این روزها مسئله تدارک برگزاری رفراندوم در کردستان عراق برای استقلال و یا ماندن در چهارچوب کشورعراق به بحث داغ میدیای این منطقه و عراق تبدیل شده است. چند روز قبلتر داستان برافراشتن پرچم کردستان عراق در کرکوک مباحث زیادی را دامن زد.
جهت اطلاع خوانندگان باید بگویم که استان کرکوک و شهرهای جلولا و خانقین و شنگال و همه مناطق جنوبی کرد نشین کردستان عراق که هم مرز با مناطق عرب نشین هستند از سال 2003 به بعد مناطق مورد مناقشه حکومت اقلیم کردستان عراق با بغداد بوده است. در سال 2005 با تصوب یگ قانون اساسی عراق یک بند به اسم بند 140 تصویب شد که قرار بود این مناطق مورد مجادله تا سال 2007 با رجوع به آرا مردم تکلیفش روشن بشود که آیا میخواهند با دولت مرکزی باشند و یا بخشی از فدرال کردستان عراق باشند.
این ماده قانونی تا کنون اجرایی نشده و دو طرف به دلایل مختلفی آنرا اساسا مسکوت گذاشتند. هر از چند گاهی اگر اسمی از آن آورده باشند به منظور معامله و سهم خواهی یکی از طرفین با طرف مقابل بوده است. این بده بستان حکومت اقلیم کردستان با حکومت بغداد در سال 2014 با تصرف بخش مرکزی و یا وسط عراق بوسیه داعش به پایان رسید. با تصرف این مناطق ارتش عراق در هم شکسته شد و پیشمرگان کردستان عراق فورا کرکوک را تحت کنترل خود گرفتند و بقیه مناطق کردنشین جنوب اقلیم کردستان عراق را هم قدم به قدم و با یک جنگ خونین از دست داعش در آوردند.
همان زمان مقامات کردستان عراق به عنوان قدرت نمایی خود اعلام کردند که ماده 140 قانون عراق را راسا اجرا کرده و آن ماده قانونی دیگر بی اعتبار شده است. اما این فقط یک تبلیغات و حضور و قدرت نظامی را به بغداد نشان میداد نه راهی قانونی و یا توافقی. اکنون که جنگ با داعش در عراق رو به اتمام است و احتمالا همین سال 2017 تمام شهرها و مناطق تحت کنترل داعش از تصرف آنها خارج میشوند یک بار دیگر بحث خط مرزی منطقه تحت حاکمیت اقلیم کردستان و دولت بغداد برجسته شده است. بویژه اینکه در سال 2016 شهر مخمور شاهد جنگ چند روزه ای بین پیشمرگان اقلیم کردستان و حشد شعبی بود و تعداد زیادی از طرفین و مردم ساکن این شهر کشته و زخمی و اسیر شدند. بنابراین یک بار دیگر بحث حاکمیت و اداره شهرهایی که قبلا تحت کنترل ارتش عراق بودند باز هم به مرکز مجادله دو طرف کشیده شد. از جمله شهرهای کرکوک و سعدیه و جلولا و خانقین و مخمور و شنگال و بقیه مناطق کردنشین جنوب اقلیم کردستان عراق اکنون جایگاه برجسته ای در مناسبات بغداد و اربیل پیدا کرده است.
بحث مورد اختلاف حاکمان اقلیم کردستان عراق و حاکمان بغداد این است که چه نیرویی باید حاکمیت این مناطق مورد مناقشه را داشته باشد. اقلیم کردستان یا دولت بغداد؟ این موضوع یک بار دیگر به مرکز مجادله نیروهای دو طرف کشیده شده است. اما در اصل تمرکز این جدال بر سر حاکمیت شهر کرکوک بیش از هر جای دیگری داغ شده است. دلیل این هم روشن است چون کرکوک یکی از مناطق مهم نفت خیز و دارای منابع غنی گاز و گوگرد و… است. اهمیت این شهر در دوران حاکمان قبلی عراق هم روشن بود. به همین دلیل در دوران صدام حسین بخش زیادی از مردم کرد زبان از این شهر اخراج و عرب زبانها از مناطق جنوبی عراق به جای آنها اسکان داده شدند. از قدیم هم بخشی از مردم شهر کرکوک ترکمن بوده و همچنان ساکن این شهر هستند.
با توجه به این سابقه در اواخر ماه مارس 2017 برای اولین بار شورای استان کرکوک با اکثریت آرا اعلام کرد که پرچم کردستان را در کنار پرچم عراق قرار میدهد. در اعتراض به این موضوع نمایندگان عرب زبان و ترکمن این نشست شورای استان برای تصمیم گیری در مورد پرچم کردستان را ترک کردند. اما چون اکثریت نمایندگان در نشست حضور داشتند قرار دادن پرچم کردستان در کنار پرچم عراق با اکثریت آرا تصویب شد. بعد از تصویب این قانون در استان کرکوک هم دولت بغداد مخالفت خودش را اعلام کرد و هم پارلمان عراق با تصویب یک قانون آنرا رد کرد. همزمان با این اتفاقات جمهوری اسلامی و دولت ترکیه هم اعلام کردند که قرار دادن پرچم کردستان در کنار پرچم عراق غیر قانونی و غیر قابل تحمل است. اردوغان اعلام کرد اگر پرچم کردستان را پایین نیاورند اقلیم کردستان باید هزینه سنگین این تصمیم را تقبل کند و تمام قرار دادهای ترکیه و اقلیم کردستان را نادیده بگیرد.
چند روز بعد از این اتفاقات در کرکوک همه احزاب کردستان عراق تصمیم شورای استان کرکوک را تایید کردند و استاندار و رئیس شورای استان کرکوک هم اعلام کردند که مخالفتها و تصمیم پارلمان عراق را نادیده میگیرند. اما روز چهارم آوریل 2017 همین شورای استان کرکوک تصمیم گرفت که رفراندومی در کرکوک برگزار بشود که مردم این استان به ماندن در چهارچوب دولت بغداد یا ملحق شدن به اقلیم کردستان رای بدهند.
روز یکشنبه دوم آوریل 2017 رهبران اتحادیه میهنی و حزب بارزانی در یک جلسه تصمیم گرفتند که سال 2017 در کل مناطق کردنشین کردستان عراق رفراندوم برگزار شود و مردم نظرشان را در مورد تشکیل دولت مستقل در کردستان عراق یا ماندن در چهارچوب عراق اعلام کنند.
موارد فوق اختلافات و بحرانی را در عراق و کردستان عراق دامن زده است که قدمتی طولانی دارد. اما سوال این است که هدف احزاب حاکم کردستان عراق از این اقدامات چیست؟ با توجه به مسائل و مشکلات و بحرانهای این منطقه این جدال را باید در چهارچوب بحران خاورمیانه بررسی کرد. اینکه کدام حزب چه اهداف محدود و محلی را دنبال میکند مسئله ای فرعی است. رسانه های محلی کردستان عراق آگاهانه یا نا آگاهانه بر همین مسائل محلی و حزبی و اختلافات درونی و موقعیت رهبران این احزاب و… تمرکز کرده اند. اما از نظر من همه اینها مسائل حاشیه ای و جانبی یک موضوع اصلی و مرکزی است که کمتر به آن پرداخته میشود یا حتی به فراموشی سپرده میشود.
من بر این باورم که خاورمیانه بعد از این همه جنگ و کشتار و بحران و ویرانی، متفاوت از خاورمیانه قبل از بحران و جنگهای چند سال اخیر خواهد بود. عراق یک پارچه و سوریه یک پارچه با وجود تمام مدافعینش امری ممکن بنظر نمیرسد. اگر بخواهند به این امر ناممکن جنبه عملی و اجباری بدهند ما باید شاهد جنگهای طولانی مدت و خونریزیها و ویرانیهای بسیار بیش از این باشیم که تا کنون در این منطقه رخ داده است.
بحث استقلال کردستان
استقلال کردستان عراق و رفراندوم برای آن یک ضرورت اجباری و تحمیلی به مردم کردستان است. مردم کردستان تا سال 2003 که صدام حسین در قدرت بود شهروندان درجه دوم محسوب میشدند. زیرا هم کشور عراق یک کشور عربی تعریف شده بود و هم ستم ملی به خشن ترین شکل علیه مردم کرد زبان اعمال میشد. جنگهای خونین و کشتارهای دسته جمعی و بمبارانهای شیمیایی و ویرانی بیش از چهار هزار روستا در کردستان بوسیله ارتش صدام و کوچ اجباری آنها به مناطق تحت کنترل ارتش و…. تنها نمونه هایی از این تاریخ است. این تاریخ خونین در ادامه خود همزیستی مردم کرد و عرب تحت حاکمیت دولت بغداد را با مشکل مواجه کرده است. علاوه بر این در همین بیست و پنج سال سال گذشته حاکمان کردستان عراق بطور دو فاکتو هم یک فدرال و بخشی از کشور عراق بوده اند و هم به عنوان یک دولت مستقل عمل کرده اند. دولت عراق متقابلا هم به عنوان یک منطقه فدرال به آن برخورد کرده است و هم در رقابت با حاکمان دزد و فاسد اربیل در اولین اقدامش حقوق و بودجه مردم کردستان را قطع کرد و رقابت آنها دودش به چشم مردم رفت. این در حالی بود که حاکمان دو طرف با دزدیهای میلیاردی لقب فرعونهای کردستان و بغداد را کسب کرده اند.
اما مردم کردستان همچنان در مضیقه بسر میبرند و علاوه بر قطع حقوقهای ماهیانه آنها که با آن امرار معاش میکردند حتی از ابتدایی ترین امکانات خدماتی مانند آب و برق هم محروم هستند. اکنون مردم شهرهای کردستان عراق در طول 24 ساعت شب و روز فقط چند ساعت میتوانند از آب و برق شهری استفاده کنند. این در حالی است که دهها میلیاردر در راس همین احزاب و یا در حاشیه آنها سر برآورده اند. در بغداد هم علاوه بر دزدیها و فساد دائمی حاکمان اعلام شده است که در دوران مالکی 30 میلیارد دلار از خزانه دولتی گم شده است.
مردم کردستان عراق هنگامیکه به حاکمان اقلیم اعتراض میکنند پاسخ آنها این است که بغداد بودجه را قطع کرده است. وقتی به حاکمان بغداد اعتراض میکنند میگویند حاکمان اربیل به تعهدات خودشان عمل نکرده و ما نمیتوانیم بودجه کردستان را صرف کنیم. به این شکل مردم کردستان در میان حاکمان دزد و فاسد بغداد و اربیل گیر کرده اند. با استقلال کردستان دو مسئله مهم برای مردم پاسخ میگیرد. اولا مسئله ملی کرد و اختلافات کرد و عرب به این شکل فعلی تمام میشود. دوما وقتی هر کدام از طرفین در کشور خود زندگی کنند مطالبات خود را از حاکمان همان کشور میخواهند و ناسیونالیستهای دو طرف نمیتوانند به بهانه های مختلف مردم را سر بدوانند. علاوه بر این سهم خواهی و جدال ناسونالیسم کرد و عرب تمام میشود و مردم گوشت دم توپ حاکمان دو طرف نمیشوند.
آیا احزاب حاکم کردستان عراق در اجرای رفراندوم و نتیجه آن جدی هستند؟
تاریخ 25 سال گذشته بیش از همیشه ثابت کرده است که احزاب ناسیونالیست حاکم بر کردستان عراق نمیخواهند استقلال کردستان عراق اجرا بشود. آنها بیش از اینکه به فکر حل مشکل مسئله کرد و مصائب مردم کردستان باشند به فکر دزدی و چپاول ثروت آن جامعه هستند. بارها فرصت این اقدام بوجود آمده است و بارزانی و طالبانی از اجرای رفراندوم و تشکیل دولت کردستان سرباز زده و مانع از اجرای آن شده اند. بدون شک این بار هم اگر طرح استقلال کردستان عراق در چهارچوب سیاست دولت آمریکا قرار نگیرد احزاب ناسیونالیست کرد لیاقت و شهامت اینرا ندارند که این پروسه را به اتمام برسانند. آنها در نهایت با یک معامله و بده بستان در کنار حاکمان بغداد خواهند ماند.
راه حل ما برای کردستان عراق تشکیل دولت کردستان است
ناسیونالیستهای کرد همانند همتایان عربشان که عراق را کشور عربی اعلام کرده بودند در خوشبینانه ترین حالت میخواهند “دولت کردی” درست کنند. اگر در کرستان مستقل “دولت کردی” به جای دولت مردم کردستان اعلام شود اولین نطفه تفرقه قومی در میان عربها و ترکمنهای ساکن این منطقه و مردم کرد زبان کاشته میشود و سالهای سال باید دوباره شاهد جدال و رقابت ناسیونالیستهای طرفین با همدیگر باشیم. اعلام دولت کردی در کردستان تخم تفرقه قومی و ملی را میکارد و جامعه را با زهر قومی و ناسیونالیستی مسموم میکند.
مسئله دیگرکه از اهمیت بالایی برخوردار است و باید مردم کردستان در این رابطه هشیار باشند این است که دولت مستقل کردستان باید دولتی غیر قومی غیر مذهبی و سکولار باشد. درغیر اینصورت مردم با استقلال کردستان یک بار دیگر نه با اتحاد شهروندان بلکه با رقابتهای ملی و قومی و مذهبی مواجه میشوند.
در پایان لازم به تاکید است استقلال کردستان و حل مسئله کرد و عبور مردم کردستان از مصائب و مشکلات قومی و ملی، به معنی پایان همه مشکلات زندگی و عملی شدن خواسته ها و مطالبات مردم نیست. از نظر ما استقلال کردستان عراق و تشکیل دولتی غیر قومی و غیر مذهبی شرایط بهتری ایجاد میکند که مردم فارغ از تخاصمات قومی و مذهبی متحدانه برای رسیدن به یک زندگی آزاد و مرفه و سیاسیالیستی از شرایط بهتری برخوردار خواهند شد.
5 آوریل 2017