمهوری اسلامی عبادی است. او تلاش میکند هم رابطه عبادی با جهان عرب را بهبود ببخشد و هم در کردستان او را مقتدر نشان بدهد. آمریکا هر کاری را که به نفع عبادی باشد انجام میدهد که بتواند جناح نزدیک به جمهوری اسلامی یعنی مالکی و نزدیکان او را تضعیف کند. واضح است که موفقیت عبادی در کردستان به رقابتهای انتخاباتی او کمک خواهد کرد. اما آمریکا قبلا همین سیاست را در قبال مالکی بکار گرفت و  نتوانست کاری از پیش ببرد. بارزانی این سیاست و منافع آمریکا را نادیده گرفت و آمریکا هم او را تنبیه کرد. تصرف مناطق مورد مناقشه بین حکومت اقلیم و بغداد که در جریان جنگ با داعش تحت تسلط نیروهای پیشمرگ قرار گرفته بود اکنون تحت تسلط حشد شعبی و ارتش عراق قرار گرفته است. این هدیه ای به عبادی بود که با چشم پوشی آمریکا به نفع عبادی ممکن شد.

با این حال اکنون بحران سختی حکومت اقلیم کردستان عراق را فراگرفته است. اولا دو و یا چند شقه شدن اتحادیه میهنی تقریبا غیر قابل اجتناب است. دوما اکنون بخشی از اتحادیه میهنی در نقش مزدور جمهوری اسلامی و  مزدورعبادی از  سوی دیگر در حال رقابت با بارزانی است. از طرف دیگر میخواهد به کمک عبادی و جمهوری اسلامی جناح رقیب درونی خود را هم از لحاظ سیاسی و هم بعضا فیزیکی حذف بکند. در عین حال همه اینها در حکومت و پارلمان اقلیم شریک هستند.

 

ایسکرا: هدف نهایی جمهوری اسلامی در این برهه از زمان از این دخالتها در عراق و کردستان عراق چیست؟

 

محمد آسنگران: اولین هدفش این است که برای تسلط خود بر عراق هر نیرویی در عراق و کردستان عراق اگر مطیع او نباشد حذف یا تضعیف کند. هدف استراتژیک دیگرش این است که کلا عراق بعد از داعش برای آمریکا جای امنی نباشد و ناچار به ترک دوباره آن بشود. در تقسیم بندی نیروهای منطقه بارزانی در جبهه آمریکا و اتحادیه میهنی و پ.ک.ک و گوران در جبهه جمهوری اسلامی قرار دارند. واضح است که جمهوری اسلامی تلاش میکند ضمن بی حاصل نشان دادن رفراندوم و نتایج آن، به یک  جنگ داخلی در کردستان عراق بین اتحادیه میهنی و بارزانی دامن بزند . از این منظر فعلا و تا اطلاع ثانوی حشد شعبی و سپاه قدس در کنار خانواده طالبانی خواهند بود. اما با شکست احتمالی بارزانی نباید شک کرد که همین  نیروی وابسته به جمهوری اسلامی ایران خانواده طالبانی را هم کنار میگذارد.

اما عراق میدان رقابت دولتهای رقیب منطقه است. آمریکا تضعیف بارزانی را به شکل محدود پذیرفته تا بتواند از آن طریق با تقویت عبادی موقعیت جمهوری اسلامی را تضعیف کند. اگر روزی ببیند که تضعیف بارزانی به نفع جمهوری اسلامی تمام میشود امکان و دخالت تقویت او را دارد. بنابر این، آینده کردستان عراق و کل عراق بستگی به سرنوشت رقابت جمهوری اسلامی از یک طرف و آمریکا و متحدینش در طرف دیگر دارد.

تا اینجا به جدال و رقابت بالائیها در عراق پرداختیم در پایان لازم است تاکید کنم نیروی سوم یا نیروی مردم و آزادیخواهان و کمونیستها امروز بیش از همیشه امکان و توان قدرتگیری دارند. زیرا مردم دیگر هیچ امیدی به هیچکدام از دولتها و نیروهای حاکم در کردستان عراق ندارند. اکنون امکان و توان به میدان آمدن مردم علیه کل این بساط معامله و مزدوری این احزاب برای دولتهای منطقه بیشتر است. ما خود را در کنار مردم و نیروهای آزدیخواه و چپ کردستان عراق و عراق میدانیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *